eitaa logo
منزلگه عشاق آ.شرقی
255 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
441 فایل
این کانال به منظور انتقال مفاهیم ارزشی در عرصه فرهنگ با موضوع های مختلف قرآنی٬ آموزشی٬ تربیتی٬ و.... در سطح گسترده خانواده های تحت پوشش راه اندازی شده است. ارتباط با ما از طریق شناسه زیر 🆔 @simorg110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 دراسلام تماشاچی نداریم..❌ همه مسلمانان باید به هر نحوی در صحنه نبرد بین حـــق و باطــل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند . . . 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
خاطرات شهیده عندلیب طقاطقه از زبان خانواده اش 💢خانواده عندلیب از این که دختر استشهادی‌شان برای خواهرش هدیه‌ای گذاشته شگفت‌زده شدند. 💢 آنان فهمیدند که عندلیب هدیه‌ای برای کودک نورسیده در کمدش گذاشته که عبارت بود از یک دست لباس کوچک و آیه الکرسی و یک شلوار برای خواهرش عبیر به همراه کارت تبریکی که در آن برای آن کودک آرزوی زندگی در وطنی آزاد نموده بود. 💢عبیر خواهر عندلیب مانند دیگران به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویا عندلیب حضور دارد یا برای کاری رفته و به زودی برمی‌گردد. وی می‌گوید:  «چند روز قبل از شهادتش عندلیب از من خواست که شیرینی محلی برایش درست کنم. من نیز همان کار را کردم. برخی از مواد خام این شیرینی هنوز مانده که من آن را به عنوان خاطره تا به حال نگه داشته‌ام.» 🌐آدرس سایت: www.manzelgaheoshagh.ir 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh 🔸 آپارات : www.aparat.com/manzelgaheoshagh_ir
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖 دست گذاشت روی لبۀ تخته و به بابا نگاه کرد؛ به ماله دست گرفتنش، به رمقی که کشیدن هر ماله از جان او می‌گرفت، به سفیدی‌ها که چه خوب بلد بودند لکه‌ها را قایم کنند؛ و به این فکر کرد که چطور دفعۀ بعد، خودش ماله دست بگیرد. می‌خواست شود. باید پول جمع می کرد. می‌دانست نشستن سر کلاسی که دلش برایش غنج می‌رفت، به این مفتکی‌ها نیست. عباس پا تند کرد. شاقول را به بابا داد. بشکه ز یر قدم‌زدن‌های بابا لق خورد. عباس سریع دست گذاشت روی لبۀ تخته. شاقول این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت. یک جای کار خراب بود. بابا میدانست عباس در همین یک‌ربع تماشا، اوستا شده است. عباس گفت: «بابا! کار، کار خودمه. این دیوار رو بسپار به خودم». خلبان شهید 📙 🖋