- شاعرانه ..
عرضم همین که بعد تو غم آشیانه کرد
دردی عجیب، گوشه قلبم کمانه کرد
بغضی شکست و چشمهی چشمم لبالب از
اشکی عمیق و دمدمی و بیبهانه کرد
حیف تو و من است، حیف است عشق ما
حیف است آنچه با دل ما این زمانه کرد
دارم هزار قافیه من جور میکنم
باید تمام قصهی ما را ترانه کرد
یادش بخیر دورهی مرداب بودنم
باریدن تو قلب مرا بیکرانه کرد
شاعر نبودهام منِ پیش از تو هیچوقت
عشقت تمام عمر مرا شاعرانه کرد
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- شاعرانه .. عرضم همین که بعد تو غم آشیانه کرد دردی عجیب، گوشه قلبم کمانه کرد بغضی شکست و چشمهی چ
📜
شاعرانه، ناگهان و بیت بیت اومد
سه، چهار بیت شد و نگهش داشتم
تا ۵ بیت بشه که بعنوان غزل،
درست باشه!
و این یکی دو ماه طول کشید...
چندبار تو شلوغیهای سیو مسیجام
گم شد، ولی رهاش نکردم!
حقیقتا به نظرم زیاد زرد و بیمحتوا
بود و کمی بیمحبت بودم نسبت به بچم
و برای انتشارش کلی دست دست کردم..
تا اینکه چندنفری نسبت بهش اظهار لطف
داشتید و مجددا برام عزیز شد🥲
راستی اگر کسی رو داری که برات
مصداقِ بعضی از ابیات این شعره،
همون بیت رو کپی کن و براش بفرست
تا ذوق کنه:)✨
📜
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرسیده بودید شعر گفتنو از کجا شروع کردی؟
با تکبیتی فاخرِ
- کبوترِ خوشگلم
میگم میگم کبوتر
در ۲.۵ سالگی🥲😂💖
شوخی شوخی بیش از ۴ماه شد تا بعد از چندین تلاش ناموفق، تونستم بالاخره یه شعر جدید بنویسم. اگر بگم عرق ریختم سرش دروغ نگفتم🥲😂
گرچه چندان تحفهای نشد، اما فردا منتظرش باشید 🌱
- خندید..!
خواستم از تو بگویم لب و دندان خندید
و قلم دست گرفـتم که قلــمــدان خندید
با تو قانــون عـــروض از دل دفــتر پر زد
آمدی قافیهها هم به همین سان "خندید"
سال نو از چه رسید و ننه سرما کِی رفت؟
یک نفر گفت از آن لحظه که ایشان خندید!
زادهی مـــهـــر شـــدی تا غـــم پایـــیز رود
به شـــگـــون قـــدمت آذر و آبـــان خندید
همه گفتند که حتماً به دلش نیست غـــمی
و نمیدید کس آن لحظه که گریان، خندید
گفت ای کاش که از مــن غزلی میماند و
گفتمش خود غزلی! سر به گريبان خندید
زندگی گرچه لبـــالب شده از غـــصه و غم
زنده آن است که در لحظهی پایان خندید...
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- خندید..! خواستم از تو بگویم لب و دندان خندید و قلم دست گرفـتم که قلــمــدان خندید با تو قانــون
.
-این شعر مخاطب دارد-
این جملهای بود که گفت ب بسمالله
قید کنم!
مخاطبش هم یه رفیق قدیمیه که
قول شعر گفتنشو از خیلی وقت
پیش گرفته بود و منم منتظر بودم
قفل ذهنم بشکنه.
غزل؛ متولد مهر...
شاید الان دقیقتر متوجه بشید بعضی
ابیات صرفا مثل و استعاره نیستن.😄
ولی اگر به محبوب شما هم تعمیم
داده میشه، نوش نگاه مهربان و
پر محبتتون...
خندید برام بسیــــار ارزشمنده از
اون جهت که سه، چهار ماهی بود
بعد از هفت، هشت بار کاغذ پاره
کردن نتونستم شعر درست و کاملی
روی صفحه بیارم.
تا بالاخره "خندید" اومد؛
شعرای من مثل اسب وحشیان:)
یعنی اینکه افسارشون دست من
نیست!
این شعرم بیمخاطب آفریده شد
اما کم کم خودش فرعی زد به سمت
مخاطبش...
و اینچنین شد که اون رو با خندههاش
در دفتر من جاودانه کرد. چیزی که شاید
هم صفت و هم نیاز اصلیش باشه...
.
- مثلِ جان!
تو را هر گاه دیدم، خسته اما مهربان دیدم
شبیه سرخی وقت غروب آسمان دیدم
سرت سبز و دلت خاکی، ولی در نقشه نامت را
میان رنگ آبی دو بحر بیکران دیدم
تمدنها، حکومتها، همه با تو پدید آمد
من این خاک کهن را کشور آزادگان دیدم
هزاران رستم و تهمینه پروردی به دامانت
شکوهت را میان قصههای هفت خان دیدم
همیشه، بر زبان نام تو را با فخر آوردم
نظیر تو ندیدم هر که را در این جهان دیدم
لباس رزم پوشیدم، بریدم از همه دنیا
زمانی که تو را در چنگ مکر این و آن دیدم
تو تنها کشورم نه، زادگاهم نه، پناهم نه،
تو را ای میهنم "ایران" دمادم مثل "جان" دیدم...
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- مثلِ جان! تو را هر گاه دیدم، خسته اما مهربان دیدم شبیه سرخی وقت غروب آسمان دیدم سرت سبز و دلت خا
.
با آغاز جنگ، هم سنگینی این بار رو
روی دوشم حس میکردم که در حد
خودم باید اثری به جا بزارم و هم
یقین داشتم شعری خواهد آمد!
چون محاله احساسات من تا این
حد درگیر موضوعی بشه و ازش
شعری باقی نمونه:)
سوگیریهای عقیدتی-سیاسی
بسیار مختلفی در ذهنم وجود داشت
که هر کدوم میتونست جرقهٔ این شعر
بشه، اما در نهایت مفهومی که من رو
عمیقا سر ذوق آورد، "میهندوستی"
بود.
چیزی که حالا زبان مشترک همهی مردم
ایران شده بود و عامل اتحادشون که
بعد از سالهاااا بین انواع اقشار شکل
گرفت و همین هم نقشه دشمن رو
برای نابودی ایران، نقش بر آب کرد.
پس این شعر، با مفهوم میهندوستی
شکل گرفت.
قافیهی خیلی سادهای داشت و خیلی
نرم و زیبا و دلنشین ابیاتش پشت هم
ردیف شد و آخر کار از دیدنش حظ کردم❣
.
'' گفت پیری، برات عشق خدا
عاشقان از حسین میگیرند
ملّتِ او شـهـیـد میگردند
مردمِ بی حسین، میمیرند
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- حضرت ماه! ما ماه تر از حضرت عباس نداریم! در اوج عطش این همه اخلاص نداریم! ای وای که در روضه او ب
یقینا غزل ناقابل حضرت ماه میوهی آموزههای روضهی شب تاسوعا بوده:)