#یک_قاچ_کتاب
من دیگه اینجا کاری ندارم… می خوام برم…
شاه که از داشتن رعیت خیلی به خودش می بالید گفت:
نرو… من … نرو … من وزیرت می کنم.
وزیر چی؟
وزیر… دادگستری.
اما این جا هیچ کس نیست تا من درباره اش قضاوت کنم.
کسی چ می دونه؟ من که هنوز مملکتم رو نگشتم…آره… من اما من قبلاً دیدمش.
شازده کوچولو که خودش را خم کرده بود تا دوباره یه نگاهی به گوشه کنار سیاره بندازه گفت:
هیچ کس اون جا نیست.پس می تونی خودت را قضاوت کنی.. این خیلی متفاوته.. قضاوت خود از قضاوت دیگران خیلی سخت تره… این طوری تو یه عاقل تمام عیار هستی…»
📔📔📔📔📔📔📔📔📔📔
منظومه نوجوانی، راهی برای خرید کتاب نوجوان
https://eitaa.com/joinchat/2261778544Cd199d85785