#دستنوشته ✍
┏━━━💚💛💙━━┓
💞 @maraghnews 💕
┗━━━✨✨✨━━┛
✍ یادش بخیر
این قسمت🔻
#عید_غدیر_در_مرق
عید غدیر مرق در دهه های شصت و هفتاد آبستن خاطرات خوبی برای ما بود. روز قبل از عیدسیدها، باید ترکیب خود را برای دیدن سید ها اعلام میکردیم. هر کس برنامه ریزی میکرد تا در یک گروه قرار گیرد. ما هم ضمن بستن یک گروه خوب، شروع و پایان مسیر بازدید خود را مشخص میکردیم. شروع مسیر ما از سر کوچه خونه ماجون خدابیامرز بود که از آنجا شروع میکردیم به سید دیدن ...
منزل بیشتر سادات سفره بزرگ پهن بود که داخلش از شیرینی و آجیل های رنگارنگ پرشده بود. بیشتر سادات تو روز عید غدیر پسران خود را در کنارشون به صف میکردند و اینجا بود که نقش دامادها در پذیرایی قوت میگرفت. قدیم میگفتن دیدن هفت تا سید شگون دارد ولی ما جوگیر میشدیم و هفتاد تا سید میدیدیم .
اولین خونه منزل سید مرتضی حسینیان خدابیامرز بود و بعد از اون خونه سید علی حسینیان خدابیامرز که با مهدیشون هم رفیق بودیم که دیگه حال اساسی به سفره میدادیم، بعد از اون به طرف دشت منزل سید محمد حسینیان میرفتیم، درب سبز ورودی رو میزدیم و از دالان عبور میکردیم. اگر گروهی هم نشسته بودند و جا نبود با صلوات اعلام حضور میکردیم که زود بلند شوند تا گروه ما وارد شود.
بعد از اونجا به منزل برادر سید محمد می رفتیم. یعنی گاهی وقت ها تو کوچه های دشت که محله سادات معروف است چنان گروه تو گروه میشدیم که قاطی میکردیم داریم میرویم تو خونه سید یا داریم برمیگردیم. منزلگاه بعدی گروه ما منزل سید علی قاسم زاده خدابیامرز بود و بعد از اون نوبت خونه سید محمد قاسم زاده خدابیامرز (خونه عمه خدابیامرزم ) میشد، که یاد میاد هر ساله به اینجا که میرسیدیم با گروه حاج یگانه تداخل داشتیم ، از گزارش فوتبال محمد باغستانی بگیر تا شعرهای حاجی یگانه و ...
منزل بعدی گروه آقا حسین خوش خواهش بود که از درب باغچه میرفتیم تو تا به ترافیک نخوریم ، چه روزهای خوشی
بعد از اون هم خونه سید احمد نبوی میرفتیم.
ناچار باید کوچه رو برمیگشتیم چون تا به دشت پایین و منزل سید محمد سیدی خدابیامرز برویم و بعد از اون سید مهدی سیدی و بعد به طرف مخابرات منزل سید احمد سیدی .
مسیر بعدی از کوچه حاجی واعظ به طرف منزل آقا ناصر بهشتی میرفتیم که خاطرات خوبی رو به همراه دارد خونه بعدی سید حسین سیدی خدابیامرز بود که به خاطر شوخ طبعیش باید حتما" در کنار سفره چندتا جوک و لطیفه هم تعریف میکردیم ، بعد از اون خونه سید محمد هاشمی و سید علی هاشمی و مقصد بعدی کوچه تبریزی ها منزل سید حسین نبوی خدابیامرز و سید حسن نبوی خدابیامرز بود ، بعد به طرف خونه سید عباس سیدی میرفتیم و از کوچه محله بالا به طرف خونه سید حسین حسین پور میرفتیم که حسن ختام ما خونه سید مرتضی مروج محله دروازه بود .
روزای خوبی بود ، چقدر شربت و شیرینی و میوه می خوردیم و حال میداد .
روح همه سادات که الان در بین ما نیستند و اسمشون رو بردم شاد شاد .
به هر حال امیدوارم بازماندگان سادات راه بزرگان خود را ادامه بدهند تا این رسم دید و بازدید ها و گرامی داشتن روز عید غدیر و احترام به سادات بر پا باشد .
📝✍به قلم
#حمیدرضا_خیرخواهی(آرتین)
به کانال خودتون در اخبارمرق بپیوندید
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
JOin🔜 @maraghnews
رسانه خبری مَرَق نیوز
🌺غدیر عصاره و نتیجه خلقت چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی ، عبارت بلند تداوم دین در قامت سفید
✍ یادش بخیر
#عید_غدیر_در_مرق
((عید سیدها))
عید غدیر مرق در دهه های شصت و هفتاد آبستن خاطرات خوبی برای ما بود.
روز قبل از عیدسیدها، باید ترکیب خود را برای دیدن سید ها اعلام میکرديم. هر کس برنامه ریزی میکرد تا در یک گروه قرار گیرد. ما هم ضمن بستن یک گروه خوب، شروع و پایان مسیر بازدید خود را مشخص میکردیم. شروع مسیر ما از سر کوچه (خونه ماجون) خدابیامرز بود که از آنجا شروع میکرديم به سید دیدن ...
منزل بیشتر سادات سفره بزرگ پهن بود که داخلش از شیرینی و آجیل های رنگارنگ پرشده بود.
بیشتر سادات تو روز عید غدیر پسران خود را در کنارشون به صف میکردند و اینجا بود که نقش دامادها در پذیرایی قوت میگرفت. قدیم میگفتن دیدن هفت تا سید شگون دارد ولی ما جوگیر میشدیم و هفتاد تا سید میدیدیم .
اولین خونه منزل سید مرتضی حسینیان خدابیامرز بود و بعد از اون خونه سید علی حسینیان خدابیامرز که با مهدی شون هم رفیق بودیم که دیگه حال اساسی به سفره میدادیم، بعد از اون به طرف دشت منزل سید محمد حسینیان میرفتیم، درب سبز ورودی رو میزدیم و از دالان عبور میکردیم. اگر گروهی هم نشسته بودند و جا نبود با صلوات اعلام حضور میکرديم که زود بلند شوند تا گروه ما وارد شود.
بعد از اونجا به منزل برادر سید محمد می رفتیم. یعنی گاهی وقت ها تو کوچه های دشت که محله سادات معروف است چنان گروه تو گروه میشدیم که قاطی میکرديم داریم میرویم تو خونه سید یا داریم برمیگردیم. منزلگاه بعدی گروه ما منزل سید علی قاسم زاده خدابیامرز بود و بعد از اون نوبت خونه سید محمد قاسم زاده خدابیامرز (خونه عمه خدا بیامرزم ) میشد، که یاد میاد هر ساله به اینجا که میرسیدیم با گروه حاج یگانه خدا بیامرز تداخل داشتیم ، از گزارش فوتبال محمد باغستانی بگیر تا شعرهای حاجی یگانه و ...
منزل بعدی گروه آقا حسین خوش خواهش بود که از درب باغچه میرفتیم تو تا به ترافیک نخوریم ، چه روزهای خوشی
بعد از اون هم خونه سید احمد نبوی میرفتیم.
ناچار باید کوچه رو برمیگشتیم چون تا به دشت پایین و منزل سید محمد سیدی خدابیامرز برویم و بعد از اون سید مهدی سیدی و بعد به طرف مخابرات منزل سید احمد سیدی .
مسیر بعدی از کوچه حاجی واعظ به طرف منزل آقا ناصر بهشتی میرفتیم که خاطرات خوبی رو به همراه دارد خونه بعدی سید حسین سیدی خدابیامرز بود که به خاطر شوخ طبعیش باید حتما" در کنار سفره چند تا جوک و لطیفه هم تعریف میکردیم ، بعد از اون خونه سید محمد هاشمی و سید علی هاشمی و مقصد بعدی کوچه تبریزی ها منزل سید حسین نبوی خدابیامرز و سید حسن نبوی خدابیامرز بود ، بعد به طرف خونه سید عباس سیدی میرفتیم و از کوچه محله بالا (کوچه آشتی کنان)به طرف خونه سید حسین حسین پور میرفتیم که حسن ختام ما خونه سید مرتضی مروج محله دروازه بود .
روزای خوبی بود ، چقدر شربت و شیرینی و میوه می خوردیم و حال میداد .
روح همه سادات که الان در بین ما نیستند و اسمشون رو بردم شاد شاد .
به هر حال امیدوارم بازماندگان سادات راه بزرگان خود را ادامه بدهند تا این رسم دید و بازدید ها و گرامی داشتن روز عید غدیر و احترام به سادات بر پا باشد .
📝✍به قلم
#حمیدرضا_خیرخواهی(آرتین)
•┈••✾•📣🌐📣•✾••┈•
✅رسانه_خبری_مرق_نیوز
🆔@maraghnews
🆔@maraghnews