eitaa logo
محمدعلی رامین
2.8هزار دنبال‌کننده
651 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
یادداشت‌ها و اشعار خودم ارتباط با من @ma_ramin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
Khamenei.ir14040812_47283_64k.mp3
زمان: حجم: 21.4M
صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان. ۱۴۰۴/۰۸/۱۲ 🎙از طریق یکی از سکوهای زیر بشنوید👇 📥 castbox | shenoto | سایت
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اذعان عضو سابق شورای شهر لندن به محبوبیت رهبری جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا؛ به‌خاطر ایستادگی در برابر اسرائیل! 🔺شهران طبری عضو سابق شورای شهر لندن: [امام] خمینی و [امام] خامنه‌ای در سراسر دنیا، از پاکستان تا لندن محبوبیت دارند و مردم دنیا طرفدار جمهوری اسلامی هستند! هرکس، مثل امام خامنه‌ای، بیش از نیم‌قرن در کنار مظلومان، در مقابل استکبارصهیونی آمریکاسرائیل بایستد، در میان عدالت‌خواهان و آزادگان جهان، طبعاً باید الگوی عدالت و مقاومت و کرامت و انسانیت بشود؛ چه گردن‌کشانِ زورگویِ استکبارِصهیونی بپسندند و چه نپسندند... ✍محمدعلی رامین @maramin
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚الحمدلله الان در دوکوهه باران ☔️ می‌بارد؛ سحرگاه یک‌شنبه ۲۵ آبان‌ماه ۱۴۰۴ 🤲 بعد از گذشت حدود دو ماه از پاییز خشک امسال۰۰۰ 💚خدای‌مهربان ممنون که دعای بندگانت را پذیرفتی و میلیون‌هانفر از ایرانیان را از نگرانی قحطی و بی‌آبی نجات دادی🤲 💚ای‌خدای بزرگ! همچنان بارش باران رحمتت را از ما دریغ مفرما🤲 ان شاءالله که رئیس‌جمهور مأیوس ما، امیدش به لطف پروردگار، بیشتر از گذشته بشود و هربار به‌هر بهانه‌ای، مردم ایران را نترساند۰۰۰ ✍محمدعلی رامین دو کوهه در جمع صدها نفر از دانش‌آموزان دبیرستانی "اردوی دخترانه راهیان نور" از استان البرز؛ سحرگاه یک‌شنبه ۲۵-آبان‌ماه ۱۴۰۴ @maramin
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلویزیون اینترنشنال موساد از نتایج انتخابات مجلس عراق که منجر به پیروزی پیروان امام خامنه‌ای در برابر وابستگان و دلبستگان غرب شده، به‌شدت عصبانی است... 👆مجری شبکه صهیونی اینترنشنال: خیلی‌ها از نتیجه انتخابات اخیر پارلمانی عراق متحیر شده‌اند؛ شیعیان و دوستداران سپاه قدس صحنه انتخابات در عراق را بردند و پیروان [امام] خامنه‌ای، حامیان آمریکا را، حتی در میان اهل‌سنت شکست دادند🇮🇷 البته امام خامنه‌ای سابقاً چندین‌بار گفته بودند که "جبهه مقاومت" متأثر از تجاوزات نظامی_تروریستی آمریکاسرائیل، حتماً عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهد شد؛ اما کوته‌بینان و مدعیان برتری همیشگی زورگویان بر حق‌طلبان جهان، هرگز دوراندیشی‌های مبتنی بر فطرت انسانی و مختصات اسلامی جوامع مسلمان را نشناخته و باور نکرده‌اند... بنابراین منکران حقیقت و مستکبران ضدعدالت، با هر ضربه‌ای که به جبهه مقاومت زده‌اند، نادانسته و ناخواسته، جبهه جهانی مقاومت را گسترش داده‌اند؛... از عراق تا ونزوئلا۰۰۰ محمدعلی رامین @maramin
پدرم دیگر پیر شده بود۰۰۰ هنگام راه‌ رفتن، اکثراً به دیوار تکیه می‌داد؛ به‌تدریج، آثار انگشتانش روی دیوارها نمایان می‌شد؛ آثاری که نشانه‌ای از ضعف و ناتوانی‌اش بود. همسرم از این نشانه‌ها ناراحت می‌شد و زیاد شکایت می‌کرد که دیوارها کثیف شده‌اند. روزی پدرم سردرد شدید داشت؛ روغن به سرش مالید و طبق عادت به دیوار تکیه داد که باعث شد لکه‌های روغن روی دیوار بیفتند. زنم از این کار ناراحت شد و با لحنی تند به پدرم گفت: "لطفاً به دیوار دست نزنید!۰۰۰" پدرم خاموش ماند. در چشمانش اندوه عمیقی دیده می‌شد. شب قبل از آن، بین من و همسرم مشاجره‌ای صورت گرفته بود، به همین خاطر چیزی نگفتم؛ در حالی‌که از رفتار بی‌ادبانه‌ی همسرم خجالت کشیدم... از آن روز به بعد، پدرم دیگر به دیوار تکیه نداد. تا این‌که یک روز تعادلش را از دست داد و افتاد. استخوان رانش شکست. عمل جراحی انجام شد، اما به‌طور کامل خوب نشد و بعد از چند روز ما را در دنیا گریان و تنها گذاشت و رفت۰۰۰ احساس پشیمانی شدیدی در دلم بود. نگاه خاموش پدرم هنوز هم مرا رها نمی‌کند. نه می‌توانم او را فراموش کنم و نه خودم را ببخشم... مدتی بعد تصمیم گرفتیم خانه را رنگ کنیم. وقتی نقاش‌ها آمدند، پسرم که پدربزرگش را بسیار دوست می‌داشت، نگذاشت دیوارهایی که نشانه‌های انگشتان پدربزرگش را داشتند، رنگ شوند! نقاش‌ها که آدم‌های فهمیده‌ای بودند، دور آن نشانه‌ها، دایره‌های زیبایی کشیدند، به‌طوری‌که گویی دیوارها دارای اثر هنری زیبایی شده‌اند. به‌تدریج، آن نشانه‌ها به نشانه‌ی خانه‌ی ما تبدیل شدند. هر کسی می‌آمد، حتماً از آن دیوار تعریف می‌کرد، اما هیچ‌کس نمی‌دانست که پشت آن زیبایی، یک حقیقت دردناک نهفته است. زمان به‌سرعت گذشت و حالا من نیز پیر شده‌ام. چند روز پیش هنگام راه‌رفتن، ناخواسته به دیوار تکیه دادم؛ در همان لحظه "خاطره پدرم" به خاطرم آمد—؛ برخورد همسرم با پدرم؛ و سکوت سنگین او؛ و رنجی که در چشمانش دیدم... خواستم بدون تکیه‌به دیوار قدم بزنم؛... پسرم که مرا زیرنظر داشت، فوراً جلو آمد و گفت: "بابا، لطفاً به دیوار تکیه بدهید، و گرنه ممکن است بیفتید!" بعد هم نوه‌ام دوان‌دوان به‌طرفم آمد و گفت: "بابا جون، می‌تونید دستتون را روی شانه‌ی من بگذارید!" و عروسم که شاهد این صحنه بود، با افتخار و خوشحالی به نوه‌ام گفت: "آفرین عزیز دلم که مراقب پدربزرگ هستی..." با شنیدن این حرف‌ها چشمانم پر از اشک شد. کاش… کاش من هم با پدرم همین‌گونه مهربانی کرده بودم—، شاید آن نگاه تلخ و سکوت سنگینش را نمی‌دیدم و او چند روزی بیشتر با ما می‌ماند. پسرم و نوه‌ام مرا به آرامی تا گوشه‌ی اتاق پذیرایی رساندند. بعد نوه‌ام کتاب رسم و طراحی خود را آورد و نشانم داد که معلمش از یکی از نقاشی‌هایش زیاد تعریف کرده بود؛ و آن طراحی، همان تصویر دیواری بود که آثار انگشتان پدر بزرگش را داشت... معلم در پایین آن تصویر، نوشته بود: "چه خوب است، اگر هر کودکی با بزرگان خانواده خود چنین رابطه‌ای مهربانانه و صمیمانه داشته باشد!" نوه‌ام را درآغوش گرفتم و گفتم: "عزیزم به وجودت افتخار می‌کنم" و بعد به اتاقم رفتم و در حالی‌که در یاد پدر مرحومم آهسته‌آهسته گریه می‌کردم، از خداوند مهربان طلب بخشش نمودم... دلم می‌خواست به همه‌ی جوان‌ترها بگویم که شما هم روزی پیر خواهید شد. بزرگ‌ترهایی که امروز هنوز در کنار شما هستند، نشانه‌های زنده‌ی انسانیت و نماد زحمت‌ها، فداکاری‌ها و مهربانی‌های نسل‌های گذشته هستند... قدم‌های لرزان‌شان، تحقیر و تمسخر نمی‌خواهند، بلکه تکیه‌گاه همراهی و هم‌دلی می‌خواهند. صدای خسته و دست‌های لرزان‌شان، دوری و بی‌تفاوتی فرزندان را نمی‌طلبد، بلکه احترام و محبت و قدرشناسی شما نسبت به آن‌ها، دوران کهولت خودتان را گلستان می‌کند💚 به یاد داشته باشید: محبتی که امروز به بزرگان‌تان می‌کنید، فردا فرزندان‌تان همان محبت را به شما خواهند کرد. اگر در خانواده و خانه‌تان هنوز بزرگ‌تری دارید، فرصت محبت‌کردن و احترام گذاشتن را از دست ندهید... @maramin
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی از ما، نه‌فقط دل‌مان به‌حال بی‌چارگان نمی‌سوزد، بلکه هرطور که بتوانیم، دل آن‌ها را می‌سوزانیم! زیبایی‌ها، جذابیت‌ها، تجملات و خوشی‌های‌مان را به رخ مردم می‌کشیم تا با توجه و تمرکز بر نیازها و نداشته‌هایشان، دلشان بیشتر بسوزد... وقتی با جلوه‌گری‌هایمان زندگی را بر دیگران سخت‌تر کردیم، زمانی‌که با آه بی‌چاره‌گان، آرامش و سعادت زندگی‌مان از دست رفت و از منظر روحی-روانی بی‌چاره شدیم، تاره از خود می‌پرسیم که "چرا و چگونه به این بن‌بست در زندگی خودمان رسیده‌ایم و چرا حالمان خوش نیست"؟!۰۰۰محمدعلی رامین @maramin
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت‌وگو با دخترانِ سرزمینِ انقلاب، دخترانِ فراری از هرگونه شرارت و پلشتی، دخترانِ راهیانِ نور؛ آنان‌که در جست‌وجوی انسانیت انسان‌ها، برای یافتن حقیقت گمشده در روزگار خویش، مشتاقانه از راه دور، راهی مناطق دفاع مقدس می‌شوند تا تمامِ زیبایی‌های زندگی را در دشتِ فداکاری و بیشه‌زار انبوه مهربانی و صدق اخلاص، به تماشا بنشینند... آنان‌که قطره‌قطره به‌هم می‌پیوندند تا چون رودی زلال و خروشان به‌دریای بی‌کرانه‌ی معرفت و محبت و کرامت و عدالت و آزادگی و مساوات و معنویت برسند... مجالست و گفت‌وگو با بهترین نوجوانان جامعه پویا و پرنشاط ایران اسلامی، انکشاف برترین گنجینه‌ی فضیلت‌های انسانیِ ناشناخته‌ای است که باید بشناسیم و عمیقاً قدر بدانیم... این‌ها برترین الگوهای رفتاری نوجوانانه و برجسته‌ترین شخصیت‌های جوانانه‌ای هستند که نسل‌های بشری در سراسر جهان، برای نجات آینده جوامع خویش و جلوگیری از سقوط در ورطه‌ی انحطاط اخلاقی، به وجود آن‌ها نیاز دارند... ۲۸-۲۴ آبان ۱۴۰۴ منطقه محمدعلی رامین @maramin
در ماجرای "خودسوزی جوان اهوازی"، واقعیت تلخی ناگفته مانده است! 💔همه ما داغداریم؛ این "غم"، درد مشترک شهر ماست و هیچکس نباید مرگ یک جوان را توجیه کند یا مورد سوءاستفاده و دروغ‌پردازی قرار دهد! در بحبوحه این اندوه و خشم، ما به عنوان شهروندان اهواز، به مرحوم "احمد بالدی" بیان "تمام حقیقت" را بدهکاریم، نه ارائه یک روایت ناقص را؛ اجازه ندهیم از این ماجرای عمیقا دردناک، قاعده و رویه‌ای برای "باج‌گیری" باج‌خواهان ساخته شود. خلاف آن‌چه در ابتدا شنیدیم، ماجرای احمد، قصه فقر مطلق و لقمه‌ای نان نبود. ماجرای احمد، "داستان تلخ یک رانت" بود که به بدترین شکل ممکن تمام شد. کمی از شعارها و جوسازی‌ها فاصله بگیریم و فقط واقعیت‌های مستند این پرونده را کنار هم بگذاریم: ۱. محل کسب "خانواده بالدی"، یک دکه ساده در حاشیه شهر نبوده، بلکه یک "کافه رستوران" در قلب پارک زیتون کارمندی بوده است؛ یک محله‌ی بزرگ مرفه‌نشین در کلانشهر اهواز...! ۲. این مکان، اساسا متعلق به شهرداری بوده که طی قراردادی شبیه به قرارداد ترکمنچای، از تیرماه سال ۱۳۸۴ به مدت ۲۰ سال به پدر خانواده بالدی اجاره داده شده بود، با اجاره بهای ماهانه ۶۵ هزار تومان! تکرار می کنم: ماهی ۶۵ هزار تومان ثمن بخس در یکی از طلایی‌ترین نقاط شهر. ۳. قرارداد، پس از ۲ دهه، بالاخره در تیرماه ۱۴۰۴ به اتمام رسیده و همان اجاره‌بهای ناچیز هم طبق گزارش‌ها، از سال ۱۳۹۷ پرداخت نشده است. آیا این رقم ناچیز "ماهیانه ۶۵ هزار تومان"، خودش بزرگترین بی‌عدالتی و توهین به هزاران جوان بیکار یا کاسب اهوازی نیست که برای یک‌مترجا، باید اجاره‌های میلیونی بپردازند؟ ۴. شهرداری در این ۴ ماه اخیر، سه نقطه جایگزین را برای جابه‌جایی "کافه"، باضافه پیشنهاد استخدام یکی از اعضای خانواده در خود شهرداری به پدر خانواده بالدی داده، اما همه این پیشنهادات رد شده است؛ چرا...؟! برای‌این‌که هیچ کدام به اندازه آن "رانت" سودآور نبوده است! ۵. فاجعه آن روز، یک اتفاق ناگهانی نبوده است؛ از تیرماه، "تهدیدهای مستمر پدر خانواده به خودسوزی" به عنوان اهرم فشار روی میز بوده! و زمینه‌ی مساعد روحی و روانی را برای سوق دادن احمد به انجام این کار وحشتناک فراهم ساخته است. حتی گزارش شده که منزل شخصی بعضی از مدیران شهرداری، برای ارعاب (احتمالا مسلحانه)، شناسایی شده بود! تراژدی دردناک قصه اینجاست: "احمد بالدی"، قربانی شده؛ اما او قربانی مامور شهرداری نبوده، بلکه قربانی جریانی شده که اجازه داده، یک امتیاز غیرمعمول ناعادلانه، آنقدر ریشه بدواند که کندن آن به یک فاجعه ختم شود. او قربانی فشاری بوده که از اصرار بر حفظ آن رانت، ناشی شده است... اگر عدالت این است که "شهرداری در برابر تهدید به خودسوزی کوتاه بیاید و این رانت را تمدید کند"، پس فردا، هرکس که امتیاز غیرقانونی‌اش در خطر باشد، می‌تواند یک گالن بنزین به دست بگیرد و با جنگ‌روانی علیه قانون، عدالت اجتماعی را به گروگان بگیرد! دوستان گرامی! این دعوا، دعوای قومی و عرب و فارس نیست! این دعوای تمام شهروندانی است که در سکوت و متانت، قانون را رعایت می‌کنند، اما می‌بینند که چگونه افرادی با تهدید و جنگ‌رسانه‌ای، می‌خواهند بر "رانت خود" پافشاری کنند. عزیزان! اجازه ندهیم خون احمد، به ابزاری برای مشروعیت دادن به "باج‌گیری" تبدیل شود! ما به مرحوم "احمد بالدی" بدهکاریم که ریشه‌های واقعی این فاجعه را بخشکانیم: "رانت طلبی" با سوءاستفاده از جان انسان‌ها به عنوان اهرم فشار علیه قانون و تهدید منافع عمومی جامعه... ✍سید راشد عدنانی، دانش‌آموخته مدیریت و خط‌مشی‌گذاری عمومی [همراه با ویرایش متن] رساخیز | @rasakhiz @maramin
هدایت شده از فارس معارف
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رفیقت می‌تواند تو را از امام حسین(ع) دور کند @FarsMaaref
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شبکه حرام خواری آقایی که در ویلاش بار مشروب و سالن دنس دارد (یعنی باطن زندگیش دقیقا شبیه آنچیزی ست که عده ای آرزویش را دارند) ➖ظاهرش اما خیر هیأت دار است و می‌رسد به یک طلبه حرام خوار و می رسد به دفاتری در قم! ✍حجت الاسلام مجتبی عرب اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @mensejjil
هدایت شده از نماز جمعه تهران
حجت الاسلام و المسلمین حاج علی اکبری 30-08-1404.mp3
زمان: حجم: 20.5M
✅ نماز جمعه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۴ 🔸 خطیب: حجت الاسلام و المسلمین حاج علی اکبری 💠 خطبه اول و دوم 🔰با نماز جمعه همراه باشید... کانال نماز جمعه تهران↙️ @namazjomeh_tehran
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختران حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در عصر آشفتگی اندیشه‌ها و درهم ریختگی انگیزه‌های مادی_معنوی؛ نسل‌های نوین انقلاب اسلامی... این‌ها "یادگارهای پيشينيان" و ماندگارترین نوجوانان همین سرزمین مقدس‌اند؛ این‌ها، پیروان حضرت مادر، دختران اصیل و نجیب‌زادگان ایرانی؛ همین دختران دبیرستانی میهن اسلامی‌ما هستند؛ وجودشان آن‌قدر بی‌حاشیه و عفیفانه است که بدون عقده‌گشایی در سطح جامعه، هیچ‌گونه جلوه‌گری و هیجان‌انگیزی و التهاب‌آفرینی علیه امنیت روانی مردم ندارند و به‌همین دلیل، هرگز سوژه‌های رسانه‌ای نمی‌شوند... از منظر اهل‌بصیرت، همین دختران نوجوان، لبریز از عواطف انسانی و ایمان الهی و باورهای قلبی، شخصیت‌هایی ممتاز، قابل احترام، قابل اعتماد، زندگی‌ساز و تمدن‌آفرین هستند؛ هر یک آن‌ها سرشار از صداقت و متانت و وفاداری و البته همگی با ذهن‌هایی جستجوگر؛ با شبهات متنوع و جویای پاسخ‌هایی معقول و منطقی در مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی، اقتصادی_سیاسی... دختران دبیرستانی اردوی راهیان نور از استان البرز در نمایش شبانگاهی در اردوگاهی نزدیک اهواز ۲۶-آبان‌ماه ۱۴۰۴ محمدعلی رامین @maramin