eitaa logo
مراسمات مسجد امیرالمومنین قائم۲۲
237 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
366 ویدیو
4 فایل
🔴 این کانال به جهت اطلاع رسانی مراسم های مسجد امیرالمومنین علیه السلام در مناسبت های مختلف سال تشکیل شده است . 💠به امید فرج امام زمانمون و سلامتی رهبر عزیزمون💠 ارتباط با ادمین @M_ja313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شاخص شهید چند روز دیگر مناظره ها و بحث های داغ انتخاباتی شروع می شود و رفتار انتخاباتی شهید در دو ریاست جمهوری که سرشار از رعایت اخلاق و ادب و جوانمردی بود یکی از شاخص های بسیار خوب برای پیداکردن نامزد اصلح است ... ✍ "قاسم اکبری" ✌️@marasematmasjed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب: هرچه فکر می‌کنم می‌بینم که فقدان آقای هم برای خودم، هم برای کشور هیچ جبرانی ندارد... با حضور این افراد ضعیفی که به قول خودشان احساس تکلیف کردند که جای رئیسی شهید قرار بگیرند، کم کم داریم این صحبت حضرت آقا را به خوبی درک می‌کنیم ... •┈••❁••🇮🇷••❁••┈•
یکی دیگر از شباهت‌های این دو شهید... •┈••❁••🇮🇷••❁••┈•
از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو... با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم چندبار بهم گفته بود یه سفر با هم بریم، تا یه روز بهم گفت فردا میخوام برای انجام کاری برم شیراز اگر میای راهی شو صبح میام دنبالت.... سر وعده اومد در خونه مون سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. رسیدیم عوارضی اتوبان خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم. دو تا دکه بود گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: این که نزدیکتره ؟!!! گفت: چون اون کمی دورتر دکه زده مشتری نداره از اون بگیریم تا کسب اونم بگرده... همانجا بهش گفتم کاش دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه. بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد. گفتم حداقل پول نمیدادی بهش مجانی سوارش کردی. گفت من این پنج تومانو میخواستم بندازم صدقه خوب زودتر رسید به دست مستحقش. رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4 تا 5هزارتومن. 4تا ازش خرید. گفتم رفیق زیاد نیست گفت بیا دوتاش برای تو رفتی تهران بذار توماشین خراب نمیشه . گفت: میخواستم روزیش تامین بشه. گناه داره تو آفتاب وایساده. جلو شاهچراغ هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید. در برگشتن از زیارت یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت: باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟!!! گفتم: باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت: نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم. یادمه در طول سفر اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم، بحث رو عوض میکرد میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم... سرتونو درد نیارم کل سفر از این کارها زیاد انجام داد... حساب کردم کل خریداش به 100 هزارتومانم نرسید. اما کلی آدمو خوشحال کرد. خیلی درس ها به من داد که بیش از صد هزار تومان می ارزید. میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود، و یه مغازه کوچک داشت. میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85 میدونین چن سالش بود؟!!! 34 سال... میدونین من چه کاره بودم؟!!! کارمند بانک بودم، باغ هم داشتم. میدونین چه ماشینی داشتم؟ 206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره.!! دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: *دستهایی که کمک میکنن، مقدس تر از لبهایی هستن که دعا میکنن....* بنده مخلص خدا بودن، به حرکت است نه ادعا کردن... ✋ ❇️@Marasematmasjed