شهید محمدرضا دهقان امیری (ابو وصال)
فرزند : علی
محل تولد : تهران
تاریخ تولد : 1374/01/26
تاریخ شهادت : 1394/08/21
محل شهادت : حلب – سوریه
محل مزار شهید : تهران – امامزاده علی اکبر چیذر
وصیت نامه شهید :👇👇👇
shahidd.blog.ir/post/1032
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید محمدرضا دهقان امیری (ابو وصال)
فرزند : علی
محل تولد : تهران
تاریخ تولد : 1374/01/26
تاریخ شهادت : 1394/08/21
محل شهادت : حلب – سوریه
محل مزار شهید : تهران – امامزاده علی اکبر چیذر
وصیت نامه شهید :👇👇👇
shahidd.blog.ir/post/1032
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شهید محمدرضا دهقان امیری (ابو وصال)
فرزند : علی
محل تولد : تهران
تاریخ تولد : 1374/01/26
تاریخ شهادت : 1394/08/21
محل شهادت : حلب – سوریه
وضعیت تاهل : متاهل
محل مزار شهید : تهران – امامزاده علی اکبر چیذر
وصیت نامه شهید :
«و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخریدیم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷
اینجانب محمدرضا دهقان امیری فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت میدهم به یگانگی حضرت حق و شهادت میدهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمؤمنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانم فاطمة الزهرا (س) میباشد. (اللهم عجل لولیک الفرج)
با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و... این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر میکنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاریها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت میخواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم.
و تشکر میکنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم . امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی.
از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و ... درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان میخواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید.
براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره: «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للّه و انا الیه راجعون» آنها که هرگاه مصیبتی به آنها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم.
صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشید که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی میماند خداوند متعال است.
اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام المصائب خانم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدالله و خانم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد.
قال الحسین (ع):
«إن کان دین محمّد لم یستقم الاّ بقتلی فیا صیوف خذینی»
اگر دین محمد تداوم نمییابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید.
بال هایم هوس با تو پریدن دارد
بوسه بر خاک قدمهای تو چیدن دارد
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است
میشود قسمت آنکه جگرش بیشتر است
قیمت عبد به افتادن در سجاده است
سنگ فرش حرم دوست، زرش بیشتر است
خانهای است در این جا که کریم از همه
سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است
ه
دل ما سوخت در این راه، ولی ارزش داشت
هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است
بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم
هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است
هر گدایی برسد لطف که دارد، اما
به گدایان برادر نظرش بیشتر است
ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ اﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ
وسعت روح بدن را به فنا میگیرد
غیر زینب چه کسی دردسرش بیشتر است
و من الله توفیق
محمدرضا دهقان امیری
۹۴/۶/۱۴ تهران
مطالب بیشتر درباره شهید محمدرضا دهقان امیری
آن چفیه دوست داشتنی که در کربلا گم شد
گفتگو با خانواده شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری
دهه هفتادی بود اما هیچ شباهتی به بیشتر هم سن وسال های خودش نداشت و شاید همین تفاوت و انتخاب راه بود که مسیرزندگی اش را تغییرداد و در اوج جوانی در 20 سالگی در دفاع از حرم به شهادت رسید.
shahidd.blog.ir/post/1032
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
وقتی همه عوامل اصلی و فرعی اغتشاشات را آزاد کردند بدون هیچ مجازاتی خوب معلومه که جرم و جنایت بیشتر میشه.
یکی از نتایج مجازات ، بازدارندگی مجرم و سایر افراد جامعه است. وقتی بی دلیل همه رو آزاد می کنند بدون درج سوء سابقه ! خب این یعنی چی؟!
میگن زندان ها جا ندارن و عوارض زندان هم زیاد است. خب گیرم که زندان ها جا ندارند ، جا برای نگهداری سوابق سوء مجرمین هم کم است ؟!!! 🤔
معلوم است که یک دستهایی در کار است تا هزینه جرم و جنایت را کاهش بدهند و هزینه امر به معروف و نهی از منکر را بالا ببرند .
#برخورد_قاطع
#کاروان_انقلاب 🇮🇷
@karvane2
💢بردیده یعقوب های چشم به راهت،
چگونه شرح دهم داستان پرزدنت را؟
🔹شهید ترور فراجا علیرضا شهرکی به همراه همسرش
شهادت : 1402/02/10
علت شهادت : ترور توسط اشرار مسلح
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
شما همچاپکنید پخشش کنید تو خيابان به دیوارها بزنید
بچه های بسیج همه بزنن
هرکسی هرتوانی داره
خرج کنه
باید هرلحظه این بنر جلوی چشمشون باشه
مثل ماسک که همه جا پربود
@arbaeen_m
هدایت شده از مباحث
قاتل شهید الداغی، آیت الله سلیمانی، سرهنگ شهرکی و... کیست؟
در روایتی از #امام_باقر علیه السلام میخوانیم:
«بندهای در روز قیامت محشور شود و [با اینکه در دنیا] دستش به خونی آلوده نشده؛ اما یک ظرف شیشهای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟!
او عرضه میدارد: 😲
پروردگارا! تو خود میدانی که جان مرا گرفتی من خون کسی را نریخته بودم!
خداوند فرماید:
آری! تو خبرهای مختلفی از فلانی شنیده بودی و برای دیگران بازگو کردی، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به این خبر او را کُشت و این بهره تو از خون اوست»
🛰️📡 📱 وای بر ما اگر در تولید و انتشار دروغ و نفرت و کوتاهی در دین و تقویت نقشهی شیاطین برای از بین بردن عفت و حیا و اخلاق نقشی داشته باشیم.
گاهی با یک جمله در تقویت طرح دشمنان شریک میشویم و آن وقت از آخرتمان چه میماند؟!
آنها که با وعدهی شهوت مردم را روبروی هم قرار میدهند...
✍️ وحید یامینپور
#حجاب
#مراقب_باشیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
حجاب خون بهای شهیدان 🌹
✍ دستنوشته شهید :
و ای همسر عزیزم! مثل همسران شهدای صدر اسلام، استوار و محکم باش و فرزندانم را خوب تربیت کن و آنها را به مکتب و مدرسه بفرست و بعد از شهادتم با پدر و مادرم طوری رفتار کن که همسر شهید به تو صدق کند؛
و ای همسرم بعد از شهادتم سنگر حجاب را حفظ کن و همچون کوه استوار باش!
شهید محمدعلی محمدی رامندی 🌹
🍀 دوم فروردین ۱۳۴۴ در شهرستان تاکستان به دنیا آمد. در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب سه فرزند دختر شد.
سی و یکم خرداد ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی ماووت بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید.
#حجاب
#سنگر_ححاب
#یاد_شهیدان 🌹
shahidd.blog.ir
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
خاطرات شیرینی از زندگی مهندس شهید موسی کلانتری -وزیر راه دولت شهید رجایی
به نقل از خواهر شهید 🌹
🍀خود ایشان در انتخاب همسر چه معیارهایی را در نظر گرفتند؟
🌼زن برادر من دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه شریف بود. خواهرم دوستی داشت که در واقع میخواست برادرم را به او معرفی کند. برادرم از حجاب همسرش خیلی خوشش آمد.
🌻از روحیه کریمانه ایشان خاطرهای دارید؟
فراوان! یادم هست زمینی در شمسآباد داشت. یکی از بستگان ما فرهنگی بود و وسعش نمیرسید زمین یا خانهای بخرد. داداش زمین را به او داد. پدرم وقتی فهمید گفت: «مرد حسابی! تو خودت خانه نداری!» برادرم گفت: «من بالای خانه شما نشستهام. خدا کریم است.
🌸از نظم و پر کاری ایشان بگویید.
ساعت 12 شب میآمد، آن هم با کلی پرونده. نصف شب هم نماز شب میخواند. صبح ساعت 5 که میخواست برود، از بس عجله داشت، خانمش حریف او نمیشد به او صبحانه بدهد و مادرمان وسط پلهها گیرش میانداخت و بهزور یک لقمه نان و پنیر توی جیبش میگذاشت. همه به این کارهایش عادت کرده بودیم.
🌺در یک جمله ویژگیهای ایشان را بیان کنید.
امید، لبخند، شادی و توکل محض. دلم میخواهد خاطره شیرینی را از سفر آمریکا رفتنشان تعریف کنیم. مادرم پابهپای پدر و برادرم با چادر مشکی همه ایالتهای آمریکا را گشتند. میگویند همیشه برادرت میگفت: «مردم آمریکا دو نفر را خیلی خوب میشناسند؛ یکی رئیسجمهورشان را، یکی مادر مرا که تنها زنی است که با #چادر_مشکی از همه جا بازدید میکند».
خاطرات کامل در اینجا ↙️
sokhann.blog.ir/post/1447
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
خاطرات شیرینی از زندگی مهندس شهید موسی کلانتری -وزیر راه دولت شهید رجایی
به نقل از خواهر شهید 🌹
🌼کدام ویژگی برادرتان از همه بیشتر به یادتان مانده است؟
افراد غالباً درباره شهدا حرفهای اغراقآمیز میزنند، ولی من عمیقاً معتقدم چون برادرم آدم خاصی بود، خداوند به او لیاقت شهادت داد. ایمان و یقین او بینظیر بود. حرفی را نمیزد، مگر اینکه خودش عمل میکرد. همیشه همه را به خود ترجیح میداد و هر کاری که در توانش بود برای همه انجام میداد و حتی منتظر تشکر هم نمیماند. همیشه میگفت اگر توانایی ندارید برای دیگران کاری بکنید، دستکم آنها را به خودتان ترجیح بدهید. همیشه خدا را ناظر و حاضر میدید و بدیهی است که وقتی کسی چنین باور و اعتقاد عمیقی داشته باشد، بسیاری از خطاها را انجام نمیدهد. علاقه داشت در مناطق محروم خدمت کند. همیشه میگفت مردم گرسنه هستند و باید برای آنها کار کرد.
داداش فوقالعاده متواضع بود. ساده زندگی میکرد و ساده زیستن را دوست داشت. روح او بینیاز از تمام مادیات بود و هرگز هیچ ثروت و عنوان و تمجیدی باعث نشد که او دست از تواضع و سادهزیستیاش بردارد. وقتی وزیر شد، سر و وضعش بهقدری ساده بود که همکارانش باور نمیکردند که وزیری به این شکل در محل کارش حاضر شود.
❤️ در مورد ازدواج خواهرها و برادرهای خود چه نظری داشتند؟
قبل از انقلاب، خرید مفصل برای عروسی رسم بود. وضع مالی ما خیلی خوب بود. وقتی برای خواهر بزرگترم خواستگار آمد و حرفهای اولیه را زدند، برادرم او و مرا صدا زد و گفت: «ببین خواهرم! در این کشور انقلاب شده. انقلاب که فقط یک اسم نیست. انقلاب باید در همه جنبههای زندگی ما معلوم باشد. انقلاب ما اسلامی است، پس باید ببینیم اسلام در این مورد چه میگوید. اگر تو که فرزند مرد ثروتمندی هستی، ساده ازدواج کنی، بقیه هم از تو پیروی میکنند و به این ترتیب رقابت و حسادت تمام میشود و همه ازدواج را ساده میگیرند و فساد هم گسترش پیدا نمیکند».
🍀خود ایشان در انتخاب همسر چه معیارهایی را در نظر گرفتند؟
🌼زن برادر من دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه شریف بود. خواهرم دوستی داشت که در واقع میخواست برادرم را به او معرفی کند. برادرم از حجاب همسرش خیلی خوشش آمد.
🌻از روحیه کریمانه ایشان خاطرهای دارید؟
فراوان! یادم هست زمینی در شمسآباد داشت. یکی از بستگان ما فرهنگی بود و وسعش نمیرسید زمین یا خانهای بخرد. داداش زمین را به او داد. پدرم وقتی فهمید گفت: «مرد حسابی! تو خودت خانه نداری!» برادرم گفت: «من بالای خانه شما نشستهام. خدا کریم است.»
یادم هست تازه سماور برقی آمده بود. او رفت و برای هر یک از اقوام نزدیک یکی خرید و صندوق عقب و صندلی عقب ماشینش را پر کرد و به مادرم گفت: «خیلی وقت است سراغ اقوام نرفتهایم.» میگفت دلم نمیخواهد کسی که به خانه ما میآید سماور برقی را ببیند و دلش بسوزد. آن چایی مزه ندارد. همیشه به ما میگفت همه میدانند شما دختر پولدارید. ساده بپوشید که دل بقیه نسوزد.
🌸از نظم و پر کاری ایشان بگویید.
ساعت 12 شب میآمد، آن هم با کلی پرونده. نصف شب هم نماز شب میخواند. صبح ساعت 5 که میخواست برود، از بس عجله داشت، خانمش حریف او نمیشد به او صبحانه بدهد و مادرمان وسط پلهها گیرش میانداخت و بهزور یک لقمه نان و پنیر توی جیبش میگذاشت. همه به این کارهایش عادت کرده بودیم.
🌺در یک جمله ویژگیهای ایشان را بیان کنید.
امید، لبخند، شادی و توکل محض. دلم میخواهد خاطره شیرینی را از سفر امریکا رفتنشان تعریف کنیم. مادرم پابهپای پدر و برادرم با چادر مشکی همه ایالتهای امریکا را گشتند. میگویند همیشه برادرت میگفت: «مردم آمریکا دو نفر را خیلی خوب میشناسند؛ یکی رئیسجمهورشان را، یکی مادر مرا که تنها زنی است که با #چادر_مشکی از همه جا بازدید میکند».
خاطرات کامل در اینجا ↙️
sokhann.blog.ir/post/1447
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda