eitaa logo
مردان خدا 📿
367 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
879 ویدیو
60 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کاروان انقلاب
30.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️گروه سرود پدر دختری❤️ ایده واقعاً عالیه، اجرا هم عالی چقدر حس خوبی نسبت به و ایجاد می‌کنه؛ 💛 🇮🇷 @karvane2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم... مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ 👤راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات شهید آوینی درباره حاج حسین گفته بود: آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو می‌شود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند. 🗓 ۸ اسفند، سالروز شهادت شهید خرازی مخاطبین محبان ولایت همگی جهادتبیین راراه شهدابرای خودقراردهیم @moheban_velayatt313
سرلشکر شهید خلبان بیژن فعلی در تاریخ ۱۳۲۶/۰۶/۲۵ در شهر ملایر چشم به جهان گشود و دوران کودکی و بعد از آن نیز در شهر اهواز بودند ، ایشان در سال ۱۳۴۶ پس از سپری کردن تحصیلات متوسطه در رشته علوم طبیعی برای ادامه تحصیلات عالیه به دانشگاه افسری علوم و فنون هوائی شاهنشاهی وارد شدند و در رشته خلبانی مشغول به کسب علم و دانش در این زمینه گردیدند در سال ۱۳۴۹ با درجه ستوان اولی و کسب امتیازات بالا از دوره های آموزش خلبانی در آمریکا و پاکستان به وطن بازگشتند و در پایگاه شکاری دزفول (وحدتی) به مدت ۹ سال به عنوان خلبان بالگرد مشغول به خدمت شدند ، تا زمان جنگ که از اوایل تابستان ۱۳۵۹ با عراق بصورت پراکنده در نقاط مرزی شروع شده بود و ایشان با تنی چند از هم قطاران ۳ یا ۴ مرتبه در شلمچه و کردستان مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند. بعداً در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۵۹ ایشان به همراه همسر و دو فرزند به پایگاه نوژه همدان انتقال یافتند و جهت شناسائی نقاط دور مرزی بارها به منطقه قصر شیرین و سر پل ذهاب بوسیله بالگرد گسیل شدند. سرانجام در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۹ شهید بیژن فعلی به همراه چند نفر نظامی دیگر جهت شناسایی به داخل مرز دشمن رخنه کرده که تقریباً ۴۰ کیلومتر از سر پل ذهاب گذشته بودند که بالگرد آنها مورد اصابت پدافند دشمن قرار میگیرد و به همراه دو تن از همراهانش به فیض شهادت نائل می آیند . عکس های شهید در اینجا ↙️ shahidd.blog.ir/post/957 📿 @mardane_khoda
جاویدالاثر سرگرد خلبان شهید قدرت الله کیانجو ، اصفهان خادم شهدا سه شنبه ۹ اسفند ۰۱ ۰۱:۳۳ سرگرد خلبان شهید قدرت الله کیانجو ، اصفهان سیزدهم اردیبهشت ۱۳۲۵، در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش رضا، مشاور املاک بود و مادرش، معصومه نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سرهنگ دوم هوانیروز بود. سال۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان نهاجا در جبهه حضور یافت. هفدهم مهر ۱۳۵۹، با سمت خلبان در اهواز شهید شد. پیکر مطهرش پس از ۳۳ سال دوری از خانواده در ۹ آبان سال ۱۳۹۱ در اصفهان تشییع شد و در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.‌ برادرش نیز شهید شده است. shahidd.blog.ir/post/953 📿 @mardane_khoda
سرلشکر خلبان شهید علی اقبالی دوگاهه http://shahidd.blog.ir
به یاد جاویدالاثر شهید سرلشکر خلبان بیژن فعلی🌹 می خواهند از تو بگویم ، از تویی که ندیدمت. می خواهند از تو بنویسم ، از تویی که نشناختمت. تویی که وقتی کوچک بودم و طعم زیبای خواب‌های رویایی را می چشیدم، مانند پرستویی عاشق در تابستانی دل انگیز که همه چیز سر از خاک درآورده بود، کوچ کردی و سر بر خاک نهادی . چه بگویم؟ چه خاکی؟ چه سر نهادنی؟ نه! مانند پرستویی عاشق کوچ کردی به شهر آرزوها ، کوچ کردی به شهری که آرزویش را داشتی . به شهری که همه کوچه های آن رنگ و بوی شما را داشت. به شهری که هر چه در آن بود عشق بود و شور ، نور بود و نور . آخر می گویند که همیشه در به در به دنبال نشانی این شهر بودی. شهری که روی نقشه نمی توانی پیدایش کنی ، برای همین در مناجاتت نوشتی: ((خدایا ! همه جا در به در به دنبال تو می گردم و می دانم که با شهادت به تو خواهم رسید.)) خوب بابا جون ، از من دلگیر نشو که چرا نمی شناسمت ، آخر ما کجا و خورشید کجا ! برای تفسیر شما باید عشق را دید. باید عاشق را شناخت .آخر ، میدانی، از شماها خیلی کم نوشته اند ، از شما خیلی کم گفته اند . می خواهم بگویم خیلی غریب بودید ، خیلی غریب هستید . دوست دارم داد بکشم ، فریاد کنم ، و به همه بگویم آی آدمها! آی پرستوهای عاشق! آی دلسوخته ها! آی درد هجران کشیده ها! آی در راه مانده ها! آی قلم بدست ها! از پدرم بنویسید. از پرستوهایی که کوچ کردند به شهر عشق و شهادت. از پدر هایمان که به خدا علم هایشان بر زمین مانده ، گرد و خاک علم ها را پاک کنید ، بدست گیرید علم هایشان را. آی کسانی که با پرستو ها بودید ، چرا مهر سکوت بر لب زدید؟ از پرستوها بنویسید، از آنهایی که یک شبه ره صدساله پیمودند . می گویند پدرم فاتح بود، فاتح سوسنگرد. می گویند در میدان نبرد چون شیر خدا می جنگید و در میدان دعا و راز و نیاز زاهدی بود که ساعت ها سر بر سجاده می گذاشت. می گویند غیر از خدا از هیچ چیز نمی‌ترسید ، شجاع بود و دلاور. می گویند قدم های محکم و آرامی داشت، نشان دار بی نشان بود، طالب شهرت نبود. می گویند به من خیلی علاقه داشت، ولی وابسته نبود. دل به دنیا نمی داد، عاشق بود ، عاشق آسمان . می گویند رفت که من در شام غریبان بنشینم تا بزم دیگران روشن بماند . باباجون ، غروب ها به خصوص غروب‌های جمعه خیلی احساس دلتنگی می کنم، خیلی دوست دارم ببینمت ، ولی ، نه ! خوشحالم که نیستی تا ببینی خفاشان شب ، این جغد های شوم ، این دشمنان دوست نما چه ناله های دلخراشی سر می دهند . خوشحالم نیستی تا ببینی این انسانهای کور و کر در مقابل ایثار و فداکاری شما چه علامت سوالی گذاشته اند. این روز ها میشود درد غربت شما را لمس کرد که فقط خدایتان با شما بود و حالا هم فقط خدا با ماست، همین ما را کفایت می کند . خوشحالم نیستی تا ببینی قلم هایی که باید عشق را تفسیر کنند ، عاشق را تعریف کنند ، چگونه تیشه به ریشه ی عشق می زنند . خوشحالم نیستی تا ببینی کوچه ها دیگر رنگ و بوی شماها را ندارد ، خیابانها زیبا سازی می شود . خوشحالم نیستی تا ببینی ... پدر جان ای کاش مزاری داشتی تا شبهای جمعه به سراغت بیایم و درد دل کنم ! نه ، چه می گویم !؟ مگر میشود عشق را خاک کرد؟! مگر سرخی عشق با سیاهی خاک در هم می آمیزد؟! هیهات ! ما کجا و افلاک کجا ؟! باز باید فریاد کشید که آی ادمها ! بیایید قلم هایتان را با مرکب سرخ عشق پر کنید ، بیایید حماسه ها را به تصویر بکشید ، بیایید به این نسل و نسل های آینده نشان دهید که وطن پرستی یعنی چه ؟بنویسید که چگونه می شود غیر از خدا هیچ چیز را ندید . بیایید پدرم را …نه … پرستو ها را از قفس آزاد کنید ، بیایید مرهمی باشید برای زخم‌های ایران . بیایید آب گوارای ایثار و فداکاری را به پای عشق بریزید تا بارور شود. بیایید برای شناساندن راهشان و مقصدشان کاری کنیم … آیا این انتظار برای دلهای کوچک رنجدیده ای مثل من انتظار بیجایی است؟ آیا توقع زیادی است که می خواهم بدانم در شام غریبان چه کسی نشسته ام ؟ پدرم! ای ستاره بدر من ، ای قهرمان زندگیم ، ای سفر کرده عاشق، ای کاش می دیدمت، ای کاش می شناختمت.... دلنوشته فرزند شهید بیژن فعلی shahidd.blog.ir/post/954 📿 @mardane_khoda
قهرمان همه دوران ، شهید عباس دوران 🌹 در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، بیستم تیرماه ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند. آن زمان صدام اعلام کرده بود که بغداد غیرقابل نفوذ بوده و هیچ خلبانی نمی‌تواند به آن نفوذ کند و این بخشی از اهمیت آخرین ماموریت بود. ماموریتی که احتمال برگشت آن تنها ۵ درصد بود اما او به همه تعلقات پشت کرد و شهادت را به جان خرید و با سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود. عراق برای سر شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت، جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. shahidd.blog.ir/post/962 📿 @mardane_khoda
نمازی در دل آسمان 🕋 ✈️ از یکی از دوستان سرلشگر شهید خلبان محمود خضرایی نقل شده است که یک بار در پایگاه به صورت آماده بودیم که در ساعت ۴ صبح صدای آژیر اضطراری شنیده شد. بلافاصله به اتفاق خضرایی به پرواز در آمدیم. بعد از ماموریت تازه هوا درحال روشن شدن بود که او گفت: موافقی نماز را همین جا بخوانیم؟ گفتم: خیلی خوبه، از این بهتر نمی شه. گفت: پس اجازه بده با رادار صحبت کنیم و به سمت قبله پرواز کنیم." پس از هماهنگی با رادار، سمت قبله را برگزیدیم. ابتدا او نمازش را خواند و آن گاه من هم نمازم را بجا آوردم. پس از ادای نماز، او با صدای گیرایش با خدای خود مشغول مناجات شد و آن گونه ملتمسانه سخن می گفت که من را هم تحت تاثیر قرار داد. این نماز یکی از نمازهای منحصر به فردی بود که هرگز آن را فراموش نمی کنم. چقدر دل انگیز و زیباست خلوت با خدا در دل آسمان، گویی روحمان نیز همچون جسم پرواز می کرد و خدایی شده بود. انگار به زمین تعلق نداشتیم و دوست داشتیم همیشه در آسمان پرواز کنیم. shahidd.blog.ir/post/964 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
4_527951411682476357.mp3
11.5M
🎤 واعظ: سماواتی ⤴️ ❣اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣ 🌻 مهدی جانم آقای من هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید برای همه ما دعا بفرمایید😔 🇮🇷 @karvane2
هدایت شده از کاروان انقلاب
امام سجاد علیه السلام: مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عج) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهورش هستند ، از مردمان همه زمان ها برترند. 📗بحار الانوار، ج ۵۲، ص۱۲۲ 🇮🇷 @karvane2
شهید محمدمهدی وکیلی🌹 فرزند داوود متولد 1379/10/25 محل تولد : کرج تحصیلات : دیپلم درجه : استواریکم شهر سکونت : فردیس تاریخ شهادت : 1401/12/01 محل شهادت: شهرستان چهارباغ البرز مزار : گلزار شهدای رزکان -شهریار علت شهادت : مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر 🇮🇷 شرح علت شهادت : شهید مدافع وطن محمدمهدی وکیلی متولد سال 1379 کرج و پرسنل کادر اداره مبارزه با موادمخدر شهرستان چهارباغ، مورخ 1401/12/01 در عملیات دستگیری قاچاقچیان مسلح مواد مخدر در شهرستان چهار باغ براثر اصابت گلوله قاچاقچیان به شهادت رسید. Shahidd.blog.ir/post/970 📿 @mardane_khoda
خاطره امیر براتپور از ازدواج شهید امجدیان امیر سرتیپ خلبان فرج‌الله براتپور، لیدر پیچیده‌ترین عملیات هوایی دنیا (H ۳) درباره ازدواج علی‌امجدیان می‌گوید: «اردیبهشت سال ۵۸ بود، یک روز دیدم علی به اتاق من آمد، آن زمان من معاون عملیات پایگاه ششم شکاری بوشهر بودم، کمی خجالت زده بود و انگار می‌خواست چیزی بگوید، ولی شرم داشت، کمی با او گرم گرفتم و او هم کم کم شروع به صحبت کرد. آن موقع مجرد بود و می‌خواستازدواج کند. ما هردو اهل کرمانشاه بودیم، به من گفت که من کسی را اینجا ندارم و می‌خواهم ازدواج کنم، امکان دارد شما به عنوان بزرگتر من پا پیش بگذارید؟ کلی خوشحال شدم و گفتم برای هرکاری که بخواهی آماده‌ام. او هم گفت که کسی که مدنظر دارم از خانم‌های کارمند همین پایگاه است. همان موقع دستش را گرفتم، از اتاق زدیم بیرون و به محل کار آن خانم رفتیم. با آن خانم صحبت کردم و به او قول دادم که با علی خوشبخت خواهد شد. بعد از چند روز که خوب با هم حرف‌هایشان را زده بودند و هر دو به این ازدواج رضایت داده بودند، به هر دوی آن‌ها مرخصی دادم تا بروند به شهر‌های خودشان و مراسم عقد و ازدواج را راه بیاندازند.» خلبان شهید علی امجدیان، سیزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ با خانم اکرم طلایی که یکی از همافران نیروی هوایی ارتش بود، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج نیز دو فرزند به نام‌های مریم و سارا است. shahidd.blog.ir/post/965 📿 @mardane_khoda
شهید دفاع مقدس🌹 شهید عباس ولیزاده🍃 شهید عباس ولیزاده در سال ۱۳۳۵ در یک خانواده مذهبی در قپچاق چشم به جهان گشود. ایشان چون تنها فرزند ذکور خانواده بوده به شغل بنایی و کشاورزی مشغول می شود و در مراسم شبیه خوانی قپچاق به عنوان شبیه خوان نقش آفرینی می کرده است. ایشان در سال ۱۳۶۱ به همراه همسر و یکی از فرزندانش برای زیارت به مشهد مقدس سفر می کند و در ان سفر اوضاع ممکلت و شهدای جنگ را مشاهده می کند و با خود عهد می کند که به جهبه جنگ اعزام شود و در نهایت در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۴ به سپاه میاندواب مراجعه و به جبهه اعزام می شود و پس از یک هفته از اعزام در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۱۳ در روستای مرجان آباد حدود ۷ کیلومتری شهر میاندوآب با نیروهای حزب کومله درگیر شده و به همراه فرمانده محبوبش شهید فرامرز مردانی و جمعی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می شود و پیکر پاکش در گلزار شهدای قپچاق مدفون است. روحشان شاد وراهشان پر رهرو 🇮🇷👇@shohadayehgepchag به کانال شهدای قپچاق بپیوندید 🌺🌾
هدایت شده از کاروان انقلاب
🔴هم اکنون اعتراضات صهیونیست ها در تل آویو سرزمین های اشغالی (اسقاطیل) آرزویی که برای کشور ما داشتن تو قبرستون خودشون رخ داد😂 خدایا شکرت🤲 🇮🇷 @karvane2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 انتشار نخستین‌بار 📹 | ای مهدی موعود! محتاج دعایت هستیم 🔻 حضرت آیت‌الله اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلاله‌‏ى پاک پیامبران و اى میراث‏بر همه‏‌ى انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است. اى بنده‏‌ى شایسته‏‌ى صالح خدا! 💫 ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى. ❤ عَزیزٌ عَلَینا اَن نَرى الخَلقَ وَ لاتُرى؛ اى امام زمان! براى ما خیلى سخت است که در این جهان، در این طبیعت بى‏‌پایان که متعلّق به صالحان است، متعلّق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم امّا تو را نبینیم و از نزدیک فیض حضور تو را زیارت نکنیم. ⛅ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه با خانواده سرلشکر خلبان شهید علی امجدیان ‌🌹 تقدیم به خلبانانی که در اوایل جنگ تحمیلی با فداکاری و جانفشانی توصیف نشدنی حملات صدام و دشمن بعثی را دفع کردند وگرنه ظرف یک هفته تهران را می گرفت. shahidd.blog.ir/post/965 📿 @mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، امروز در برخی از صفحات فضای مجازی، تصویری از شهاب حسینی و رامبد جوان در کنار برادر شهید سیدروح الله عجمیان منتشر شد. آنچه در توضیح این عکس آمده بود، این بود که این دو سلبریتی و بازیگر سینما چهار ماه بعد از واقعه‌ای که در خصوص شهادت آخرین فرزند این خانواده رخ داده بود، تصمیم گرفتند برای قاتلان شهید سیدروح‌الله عجمیان از خانواده او رضایت بگیرند تا مجرمینی که منجر به شهادت روح الله شدند، از دار مجازات رهایی یابند. پدر شهید عجمیان: هرگز رضایت نمی‌دهم وقتی ماجرای رضایت گرفتن را شنیدیم با خانواده عجمیان تماس گرفتیم تا برایمان از این دیدار بگویند. پدر شهید که در یک خانه بسیار کوچک و محقر در اطراف کمالشهر کرج زندگی می‌کند و مستأجر است می‌گوید: وقتی این دو بازیگر تصمیم گرفتند برای گرفتن رضایت به خانه ما بیایند، من و مادر روح الله نبودیم. دو برادر دیگر روح الله میزبان آنها می‌شوند و تنها به احترام اینکه آنها مهمان هستند، قبول می‌کنند صحبت‌هایشان را بشنوند. این پدر شهید می‌گوید: اگر چه من آنها را ندیدم، اما اعلام می‌کنم به هیچ عنوان حاضر به رضایت دادن نیستم. آن هم نه به خاطر مظلومیت پسرم و خون بناحق ریخته شده‌اش ـ که اگر تنها این موضوع بود شاید حاضر به مجازات کسی نبودم؛ اما آنچه این جماعت کردند براندازی نظام اسلامی و مبارزه با دین اسلام بود. آنها جامعه را به ناامنی کشیدند تا اسلام از بین برود و من ابداً تحمل این کار را ندارم و قطعا رضایت نخواهم داد. ✍این وساطت ها خیانت به خون این شهید وخیانت به کشور و انقلاب است. 🇮🇷 @karvane2
نقل خاطره ای از شهید خلبان اسدالله بربری ، پرنده مهاجری که ۲۳ سال مفقودالاثر بود . Shahidd.blog.ir/post/977 📿 @mardane_khoda