eitaa logo
مردان خدا 📿
349 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
764 ویدیو
55 فایل
مردان خدا کسانی که زندگی شان الگویی برای جویندگان حقیقت است. انبیاء ، علما ، شهدا ، صالحین و خوبان‌ عالم با ما همراه باشید 🥀🍀🌻🌹🌼 http://eitaa.com/joinchat/2035810317C9e86d81327
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷٢٥ فروردین ١٣٦٢ — سالروز شهادت رضا چراغی، اولین فرمانده لشگر سپاه که در دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسید ‍ روایت شهید_همت از شهادت … آن شب پیش ما ماند و دو، سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز ۲۷ فروردین ۶۲ که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی را که در ساک‌اش داشت، از آن در آورد و پوشید. با تعجب پرسیدم: آقا رضا، هیچ وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟ با لب‌هایی خندان به من گفت: «با اجازه شما، می‌خوام برم خط مقدم» گفتم: احتیاجی نیست که بری اون جلو، همین جا بیشتر به شما نیاز داریم. ناراحت شد به من گفت: «حاجی جان، می‌خوام برم جلو، وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم. الان اون جا، بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستند.» در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده. رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند: فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند. همین خبر، نشان می‌داد وضعیت آنجا برای بچه‌های ما تا چه حد وخیم شده گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی. مدام می‌گفتم: رضا، رضا، همت – رضا، همت! ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت: «حاجی جان، دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»! و من فهمیدم رضا شهید شده. (در این زمان، همت، فرمانده سپاه ۱۱ قدر و چراغی فرمانده لشگر ۱۱ حضرت رسول(ص) بود) 🕊🌹🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قانون: حجابتون رو رعایت کنید 👩‍🦰:چشم 🔹 اینجا ایران است بی شرفی و بی غیرتی جایی ندارد 🇮🇷 @karvane2
شهید عباس قادری از کسانی بود که در عملیات بدر و زمانی که عراقی‌ها ما را محاصره کرده بودند، با گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید بیان کرد: عباس یک چشم و یک دست خود را از دست داده بود، اما با چشم آویزان و دست تیر خورده یک اسلحه کلاش را در دست گرفته بود و می‌جنگید و وقتی به او می‌گفتند که عراقی‌ها دارند به بچه‌ها تیر خلاص می‌زنند و باید به عقب برگردد او می‌گفت که هنوز یک دست و یک چشم دارد و می‌تواند در برابر آن‌ها بایستد. مسئول تفحص سیره شهدای استان اصفهان با اشاره به این‌که عباس قادری از نیروهای یگان من بود و هنوز که هنوز است، جنازه او برنگشته است، گفت: عباس به صاحب اسمش ایمان داشت و می‌گفت انی احامی ابدا عن دینی و الله ان قطعتم یمینی. راوی: محمد احمدیان کنگره شهدای دانشجوی لرستان ۲۰ آذر ۱۳۹۳ 🆔 https://eitaa.com/shohadayzefreh/48
شهید عباس قادری یکم فروردین 1344، در روستای زفره از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسین، کارگر بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم خرداد 1360، در دارخوین بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. فرازی از وصیت نامه شهید عباس قادری بسم الله الرحمن الرحیم گمان نکنید انهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگار خود روزی میگیرند.آنهایی که در راه خدا کشته می شنود جزو زندگانند. من با ایمان در این راه قدم نهادم تا شاید بتوانم خدمتی هر چند ناچیز به اسلام و مملکت اسلامی بکنم و امیدوارم که خداوند این را قبول کند. پرودگارا : من با ایمانی راسخ در این راه قدم نهادم ، با تمام آگاهی هایی که داشتم از همه و همه چیز بریدم و آمدم در راهی که سعادت بشر را در آن می یابم راهی که راه انبیاء و اولیاء بوده است و تمام شهدا و صدیقین و صالحین آنرا پیموده اند و اینک نوبت ماست که به ندای اماممان لبیک گوییم و به یاری اسلام و کشور اسلامی بشتابیم تا ان شاالله همانگونه که امام فرمود :هر چه زودتر پیروزی نصیب ما گردد و حکومت عدل اسلامی در کشور برپا شود. خدایا: من سعادت خود و بشر را در این راه می بینم. خدایا : تو از من و بقیه رزمندگان اسلام که مشغول نبرد با دشمن دین روبرو هستند ، این خدمت ناچیز را قبول کن 🆔 https://eitaa.com/shohadayzefreh/48 📿 @mardane_khoda
♦️کنگره ملی سرداران و ۱۲۰۰۰ شهید استان تهران♦️ ما را در ایتا، و روبیکا همراه نمایید 👇 @shohada_ostantehran
✖️۱۹ فروردین سالروز مردیست که.. 🔺تا قبل ار ۱۰ سالگی ۳ کتاب ارزشمند نوشت!! 🔺در سن ۱۴ سالگی شد!! 🔺کسی که اولین کتاب مدوّن در طول تاریخ شیعه را نوشت 🔺کسی که امام(رحمت الله علیه) دستور مطالعه ی کتابهاش را داد 🔺کسی که رهبری او را و شهادتش را «ضربه ی سهمگین» عنوان کرد 🌹 ۱۹ فروردین سالروز شهادت، آیت الله سید محمد باقر صدر(شاگرد افتخاری امام راحل در نجف) و خواهر فاضله اش، شهیده بنت الهدی صدر گرامی باد🌹 ♦️امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) ایشان مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءالله خداوند متعال او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جده‌اش محشور کند. ۶۰/۱/۲۰ کتاب فاتحان قله های عاشقی، ناصرکاوه 📿 @mardane_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اصغر آقادادی هستم از رزمندگان لشکر مقدس امام حسین(ع) . خاطره ای که امروز می خواهم برایتان تعریف کنم از توسلی که به ائمه معصومین در هر زمان جبهه و عملیات ها ایجاد می شد و توسل پیدا می شد به ائمه معصومین و مشکل حل می شد. در عملیات خیبر کار گره افتاده بود و عملیات انجام نمی شد و دپوی عراق شکسته نمی شد و معبر باز نمی شد. همه ی فرمانده گردان ها بیسیم می زدند و با سردار شهید حسین خرازی تماس می گرفتند که چکار کنیم. سردار شهید خرازی یک تماسی با بی سیمچی شهید تورجی زاده گرفتند و گفتند تورجی زاده کجاست؟ گوشی را دست شهید تورجی زاده داد. صدا هم در آن قسمتی که ما داشتیم صحبت می کردیم پخش می شد. و صدا روی بلند گو بود. سردار شهید حسین خرازی فرمودند که تورجی زاده یک توسل به حضرت زهرا پیدا کن. شهید تورجی زاده این شعر را خواند: در بین آن دیوار و در / زهرا همی می گفت پدر / دنبال حیدر می دوید / از پهلویش خون می چکد زهرای من / زهرای من / زهرای من زهرای من تا نام حضرت زهرا به دهان بچه آمد همه داشتند گریه می کردند که صدای بی سیم بلند شد و گردان ها با حاج حسین تماس گرفتند و گفتند که حسین معبر باز شد و ما به آن طرف دپوی عراقی ها رفتیم. این جا ما از نام حضرت زهرا معجزه دیدیم. و پیروزی رزمندگان در این عملیات. زمانی که ما در منطقه رفتیم و سرکشی کردیم . شهیدانی که ایستاده بودند این نکته خیلی جالب است اکثراً از ناحیه پهلو مجروح شده بودند و به شهادت رسیده بودند. خدا رحمت کند همه ی شهدا را و با شهدای صدر اسلام محشورشان کند و ما را هم قدردان شهدا قرار دهد. @mardane_khoda
شهید ابراهیم روزبهانی 🌹 شهرت (میرزا ابراهیم) نام پدر: علی محمد محل تولد: بروجرد- روستای دره گرگ تاریخ تولد : 1341/01/06 تاریخ شهادت: 1366/09/16 سن هنگام شهادت : 25 سال شغل: درجه دار نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران متاهل مزار : روستای شهید بروجردی ششم فروردین ۱۳۴۱، در روستای دره گرگ شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کارگر بود و مادرش خانم سلطان نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. به عنوان ستوان ارتش در جبهه حضور یافت. چند سال در جنگ حضور داشت و مردانه جلوی نیروهای بعث عراق جنگید. شانزدهم آذر ۱۳۶۶، با سمت راننده لودر در ارومیه بر اثر سانحه رانندگی و ضربه مغزی شهید شد. مزار وی در روستای زادگاهش واقع است. منبع: سایت یاد امام و شهدا و سایت شهدای ارتش ✍ دوست و همرزم برادرم بود . همیشه ازش تعریف میکرد. باید خاطراتش را بپرسم. ایشان در جبهه دوست برادرم بودند و از صمیمیت و سادگی و صفای ایشان و در عین حال شجاعت و تعهد او خاطرات خوبی تعریف می کردند. shahidd.blog.ir/post/335 📿 @mardane_khoda
سلام بر ائمه بقیع (ع) آن مدینـه شهـر پیغمبر(ص) بود شهر دختـش بانوی اطـهر بود گرچه قبرش مخفی از انظار ماست رد پایش در تمـام کوچـه هاست چهـار تن از آن امامـان شفیع خفتـه اندر خاک زیبـای بقیع ---------------- آن حسـن باشـد امام مجتـبی ابن زهــرا و علـی مرتضـی صلح کرد با دشمنـان از بهر دین تا بمـانـد دین جـدش در زمین قبـر دوم از امـام چهـارمین حضرت سجـاد و زین العابدین روز و شب اندر عبـادت بود او روزیـش آخـر شهـادت بود او اختـر پنجم امام باقــر است ساده و معصوم و پاک و طاهر است گنج علـم انبـیا را او شکافت جز درایت در وجودش کس نیافت صـادق آل محمد ، جعفـر است عالـم دین ، وارث پیغمبـر است طالبـانِ علم و دانـش ، گرد او عالمانِ هـر زمـان ، شاگرد او نزد شیعـه او رئیس مذهب است اختـر تابنـده ای اندر شب است حمیدرضا فاطمی 🌸🌼🍀 @fatemi84 Fatemi84.blog.ir
شهید نصرت الله معظمی گودرزی 🌹 فرزند : هبت الله (حاج هبت) تاریخ شهادت : ۱۳۷۲/۰۱/۳۱ محل شهادت : مرز خسروی قصر شیرین مزار : گلزار شهدای روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد یکم خرداد ۱۳۴۲، در روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش هبت الله، کشاورز بود و مادرش والیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان استوار دوم ارتش خدمت می کرد. سی و یکم فروردین۱۳۷۲، با سمت عضو نیروی پاکسازی میادین مین در مرز خسروی محور قصرشیرین بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. مزار شهید در زادگاهش واقع است. شادی روح مطهرش صلوات🍀 📿 @mardane_khoda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿 صوت دعای کمیل کوتاه با صدای زیبا و دلنشین حاج محمدرضا غلامرضا زاده التماس دعا داریم 🇮🇷 @karvane2
تصویر کمتر دیده شده از فرمانده لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ در جبهه‌ های غرب هدیه به روح مطهر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷مـــرحبــــا بـه این شیـــــر زن👏 🔸دفاع و حمایت از عملکرد و پلیس در حوزه‌ی و و ..... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🇮🇷 @karvane2
می‌نویسم تا آیندگان بدانند فرمانده جبهه کیست! 🌹 گفتم آقاجان تو که هستی که من تو را نمی‌شناسم؛ از فرماندهان ما هستی؟ پس من چرا تو را نمی‌شناسم؛ وی به آرامی گفت: من کسی هستم که قبل از حمله، تو با گریه مرا صدا می‌کردی که ما را در این حمله یاری کن! ✍خاطرات شهید بایرامعلی ورمزیاری 🌹 مطلب کامل در اینجا 👇👇👇 Sokhann.blog.ir/post/151 📿 @mardane_khoda
این پست برای معرفی 🌹🌹 نوشته شده است. دوستان بنیاد حفظ آثار برای چاپ دست نوشته شهید در نشریه راهیان نور تماس گرفته بودند. خواستم اشاره ای کوتاه به زندگی این شهید بزرگوار داشته باشم . امیدوارم او نیز به نگاهی شاهدانه به حیات ما نور بپاشد . آمین ! "بایرامعلی ورمزیاری" روزهای اول بهار به دنیا آمد : بهار سال ۴۲ . او اولین فرزند خانواده ای متدین و مهربان بود که در روستای آغ اسماعیل ـ از توابع سلماس ـ با کشاورزی روزگار می گذراندند. بعد از بایرامعلی هفت فرزند دیگر در این خانواده به دنیا آمدند. زندگی بایرامعلی مثل همه بچه های روستا  گذشت تا این که آنها به سلماس کوچ کردند. با اوج گرفتن قیام مردم در سال ۵۷ او نیز که دانش آموز مقطع راهنمایی بود در صف نوجوانان فعال قرار گرفت و حتی در یکی از راهپیمایی ها از ناحیه سر مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دستور امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی برای خدمت به مردم محروم و مستضعف وارد جهاد سازندگی سلماس شد. فوت پدر بزرگوارش در سال ۵۸ باعث شد او که فرزند بزرگ خانواده بود در کنار مادر دریا دلش بار زندگی را به دوش بگیرد. پس از هفت ماه خدمت در نهاد انقلابی جهاد در سال ۵۹ وارد سپاه پاسداران سلماس شد و تا زمان آغاز جنگ تحمیلی به خدمت در کردستان و  مبارزه با دشمنان قسم خورده انقلاب پرداخت. روحیه تلاش و شهادت طلبی اش او را مدام به سوی جبهه های جنوب می کشید . سرانجام توانست برای اولین بار در تاریخ ۱۳۶۰/۱۲/۱۳ به طور داوطلبانه عازم جبهه های جنوب شود. از آن پس بیش از ده بار به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای فتح المبین - بیت المقدس- رمضان - مسلم بن عقیل - محرم - والفجر مقدماتی -والفجر یک - والفجر چهار فعالانه شرکت کرد . او بارها مجروح شد و سرانجام در عملیات خیبر مزد همه مجاهدتهای خالصانه اش را گرفت و در حالی که فرماندهی گردان علی اکبر را به دوش داشت در اوج غیرت و شجاعت و گمنامی در جزیره مجنون به شهادت رسید. او در آخرین تماس بی سیمی با فرمانده لشکر عاشورا آقا مهدی باکری گفت : " برادر باکری به آقای هاشمی رفسنجانی (جانشین فرماندهی کل جنگ) پیام ما را برسانید و بگویید که ما مانند امام حسین (ع) با دشمن جنگیدیم و حسین وار به شهادت می رسیم. " به راستی او عاشق صادقی بود که تا آخرین لحظه عمر با ایمان و استوار جنگید . در حالی که با گردان شهادت طلب خود در عقبه دشمن به محاصره افتاده بود کوشید با جلب توجه دشمن به سوی خود باقی مانده نیروهایش را از محاصره برهاند و در این راه آماج تیرهای دشمن دون قرار گرفت و در تاریخ ۵/ ۱۲/ ۱۳۶۲ به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید ۱۲ سال روی خاک سوخته جزیره مجنون بر زمین ماند و سرانجام به دست جستجوگران نور (نیروهای تفحص) به دست آمد و در نهم بهمن ۷۴ با تشییع پرشور مردم قدرشناس سلماس در جوار برادر کوچکترش شهید عبدالله ورمزیاری ( که در سال ۶۴ به شهادت رسید) به خاک سپرده شد. شهید بایرامعلی ورمزیاری در طول حضورش در مناطق جنوب با نوشتن یادداشتهای روزانه اش اسناد بی بدیلی برای تاریخ پرافتخار ایران اسلامی به جای گذاشته است. او در پانزده دفترچه کوچک ما را به روزهای الهی دفاع مقدس می برد . او شرح مجروحیت و دیدار عاشقانه اش با مولای خویش را در جلد ده دفترچه باز گفته است . انتشار این قسمت از یادداشتهایش، حسن آغازی است بر انتشار تمام دست نوشته های آن سردار گمنام. یاد و نامش تا ابد چراغ راهمان باد ! 🌸🌼🍀 زندگی و خاطرات و دست نوشته های شهید بایرامعلی ورمزیاری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. نویسنده: Sokhann.blog.ir/post/151 📿 @mardane_khoda
شهید محمد قائد رحمتی 🌹 چند روز پس از عملیات نصر 4 یکی از بسیجیان گردان حمزه ، عارف وارسته و مظلوم گردان، شهید محمد قائد رحمتی را در عالم رویا مشاهده می کند. به او می گوید:« چطور شد که در آن عملیات با آن حجم سنگین آتش، شما شهید شدید و ما ماندیم؟» شهید لبخندی می زند و می گوید : « نام همگی شما در لیست شهدا ثبت بود...» پس از مکث کوتاهی ادامه می دهد:« اما تقدیر بود که شما بمانید.» قسمتی از وصیت نامه شهید: ما همه در برابر این فرمان خداوند(و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه) مسئولیم در هر جا و مشغول به هر کاری که می باشیم باید با مال و جان خود دین خدا یاری کنیم. همسنگرانم حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگهدارید و همیشه با یاد خدا باید و در راه او قدم بردارید. امام را یاری کنید و قدر او را بدانید و سخنان گرانبهای او را با دل و جان جامه عمل بپوشانید، او را الگوی زندگی خود قرار دهید و در کارهایتان از او سر مشق گیرید. به نقل از رزمنده : پرویز پورحسینی خاطرات جالب و خواندنی از شهید shahidd.blog.ir/post/1497 📿 @mardane_khoda
شهید عارف ، محمد قایدرحمتی از شهدای اندیمشک عملیات نصر ۴ - ماووت عراق 📿 @mardane_khoda