#یادداشت
از ده جوان روستایی تا ده کماندوی آمریکایی/ چهگوارای وطنی
در بیستوچهارمین روز تولد نگارنده، حسین بسریای ۲۴ ساله دل به دریا زد تا راحت کودکان این سرزمین را بیگانهای آشفته نسازد.
به همین بهانه، یکی از میلیونها کودک رشد کرده پشت امنیت سینه سپر شدهٔ #چهگوارای_وطن، روزی پس از سالروز شهادت او؛ در روز جهانی کودک، از #حماسه_نادر مینویسد:
۱ـ انگلیسیها در گردوغبار جنگ جهانی اول هوای بندر کردهاند. از مرداد ۱۲۹۴ در #بوشهر لنگر زدهاند. فرماندهی #دلیران_تنگستان با جوانی ۲۴ ساله است، #رئیسعلی_دلواری و یارانش سینه سپر میکنند برابر اجنبی، وعده گشایش اقتصادی دشمن اغفالشان نمیکند، رمز پیروزی و استقلال وطن را در مقاومت میبینند، هر چند عامل نفوذی کار را سخت میکند!
۲ـ نیم قرن بعد؛ محمدرضا دستور داده شبانه سیّد را به تهران ببرند تا او اصلاحات آمریکاییاش را به سرانجام برساند، مأمور #ساواک از #آقا_روحالله میپرسد با کدام سرباز به جنگ با شاهنشاه برخواستی؟ آیتالله میگوید: «یاران من در گهوارهاند»
۳- حسین همان شب چشم به جهان گشوده است(۱۴ خرداد ۱۳۴۲)، ششمین فرزند خانواده روستایی در «نوکار» #دشتی بوشهر (بعدها به «بحیری» مهاجرت میکنند)، آقا معلم روستا نام نادر بر او گذاشت اما مادر به عشق امام مظلومش، حسین صدایش میکند؛ #حسین_بسریا. (سال ۶۵ نادر، فامیلی خود را به مهدوی تغییر داد)
۴ـ تابسان ۶۶ است، سیانان و یکصد خبرنگار بینالمللی اجیر شدهٔ آمریکا، ۷۲ ساعت است از بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ میگویند، کشتی ۴۰۰ هزار تنی کویتی الرخاء را به اسم #بریجتون؛ پرچم آمریکا زدهاند و پیش چشم جهان در #خلیجفارس پیش میروند و به #صدام قوت قلب میدهند.
۵ـ امام می گوید «من باشم میزنم»، حرف نادر هم حرف امام است، تیرماه ۶۶ بریجتون از #تنگه_هرمز میگذرد و در نزدیکی #جزیره_فارسی به تله ۲۷۰ کیلویی ـ مین ـ نادر و یارانش میافتد و منفجر میشود، با یک حفره ۴۳ مترمربعی در بدنه! انفجارِ حیثیت آمریکا! سیداحمد میگوید دل امام شاد شد، امام پیشانی فرمانده ۲۴ ساله را میبوسد و نادر میگوید: «وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي»
۶ـ آمریکا دستپاچه میشود، سه ماه بعد ـ ۱۶ مهر ۱۳۶۶ ـ شبانه با تمام قوا برای بازیابی هیمنه بر باد رفتهاش به جزیره فارسی هجوم میبرد، بالگردهای 6MS روی سر ناوچه طارق و دو قایق ایرانی آتش میریزند، پنج دلاور بوشهری را میزنند، نادر قرار را بر فرار ترجیح میدهد و میماند سر قرارش و میایستد به جنگ رودررو، یک بالگرد را میزنند، نگاهش در پی زخمیها و شهداست، پایان مقاومت فرمانده و جانشینش #بیژن_گرد و یارانش #غلامحسین_توسلی و #مجید_مبارکی، اسارت است، بدن نادر روی عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» شکنجه وحشیانهای میشود، میخهای فولادی بلندی به سینهاش میزنند و با سه تیر به پیشانی و بازو و قلبش او را شهید میکنند. شش روز بعد آنها را از مسقط عمان به ایران تحویل میدهند، با دستهای بسته و سینهای مجروح از مسمارها! (سالروز شهادت دریادلان بوشهری، به پاسداشت حماسه نادر، روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نامگذاری شده است)
۷ـ آبرویی که ۱۰ جوان روستایی بوشهری از آمریکا در خلیج فارس بردند، نه با سوراخ سوراخ کردن بدن نادر و نه با کودککشی چند روز بعد آنان ـ جان باختن ۶۵ کودک و تعدادی زن و غیرنظامی دیگر در هواپیمای مسافربری با شلیک آمریکاییها ـ باز نگشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» #هارلد_وایس بیشتر به این رسوایی پرداخته است.
۸- سال ۱۳۹۴ #نادر_مهدوی بهعنوان شهید شاخص سازمان بسیج مستضعفان معرفی شد، ۲۲ دی ماه این سال دو قایق جنگی آمریکایی با ۱۰ کماندو و سلاحهای نیمهسنگین به حریم آبهای ایران وارد میشوند، نیروهای تیپ ۲۱۴ تکاوران دریایی سپاه ایران با دستگیری و بازجویی این کماندوها، آمریکا را وادار به عذرخواهی و سپس آزادی آنها میکنند. اشکها و ترس این تکاوران آمریکایی هنوز در خاطرههاست!
۹ـ حتماً شنیدهاید که جنگ را با بیست سالهها و سی سالهها بردیم، هنوز تصاویر فرماندهان زیر سی سال دفاع مقدس در شبکههای اجتماعی دستبهدست می شود، نادر مهدوی تنها ۲۱ سال داشت که ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امیرالمؤمنین(ع) و سپس ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. امروز در #جنگ_نرم؛ چند فرمانده زیر سی سال و چهل سال در رأس نیروهای نظامی ما حضور دارند؟ همینطور در جنگ اقتصادی؟
۱۰ـ بیستوسوم دی ماه گذشته ـ ۱۳۹۸ ـ #رهبر_انقلاب به بوشهریها و دیگران فرمود: نادر مهدوی اگر متعلق به کمونیستها بود؛ از این جوان کم سال، یک #چهگوارا میساختند؛ یک چهره بینالمللیِ مبارز!
بهراستی چرا در شهر من، در استانِ نادر، در همسایگی نخل و آب و آفتاب؛ نامی از نادر مهدوی، بیژن گرد، #یوسف_بردستانی، #محمد_خالدی، #احمد_اسدی، #احمدیجوان