اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بود که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
بر سینهام جمال #علی نقش بسته است
این سینه را به سینهٔ سینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
سرمایهی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مِهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت #زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیهی فردا نمیدهم
در سایهٔ رضایم و همسایهٔ #رضا
این سایه را به سایهٔ طوبی نمیدهم
#سیدرضا_مؤیدخراسانی
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی