🌹 مدیریت مرحوم ابوترابی
در اسارت /۴
🌹پیگیری برای حل مشکلات اسرا
┄┅═✼✿✵✦✵✿✼═┅┄
🌹حسن نوروزی از دیگر اسرای ایرانی که از نزدیک شاهد تلاش حجتالاسلام ابوترابی برای رفع مشکلات اسرا بود، میگوید: «حاج آقا ابوترابی تمام وقت در خدمت اسرا بودند. ایشان یک دستگاه چرخ خیاطی آوردند و در گوشهای گذاشتند. اسیر جوانی به حاج آقا گله کرد که خیاط پیراهن او را ندوخته است. حاج آقا از او خواست که پیراهنش را به ایشان بدهد، خودشان آخر همان شب پیراهن او را دوختند».
🌹علی علیدوست نیز میگوید: «نکته دیگر، شام بچهها بود. در اردوگاههای عراق دادن شام مرسوم نبود و تقریباً بعد از صرف ناهار اندک تا صبحانه فردا غذایی نداشتند. بچهها جوان بودند و ناهار عراقیها هم کافی نبود. به همین دلیل فشار مضاعفی وارد میشد، حتی بسیاری از اسرا شبها بهدلیل گرسنگی نمیتوانستند بخوابند. ایشان با هماهنگی کارگران آشپزخانه و صرفهجویی در ناهار برای بچهها شام تهیه میکردند و شبها شام مختصری که بیشتر نان و ماست بود، به بچهها داده میشد.🌹
ادامه دارد
#تاریخ_شفاهی
#خاطرات_آزادگان
🍂 عبدالحسين دبات
آزاده مقاوم
اين رزمنده دفاع مقدس در ساعت ۲۲ دهم بهمن ماه ۵۹ به اسارت در آمد.
او میگوید بعد از اسارت به دليل مصدوميت وضعيت جسمی مناسبی نداشتم ، ضمن اينكه در مدت ۲۲ روز به بصره منتقل شدم و سپس به بغداد در قصرالنهايه حدود سه سال به صورت انفرادی زندانی بودم سپس به زندان ابوغريب منتقل شدم.
وی مدت اسارت خود در زندان ابوغريب را حدود ۱۵ سال عنوان كرد و در مجموع ۱۸ سال و ۲ ماه و ۶ روز در اسارت رژيم بعث عراق بودم.
اين آزاده سرافراز گفت: در زندان ابوغريب تعداد ۶۳ نفر از رزمندگان از چند استان کشورمان اسير بودند و اين رزمندگان بيشتر فرمانده و خلبان بودند از جمله سردار شهيد حسين لشكری.
در بسياری از شب ها سربازان بعثی، اسرا را درنیمه شب با كابل و چوب شكنجه می كردند به طوريكه دست و پای عده ای از اسرا بر اثر ضربات كابل و چوب می شكست.
رژيم بعث عراق در قبال آزادی ۶۳ اسير ايرانی زندان ابوغريب در خواست آزادی ۱۰۰ نفر از اسرای عراقی كرده بود اما با آزادی اسرای ايرانی بيش از ۶ هزار اسير عراقی آزاد شدند.
اين رزمنده دوران دفاع مقدس، زمان آزادی خود از زندان ابوغريب بغداد را ۱۵ فروردين ماه ۷۷ عنوان كرد و گفت: از طريق مرز خسروی در استان كرمانشاه وارد كشور شديم اما از آنجا كه در مدت ۱۸ سال اسارت امكان ارسال نامه برای خانواده وجود نداشت لذا باور نمی كردند كه من زنده ام.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان