eitaa logo
معرفت مهدوی | استاد عبادی
6.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1هزار ویدیو
451 فایل
🌐آشنایی با مجموعه ی استاد احسان عبادی👇 🆔 @arshiv_link313 ✅کانال سیاسی تاریخی مذهبی استاد👈 @ma_va_o #گروه_پاسخگویی_به_شبهات_مهدوی ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3062890510C73209c4b26 کپی مطالب کانال حلال است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
👈عمر می گوید: او زمیل رسول خدا (ص) است؛ همانگونه که او می توانسته امر و نهی کند، چیزهایی را حلال و چیزهایی را حرام کند، او نیز می تواند چنین کند. بدین صورت خلیفه حدود اختیارات خود را درست همانند پیامبر (ص) می داند و جز در مورد قرآن، به چیز دیگری باور ندارد.‼️ 🔸آنچه که درباره نفی خلیفه از نقل حدیث و کتابت آن نقل شده دقیقا با این اندیشه خلیفه سازگاری دارد، گویا خلیفه بر این باور بود که تنها قرآن است که میتواند ثابت باشد، اما حدیث چنین وضعیتی ندارد و هر زمان حاکم می تواند به نحوی که مصلحت می داند عمل کند. به عبارت دیگر آنچه از رسول خدا (ص)✨ نقل شده تنها مربوط به اختیارات او به عنوان یک حاکم بوده و اینها اختیاراتی است که او نیز فعلا به عنوان یک حاکم دارد. ❌بعید است که ما جز، عمر و عثمان که اختیارات خود را در حد تشریع و دخالت در عبادات نیز می دانستند، خلیفه دیگری را پیدا کنیم. 👈اجتهادات شخصی خلیفه نوعا بر اساس "مصالح" مورد نظر او صورت می گرفت. متعه حج و متعه نساء از مشهورترین امور شرعی اند که رسول خدا (ص) حلال می‌شمرده و خلیفه آنها را نامشروع اعلام کرده است. گفته شده است: عمر منشا حلیت آن در دوره رسول خدا (ص) را نوعی ضرورت موقتی می دانسته است. 👈نمونه دیگر نیز حذف "حی علی خیرالعمل" از اذان بود. این در حالی بود که کسانی چون امام سجاد (ع)✨ و عبدالله بن عمر همیشه این جمله را در اذان می‌گفتند. گفته شده: عمر اولین کسی است که قیام رمضان را باب کرد. او این کار را در سال چهاردهم هجری انجام داده و به همه شهرها نوشت تا چنین کنند. این همان نماز تراویح است که هنوز میان سنیان مرسوم است. همین که عمر چنین اختیاراتی را برای خود قائل بود سبب شد تا او در یک زمینه احکام متناقضی صادر کند. نمونه آن در برخی از مسائل ارث بود. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: ″تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2،ص83-87″، رسول جعفریان. ۷۹ @marefatemahdavi
☝️باید دانست اهل کتاب به طور عموم و یهودیان بطور ویژه در تمامی متون تاریخی و حدیثی مسلمانان آثاری از خود بر جای گذاشته اند. این تاثیر گرچه در برخی فرق بیشتر است اما کمتر فرقه ای از آن برکنار مانده است. به هر روی نصوصی در دست است که نشان می دهد اهل کتاب با بهره گیری از آگاهی های پیشین و نفوذ فرهنگی خود که از دوره جاهلیت به ارث برده بودند برای بدست آوردن موقعیتی در جامعه جدید🌐 تلاش زیادی کردند. متون دینی آنان مشترکات فراوانی با دین اسلام داشت و آنان توانستند با بهره گیری از همین زمینه مدعی داشتن آگاهی هایی در زمینه تفسیر قرآن📖 بشوند. افزون بر این، آنان با استفاده از این امر که در متون گذشته آگاهی بعثت رسول خدا(ص)✨ آمده، زمینه آن را تا به آنجا گسترش دادند که گویی در کتب مقدس، آگاهی های فراوانی درباره سیر تحولات جامعه اسلامی، سرگذشت خلفا و رخدادها و جنگها آمده است. باور داشتن مسلمانان به این مساله، کار اهل کتاب را آسان کرد. 👥زمانی که مهاجران مسلمان به مدینه آمدند و اسلام در این شهر شایع گردید، به دلیل نقاط مشترکی که در فرهنگ اسلامی و یهودی وجود داشت زمینه یک ارتباط فرهنگی بوجود آمد. در نقلی آمده است: وقتی خبر به رسول خدا (ص)✨رسید فرمود: آنان را تصدیق و تکذیب نکنید. اما گویا کم کم کار بالا گرفت و حضرت آنان را از شنیدن👂🏻 مطالب آنان و استنساخ آثارشان نهی کرد. 🔸خلیفه دوم از زمانی که به مدینه درآمد گویا برای افزودن بر آگاهی های دینی و تاریخی خود خواسته است تا از اهل کتاب استفاده کند. 🗣او می گوید: من نسخه ای از یکی از آثار اهل کتاب را برای خود استنساخ کردم، وقتی رسول خدا (ص) آن را دید فرمود: این چیست؟ گفتم: نسخه ای از اهل کتاب برگرفته ام تا دانشی بر دانش خود بیفزایم. رسول خدا (ص) به شدت💥 خشمگین شد. شدت خشم او به اندازه ای که انصار فریاد "السلاح السلاح" سر دادند. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: من همه چیز را برای شما آورده ام... 👈زمانی که عمر به خلافت رسید با فراغ بال بیشتری در این باره اندیشید و درست زمانی که به یکی از یهودیان مسلمان شده یمنی برخورد کرد توانست از او در این باره بهره بیشتری ببرد. این شخص کعب بن ماتع حمیری👳🏻‍♂ معروف به کعب الاحبار است. او پس از رحلت پیامبر (ص) در زمان ابوبکر یا عمر به اسلام گروید و سپس به مدینه درآمد. پس از آن از خلیفه اجازه گرفته عازم شام شد. گو اینکه رفتن وی به شام در زمان رفتن خلیفه دوم به بیت المقدس برای امضای پیمان صلح با مسیحیان بوده و کعب وی را همراهی کرده است. کعب الاحبار در خلافت عثمان در سال 32 یا 33 در شهر حمص درگذشت. این در حالی است که مقبره ای با قبه عالی در مصر برای وی ساخته شد. کعب الاحبار قرنها مورد وثوق و اطمینان بوده و نقلهایش کتابهای تفسیری📚 و تاریخی را پر کرده است. اما در حال حاضر و با تحقیقات نوینی که صورت گرفته چهره کعب الاحبار در پس پرده ضخیمی از ابهام و اشکال قرار گرفته و کار تصمیم گیری علمای رجال و دین شناس اهل سنت را دشوار کرده است... 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2،ص87-93"، رسول جعفریان. ۸۰ @marefatemahdavi
دیده شده است که برخی از کسانی که سخت مخالف با قصه خوانی بوده و آن را بدعت می دانسته اند، در صدد انکار این حقیقت تاریخی برآمده اند تا مبادا بر دامن خلیفه دوم گرد بدعت گرایی بنشیند. 👈کعب الاحبار که به روزگار عثمان در شام قصه گویی می کرد، در روزگار عمر اعتبار زیادی داشت و بارها عمر از وی خواسته بود تا درباره مسائل مختلف دیدگاهها و آگاهی هایش را برای خلیفه بیان کند. ❗️شگفت آن که در برخی از منابع آمده است که عمر، شخصی را که کتابی از دانیال را استنساخ کرده بود، به استناد برخوردی که پیامبر (ص) با او داشت، نهی کرد. با این حال، سخت مدهوش کلمات و سخنان کعب الاحبار بود که مرتب از تورات مطالبی برای وی نقل می کرد. ماخذ اصلی این 📔قصص که تورات و تلمود بود، مورد عنایت خلیفه قرار داشت. 🔸به هر روی هراس عمر بیش از هر چیز، مربوط به نقل حدیث بود و چندان به نقل اسرائیلیات اعتراضی نداشت و خود از کعب الاحبار فراوان از این قبیل مطالب پرسش می کرد. شگفت آن که در اخبار آمده است که کعب الاحبار در مسجد می‌نشست🕌 و در حالی که قرآن و تورات در برابرش بود، قرآن را می خواند و با تورات تفسیر می کرد. آنچه مهم است این که شواهد دیگری هم بر اجازه عمر به قصه خوانان در دست است. 👈افزون بر آن به اجرای قصه خوانی در روزهای شنبه تصریح شده که با توجه به اعتبار شنبه برای یهود تا اندازه ای شگفت می نماید. گفتنی است، تمیم الداری نصرانی مسلمان شده ای بود که قصه های فراوانی درباره زهد وی نقل کرده اند. این زهد، مبنای زهدی نصرانی گونه است که بعدها در جامعه اسلامی شیوع زیادی یافت. گفته شده است، تمیم الداری قصه های مزبور را در 🕍 کنیسه های شام و از وعاظ آن دیار فراگرفته بود. شخص دیگری با نام عبید بن عمیر نیز در زمان عمر اجازه قصه خوانی یافت. خواهیم دید که امام علی (ع) سخت با قصه خوانی مخالفت کرد. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2، ص93-105"، رسول جعفریان. ۸۱ @marefatemahdavi
معرفت مهدوی | استاد عبادی
دیده شده است که برخی از کسانی که سخت مخالف با قصه خوانی بوده و آن را بدعت می دانسته اند، در صدد انکا
🗡 کشته شدن عمر .. 🔹بر پایه برخی نقلها بویژه آنچه طبری روایت کرده، کسانی مدعی شده اند که عمر با توطئه کعب الاحبار به قتل رسیده است. مورخان و محدثان اهل سنت برای قرنها این خبر را در کتب📚 خویش روایت می‌کردند اما چندان به پیشگوییها و اخبار کعب و امثال او باور داشتند که هیچ گمانی درباره نقش کعب در قتل خلیفه نمی‌بردند. 🗞خبر دادن از قتل عمر پیش از وقوع حادثه و اظهار این که کعب این خبر را در کتابهای پیشین دیده، هیچ توجه اصحاب رسول خدا (ص) و 👥 سایر مسلمانان را به خود جلب نکرده و این تنها در سالهای اخیر است که در این باره مطالبی گفته شده است. 📌به باور ما، در این که به روایتی کعب چنین مطلبی را گفته باشد تردید وجود دارد. آنچه سبب جعل این خبر از قول کعب شده، چیزی جز علاقه برخی از ساده لوحان به این امر نبوده که از شهادت خلیفه در تورات یا دیگر کتب یاد شده، به ویژه که درباره لقب شهید ↪️ تاکید خاصی شده است. افزون بر آن، اخبار زیادی درباره خبر دادن دیگران از قتل عمر در مصادر نقل شده که شماری از آنها را ابن سعد گردآوری کرده و عمده آن به نقل از "هاتف غیبی" یا "جن" است. که مثلا در شعری که صدای خواننده 🎼 شنیده می شده اما کسی دیده نمی شده، چنین خبری ابراز شده است. 🔰گذشت که مورخان، به رغم آن که خبر طبری را دیده و باور کرده اند که کعب الاحبار از پیش، خبر قتل عمر را داشته است، گمان بد به وی نبرده اند. سخن در این است که اساسا قضیه به گونه ای دیگر بوده است 📄، آنچه سبب حسن ظن مورخان به کعب الاحبار شده، شدت اعتمادشان به گفته های این شخص و باورشان به کرامات خلیفه بوده است. در عین حال برخی از محققان جدید اهل سنت، خبر مذکور 👨🏻‍💻 را دلیل بر توطئه یهود و مشارکت آنان در قتل عمر دانسته‌اند. یکی از نویسندگان کعب الاحبار را طراح اصلی توطئه قتل عمر دانسته و گفته است که او ابولولو را بر این کار تحریک کرده است. 👌درباره قتل عمر آنچه به صراحت در تاریخ گزارش شده، حکایت از آن دارد که این مساله تنها به عمر و ابولولو مربوط بوده و انگیزه آن دست کم در ظاهر، این احساس قاتل بوده است که درباره او سختگیری شده و مالیات زیادی از وی دریافت می شده است. 🗣او در این باره به عمر شکایت کرد؛ اما خلیفه به شکایت او توجهی نکرد و گفت: در قیاس با توان و مهارت او و طبعا درآمد او، مقدار پولی💶 که از او گرفته می‌شود، زیاد نیست. چندی بعد از آن، حادثه ترور رخ داد و طبیعی چنین بود که کاملا در ارتباط با جرو بحثی باشد که میان قاتل و خلیفه رخ داده است. 🔸مسعودی ابولولو را "مجوسی" دانسته، اما در برخی مصادر، بر مسیحی بودن وی تاکید شده است. این ماجرا نشان می دهد که قضیه جنبه شخصی داشته است. 🔰در این میان، شیعیان که دل خوشی از رفتار خلیفه نداشتند، بعدها موضع مثبتی درباره ابولولو اتخاذ کردند. 📌تاریخ درگذشت خلیفه، بیست و ششم یا بیست و هفتم ماه ذی حجه سال بیست و سوم هجرت گزارش شده است، این در حالی است که او تنها پنجاه و پنج سال از عمرش گذشته بود 🗓، گرچه در قولی از معاویه آمده است که او شصت و سه سال داشته است. شاید این جعل برای آن بوده تا او را هم سن و سال رسول خدا (ص) معرفی کنند. 👤عمر در روزهای پایانی عمر که مجروح افتاده بود گویا از زندگی دنیای خود چندان رضایتی نداشت. 👈او مرتب می گفت: ای کاش من هیچ بودم، ای کاش مادرم مرا نزاییده بود، ای کاش من به فراموشی سپرده شده بودم، ای کاش بافنده بودم و از دست رنج خود زندگی می کردم. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2، ص105-111"، رسول جعفریان. ۸۲ @marefatemahdavi
⚔جنگهای مسلمانان با سپاهیان مقوقس مدت دو سال به طول انجامید. در این مدت بسیاری از نقاط فتح شد. نکته مهم در فتح مصر تعارض مصریان قبطی با رومیان بود. این امر سبب شد تا قبطیان چندان مایل به دفاع از رومیان نباشند. 👈در همین ایام شخصی با نام قیرس از طرف امپراتوری روم برای اصلاح امور مذهبی مصر به این ناحیه آمد و سختگیری زیادی را اعمال کرد. این برخورد در دوری قبطیها از رومیان تاثیر ویژه داشت. علاوه بر این خبر🗞 پیروزی های مکرر سپاه اعراب در شامات مردم را به تسلیم شدن راغب می کرد. 🔸به درازا کشیدن فتح اسکندریه، که چهار ماه در محاصره مسلمانان بود، سبب شد تا نیروهای کمکی به مصر فرستاده شود. در نهایت این شهر در سال 20هجری به دست مسلمانان افتاد. 👈در میان سپاهیان عمروبن عاص دسته‌ای غیر عرب نیز حضور داشتند. گروهی را "حمراء" می نامیدند که در اصل رومی بودند. دسته دیگر فارسیها👥 بودند که در یمن بوده و برای فتوحات، همراه قبایل عربی به این نواحی آمده بودند. 📚درباره علل اوج گیری فتوحات، مطالب فراوانی می توان گفت. طبیعی است که فتح هر منطقه ای می توانست علل خاص خود را داشته باشد. طبیعی چنان است که اراده آنان را در این زمینه، عامل نخست این فتوحات بدانیم. این اراده برخاسته از ایمان مذهبی آنان از یک سو، فرماندهی آنان از سوی دیگر و نظام اداری و قانونی📑 مسلمانان در ارتباط با غنائم از سوی سوم بود. اسلام سهم عظیمی برای جنگجویان قرار داده و طبیعی بود که اعراب فقیر و گرسنه، با آمدن به میادین جنگ می‌توانستند از لحاظ مالی 💰، آینده خوبی را برای خود و فرزندانشان داشته باشند. البته به شرط آن که از میدان نبرد جان سالم بدر می بردند. بنابراین نمی توانستند صرفا به امید مال و منال راهی جنگ باشند. آنان شهادت در این راه را فیض بزرگی برای خود می دانستند و از این بابت نیز نگرانی نداشتند. 👌مسلمانان از اعتماد به نفس بالایی برخوردار بودند. رسول خدا (ص)✨ از روز نخست مسلمانان را وعده پیروزی بر روم و ایران داد. بنابراین مسلمانان، با اعتماد به درستی پیشگویی آن حضرت، با اراده ای استوار به میدانهای جنگ می رفتند. نکته دیگر آن که قوت مسلمانان چندان به وجود خلیفه ای خاص نبود. چرا که تاریخ شاهد است که از عصر آغازین فتوحات تا پایان قرن اول، هر خلیفه ای که فرصت ادامه فتوحات را یافت، توانست سرزمینهای زیادی🏜 را به تصرف مسلمانان درآورد. در همین زمینه باید اعتماد مردم را به حکومت به عنوان عامل اساسی در این پیروزیها در نظر داشت. در تمام سالهایی که مردم تا قبل از شورش عثمان به کار فتوحات می پرداختند، هیچ گونه مخالفتی، از ناحیه هیچ فرماندهی در مدینه صورت نگرفت. فرمانهای خلیفه کاملا مطاع بود. 👈نباید غفلت کرد که خلفای نخست کسانی را بر می گزیدند که عمدتا نسل دوم صحابه بوده و حرف شنوی کاملی از آنان داشتند. اما به هر روی اهمیت فتوحات از هر جهت، سبب شد تا اگر کسانی اختلاف نظری نیز داشتند، از تبدیل کردن آن به یک شورش سیاسی خودداری کنند. 🔻اما موفقیت اعراب در شام، دلایل ویژه خود را داشت: ⬅️یکی آن که بخش بزرگی از ساکنان شام عرب، به رغم آن که مسیحی بودند، از نظر نژادی دلبستگی و پیوستگی با جزیره العرب داشتند. درست به همین اندازه، با رومیها فاصله داشته و خود را از آنان دور می دیدند. جدای از ساکنان عرب شام که احساس سنخیت با رومیها نداشتند، یهودیان و حتی نبطیها و در مصر قبطیها، همین وضعیت را داشتند. به ویژه که با دیدن برخورد ملایم مسلمانان، احساس کردند، مسلمانان میتوانند برخورد بهتری با آنان داشته حقوقشان را تأمین کنند. ⬅️نکته دیگر آن است که از نظر مذهبی اختلافاتی میان شام و روم وجود داشت. اگر قبول کنیم که رومیها نه تنها از جهت دینی بلکه از نظر اقتصادی و سیاسی نیز با این مردم بخوبی رفتار نمی کردند، این سخن ویل دورانت مصداق پیدا می کند که: "وقتی که اعراب فاتح در قرن هفتم به مصر و خاور نزدیک هجوم بردند، نیمی از نفوس آن قسمتها، مقدمشان را گرامی داشتند، زیرا آنان را آزاد سازنده خود از قید ظلم دینی، سیاسی و اقتصادی پایتخت بیزانس می دانستند". به هر روی اندکی بعد از توسعه فتوحات، شهرهای زیادی راه تسلیم را در پیش گرفتند. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2، ص111-117"، رسول جعفریان. ۸۳ @marefatemahdavi
🔸گذشت که حادثه بویب، ایرانیان را به وحشت انداخت. این بار سپاهی عظیم تر و با فرماندهی نیرومندتر همچون رستم فرخ زاد، فرمانده نیروهای ایرانی در آذربایجان، برای جلوگیری از تهاجم اعراب، تدارک شد. در برابر، 👳🏻‍♂خلیفه نیز، می بایست فرماندهی نیرومند همراه سپاهی کارآمد تهیه می دید. عمر در ابتدا اندیشید که خود عازم عراق شود. اما بزرگان مدینه او را از این کار بر حذر داشتند. چند نفر برای فرماندهی مطرح شدند. 👈یکی از آنان امام علی (ع) بود. عثمان به توصیه عمر با امام در این باره سخن گفت، اما امام از پذیرفتن آن سر باز زد. پس از آن سعد بن ابی وقاص برای این کار انتخاب شد. 🔰نبردی که منجر به مهمترین شکست ایرانیها شد "قادسیه" نام گرفت. رستم با چهار ماه توقف تلاش کرد تا مساله را به نحوی حل کند. او در پی آن بود تا با مذاکره، اعرابی که گمان می کرد برای رفع گرسنگی🥖 دست به این اقدامات زده بودند راضی کرده از جنگ منصرف کند. افزون بر آن، این چهارماه می‌توانست نیروهای عرب را فرسوده کند. 👈در برابر مسلمانان از سه پیشنهاد: -پذیرفتن اسلام، -پرداخت جزیه -و یا تن دادن به جنگ دست بردار نبودند. قبول دو پیشنهاد نخست برای ایران ابرقدرت، آن هم از سوی اعراب که آنان را به هیچ می‌گرفت، ممکن نبود و بنابراین رستم باید تن به جنگ می داد. جنگ قادسیه آغاز⚔ شد و برای چهار روز ادامه یافت. نبرد به نفع اعراب خاتمه یافت و رستم در طی آن کشته شد. 👥نیروهای ایرانی تا دیر کعب عقب رفتند و در آنجا با کمک نیروهای جدید و بازسازی لشکر خود بار دیگر جلو آمدند. درگیری فراگیر شد و این بار نیز عجم شکست خورد و تا مدائن🏜 گریخت. شکست ایرانیان چندان آسان صورت نگرفت، بلکه اعراب مجبور شدند تلفات زیادی را در این جنگ تحمل کنند. در این جنگ، درفش کاویانی که نشان سپاه دولت ساسانی بود، به دست مسلمانان افتاد. چیزی که می توانست حکایت از زوال دولت ساسانی باشد. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص117-123"، رسول جعفریان. ۸۴ @marefatemahdavi
🗣در آنجا عثمان از عمر خواست تا لشکر مسلمانان را از یمن و شام به عراق بفرستد. به علاوه خود خلیفه عازم عراق شود. اما امام علی (ع)✨ با این پیشنهاد مخالفت کرده و فرمود: این اقدام باعث می‌شود تا رومیان به شام حمله کنند. با آمدن سربازان مسلمان از یمن نیز خطر تهاجم حبشی ها وجود دارد. امام با سفر خود خلیفه نیز به دلیل این که ایرانیها با شنیدن حضور شاه عرب🤴🏼به شدت بیشتری خواهند جنگید مخالفت کردند. 💢به هر روی سپاهی فراهم شده و فرماندهی آن به نعمان بن مقرن از اصحاب رسول خدا (ص) سپرده شد. دو سپاه در نزدیکی نهاوند استقرار یافتند. نهاوند در میان دو جبهه جنگ اعراب بر ضد ایران بود، یکی از سوی مدائن و دیگری از سوی اهواز. دو سپاه با یکدیگر درگیر شده و چهار روز سخت با یکدیگر نبرد کردند. روز آخر، درگیری⚔ سخت شده و علی رغم شهادت نعمان بن مقرن، سپاه ایران شکست خورد. این پیروزی برای اعراب اهمیت فراوانی داشت و لذا "فتح الفتوح" نام گرفت. جنگ مزبور به احتمال در سال 20 هجری روی داده است. ⏳در طی سالهای شانزده تا بیستم هجری، فتوحات در شمال عراق نیز ادامه یافت و مسلمانان تا موصل پیشروی کرده و عراق را بطور کامل تحت تصرف خویش در آوردند. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج2، ص123-128″، رسول جعفریان. ۸۵ @marefatemahdavi
⚡️ظلم و بیداد دولت ساسانی نیز کم و بیش در منزجر کردن مردم و یا به عبارت دیگر، از بین بردن انگیزه دفاع از دولت ساسانی، عامل موثری برای کاهش فعالیت نظامی سپاهیان در میدان جنگ بوده است. علاوه بر همکاریهای موقتی که ممکن است حمل بر خیانت شود، پیوستن چهار هزار نفر از سپاه قادسیه به اعراب نمی تواند به عنوان خیانت توجیه شود. ⬅️اساسا اعراب، عجمان را "حمراء" به معنای سفیدرو می خواندند👳🏻‍♀. این افراد در فتح مدائن شرکت کرده و در جنگ جلولا نیز حضور داشتند. نمونه های دیگری نیز وجود دارد که بلافاصله پس از حمله مسلمانان کسانی از دهاقین همراه با زارعین خود اسلام را پذیرفتند. 📝علامه قزوینی نوشته است: ایرانیان خائن و عرب مآب! از اولیای ولایات و مرزبانان اطراف، به محض این که حس کردند که در ارکان دولت ساسانی تزلزل روی داده و قشون ایران در دو سه دفعه از قشون عرب شکست خوردند، خود را به دامان عربها انداخته و نه تنها آنان را در فتوحاتشان کمک کردند و راه چاره را به آنان نمودند، بلکه سرداران عرب را به تسخیر سایر اراضی ایران دعوت کردند. 📝زنده یاد جلال آل احمد می نویسد: اسلام پیش از آن که به مقابله ما بیاید، این ما بودیم که دعوتش کردیم، بگذریم که رستم فرخزادی بود که از فروسیت ساسانی و سنت متحجر زرتشتی دفاعی مذبوحانه کرد، اما اهل مدائن تیسفون، نان و خرما به دست در کوچه ها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت کاخ شاهی و فرش بهارستان می رفتند." 👌برخورد مناسب اعراب فاتح با مردمان شهرها، می توانست آنان را نسبت به صداقت مسلمانان دلگرم کند. قراردادهای صلح، مردم را بر ترک دین و آیینشان اجبار نکرده و حتی اصراری در تخریب آتشکده ها🔥 نیز در کار نبود. مالیاتی که پرداخت می شد در بیشتر موارد، کمتر از پولی بود که دولت ساسانی و حاکمان ولایات از مردم دریافت می کردند. در این صورت به چه دلیل آنان می‌بایست برای دولت ساسانی جان خود را فدا می کردند❓ 👈البته رشد اسلام در ایران به تدریج صورت گرفت. نخستین مسلمانان، اعرابی بودند که در شهرهای مختلف ایران ساکن شدند. به دنبال آن، بردگانی بودند که در جنگها اسیر شده و در خانواده های مسلمان پرورش یافتند. در درجه سوم ایرانیانی بودند که بتدریج 📚 در اثر تبلیغات دینی و همنشینی با اعراب مسلمان، این آیین را پذیرفتند. روند پیشرفت اسلام در ایران، حدود چهار قرن به درازا کشید. 🔹 ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص128-132"، رسول جعفریان. ۸۶ @marefatemahdavi
معرفت مهدوی | استاد عبادی
⚡️ظلم و بیداد دولت ساسانی نیز کم و بیش در منزجر کردن مردم و یا به عبارت دیگر، از بین بردن انگیزه دفا
👑 خلافت عثمان 👈شورای خلافت و انتخاب عثمان 👤عمر در موارد متعددی با صحابه رسول خدا (ص) مشورت می کرد و در عین حال، خود را در عمل به دیدگاههای آنان ملزم نمی دانست. باید گفت عمر در مواردی که از خود نظری نداشت، از نظر دیگران بهره می برد. برای نمونه، او در امور قضایی، دهها بار نظر امام علی (ع)✨ را بر رای خویش ترجیح داد. 🔸بنا به نظریه مشهور، در تاریخ گذاری هجری با صحابه مشورت کرد و رای امام علی (ع) را درباره تعیین "هجرت رسول خدا (ص)" به عنوان مبدا تاریخ اسلامی پذیرفت. 🔸نمونه دیگر مشورت با امام درباره زمینهای عراق بود که نظر امام را قبول کرد. 🔸نمونه دیگر مشورت با علی (ع) و دیگران درباره خروج از مدینه در جریان جنگ با ایرانیان و تعیین فرمانده برای نیروهای ایرانی بود. 👌با توجه به این مشورت ها، برخی گفته اند که عمر مجلس مشاوره ای به طور منظم در مسجد داشته و نظام سیاسی در روزگار او نوعی دموکراسی و حتی نزدیک به جمهوری بوده است. این نظر با واقعیات آن زمان و آنچه تاریخ📚 گزارش کرده سازگاری ندارد. ⬅️مشورت های موردی، امری جدای از مجالس شورایی است که رای اکثریت را پذیرفته و بطور منظم در امور مداخله میکند. 🗣دکتر ابراهیم بیضون می گوید: چیزی بنام "مجلس" به عنوان یک هیئت مستقر و صاحب نقش در نظام حکومتی آن دوره وجود نداشته است. این امر به ویژه در زمان عمر مصداق بیشتری دارد؛زیرا او نفوذی قوی در امور سیاسی، اعم از داخلی و خارجی و همه امور🌐 حکومتی داشته است. ☝️از نمونه های مشورت از نظر خلیفه، بحث جانشینی او بود. عمر برای اولین بار، درباره انتخاب ابوبکر به یک حقیقت اعتراف کرد. اعتراف وی این بود که انتخابی که در سقیفه صورت گرفت با مشورت مومنین نبوده، و از این پس باید خلافت بر پایه مشورت مومنین باشد. اگر کسی بدون مشورت با کسی بیعت کرد هر دوی آنان را باید به قتل🗡 رساند. این سخنرانی سبب شد تا اصل "الاماره شوری" در خلافت مورد توجه قرار گیرد. 👈آنچه در مساله جانشینی توسط عمر اظهار شد نشان می دهد که دچار سردرگمی بوده است. وی در آغاز آرزوی زنده بودن دوستان قدیمی خود را مانند معاذ بن جبل، ابوعبیده جراح (سومین مهاجر حاضر در سقیفه)، و سالم مولا حذیفه را کرد که نفر اخیر از اساس قریشی نبود. وی آرزو کرد که ای کاش این افراد 👥 زنده بودند و خلافت را به آنان می سپرد. ‼️عجیب آنکه با همه سوابق مخالفت عمر با خالدبن ولید، از وی نقل شده است که گفته بود: اگر خالد بن ولید زنده بود او را به جای خود می گماشتم. بدین ترتیب معلوم می شود که اگر یکی از اینان زنده بودند نوبت به شورا نمی رسید. 👳🏻‍♂یکی از مشاوران وی کعب الاحبار بود. عمر از وی درباره خلیفه بعد از خود پرسید، او پاسخ داد: علی✨ صلاحیت این کار را ندارد و او در کتابها خوانده است که خلافت به کسانی خواهد رسید که بر سر دین با پیامبر (ص) در جنگ بوده اند. گویا مقصودش کسی جز بنی امیه که شاخص آنان عثمان بود نبوده است. عثمان در تمام دوره ابوبکر و عمر نفوذ قابل توجهی داشت. 👈عمر در قضایای سقیفه نشان داده بود که از اساس مایل نیست حکومت در اختیار بنی هاشم باشد. ⚠️عمر حساسیت زیادی روی بنی هاشم و شخص امام علی (ع) و سایر کسانی داشت که در روزهای اول خلافت ابوبکر با او مخالفت کردند. وقتی شنید، قرار است ابوبکر، خالد بن سعید را که وی هم روزهای اول با ابوبکر مخالفت کرده بود، بکار گمارد، ابوبکر را از این انتخاب منصرف کرد. با چنین شرایطی، روشن بود که نمی توانست از امام علی (ع)✨ که در تمام این مدت خود را کنار کشیده و در آغاز نیز چندین ماه از بیعت با ابوبکر خودداری کرده، رضایتی داشته باشد. به هر روی خلیفه در کار جانشینی خود در مانده بود. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص135-139"، رسول جعفریان. ۸۷ @marefatemahdavi
2⃣نکته دوم اینکه شورا و مشورت در امر خلافت برای نخستین بار مطرح شد. ابن عوف به دلیل خویشاوندیش با عثمان در انتخاب او متهم بود. بنابراین، مشاوره با مردم می توانست پوششی برای آن به شمار آید. به علاوه، آن دو، عقد اخوت با یکدیگر داشتند، درست همانطور که ابوبکر و عمر چنین عقد اخوتی داشتند. 👈آنچه اهمیت دارد نقش "شورا" است. در حالی که شورا تنها در میان شش نفر برگزیده بود، اما همین مقدار راه حل جدیدی برای انتخاب یک نفر از میان شش نفر محسوب شد. چنین شیوه ای، نوعی شورای محدود در میان چند نفر نخبه قریشی است، به طوری که کسی به جز آنان حق⚡️مداخله نداشت. تاثیر این شیوه در دوره های بعدی، در میان برخی از مخالفان امام علی (ع)، و نیز در میان زبیری ها که ضد امویان بودند، دیده شده است. 3⃣نکته سوم در ارتباط با مساله بیعت است. پس از بیعت ابن عوف و سایر اعضای شورا، علی(ع) از بیعت با عثمان سرباز زد. ابن عوف به او گفت: بیعت کن والا گردن تو را خواهم زد. امام از خانه بیرون رفت. اصحاب شورا👥 در پی او رفته، به آن حضرت گفتند: بیعت کن والا با تو جهاد خواهیم کرد؛ آنگاه امام همراه آنان آمد و با عثمان بیعت کرد. این مساله ای است که مورد انتقاد واقع شده است. در آنجا مقداد از علی (ع)✨ سوال کرد: آیا اهل مقاتله است تا آنان نیز او را کمک کنند امام فرمود: با کمک چه کسی با آنان جنگ کنم. 💬این سخن اعضای شورا با امام، بر اساس این گفته عمر بود که هر کس از بیعت تخلف کرد گردن او را بزنند. پیش از این اشاره کردیم که عمر از جمله کسانی بود که معتقد به گرفتن بیعت، به زور بود.⚔ بعدها خواهیم دید که امام پس از روی کار آمدن، حاضر نشد از کسانی که حاضر به بیعت نبودند، به زور بیعت بگیرد. 4⃣چهارمین نکته آن که یکی از آثار جانبی شورا آن بود که اعضای شورا بعدها به هوس خلافت افتادند. با کاری که عمر کرده بود، این افراد تصور می کردند که شایسته خلافت هستند. نتیجه چنین توقعی، ایجاد آشوبهای بعدی و نیز مخالفتهایی بود که با عثمان و سپس در برابر علی (ع) پیش آمد. تحلیل معاویه این بود که شورای عمر سبب اختلاف میان مسلمانان شده است. زیرا طلحه، زبیر و سعدبن ابی وقاص، چنین میپنداشتند که لیاقت خلافت دارند. 📚شیخ مفید نیز درباره سعدبن ابی وقاص می نویسد: او شخصا کسی نبود که خود را برابر با علی (ع)✨ بداند؛ اما از زمانی که در شورا وارد شد، احساسی در او پدید آمد که اهلیت خلافت را دارد و همین بود که دین و دنیای او را خراب کرد. 👈ابن ابی الحدید از استاد خود چنین تحلیلی را نقل کرده که هر یک از اعضای شورا در درون خود چنین احساسی را پیدا کردند که زمینه خلافت و ملک را دارند؟ این امر آنان را همچنان به خود مشغول می داشت تا کار به اختلافات بعدی رسید. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص139-147"، رسول جعفریان. ۸۸ @marefatemahdavi
معرفت مهدوی | استاد عبادی
2⃣نکته دوم اینکه شورا و مشورت در امر خلافت برای نخستین بار مطرح شد. ابن عوف به دلیل خویشاوندیش با ع
👑 خلافت عثمان 👤عثمان در شمار مسلمانانی است که در همان سالهای نخست به دعوت ابوبکر مسلمان شد. وی از خاندان اموی بوده و اسلام وی، در میان خاندانی که قریب به اتفاقشان مخالف اسلام بودند عجیب می نمود. او در شمار مهاجران به حبشه بود، اما بزودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد🏇. وی در مدینه به ترتیب با دو دختر رسول خدا (ص) که هر دو بزودی درگذشتند، ازدواج کرد. عثمان به دلیل بیماری همسرش در بدر حاضر نشد. در احد نیز به اتفاق جمیع مورخان در شمار فراریان بود که البته خدا از ایشان درگذشت. بعدها جز در قضیه حدیبیه یادی از وی وجود ندارد. 👈در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد. در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی امیه به شمار می آمد. 🔸به احتمال، عمر دریافته بود و یا عملا تمایل به آن داشت که عثمان به دلیل نفوذ و محبوبیت🔀 در قریش، زمینه بیشتری برای رهبری جامعه اسلامی دارد. اعتقاد او هرچه بود، از این نمی توان گذشت که قریش او را می طلبیدند. 💢با تمام شدن بیعت با عثمان در آخرین روز ذی حجه سال 23 هجری، او بر منبر رسول خدا (ص)✨ جای گرفت. تفاوتی که در اینجا، میان او و خلفای پیش از وی بود، این که ابوبکر یک پله پایین تر از پله ای نشست که رسول خدا (ص) بر آن جای می گرفت، و عمر یک پله پایین تر از پله ابوبکر؛ عثمان بر خلاف آن دو،بر پله ای نشست که رسول خدا (ص) می نشست. وقتی روی منبر نشست نتوانست سخن بگوید. لختی تامل کرد و سپس گفت: شما به امام عادل بیش از امام سخنران نیاز دارید. آنگاه از منبر فرود آمد و به خانه رفت.👉 نخستین اقدام او در گذشتن از قصاص عبیدالله بن عمر بود. او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولولو بودند، به اتهام دست داشتن در قتل عمر کشت؛🗡 عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به دیه کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد. ◀️خلافت عثمان را باید آغاز خلافت امویان دانست. خلافت او آغاز قدرتمندی اشرافیت قریش است، لذا گفته اند که محبوبیت او نزد قریش بیش از عمر بوده است. ⚔در واقع نزاع عالم اسلام پس از رسول خدا (ص) درگیری معیارهای اسلام با قبیله ای بود. پیروزی قریش، به منزله پیروزی معیارهای قبیله ای تلقی می شد و گرچه این پیروزی در دوره دو خلیفه نخست، 👈 آمیخته با معیارهای اسلامی بود، اما آن را می بایست موقتی تلقی کرد زیرا قریش، در حقیقت با خلافت عثمـان سر کار آمدند. 🔸 عثمان برخلاف آنچه شایع است به هیچ عنوان خلیفه ضعیفی نبوده و از همان ابتدا قدرتمندانه به اداره امور پرداخت. قتل وی توسط اصحاب رسول خدا (ص) و دیگر معترضان، به معنای آن نبود که او از قدرت کافی برخوردار نیست، بلکه به آن دلیل بود که 💥مخالفت بر ضد وی چندان اوج داشت که او و یارانش نمی توانستند آن را کنترل کنند. 👈همین طور، سپردن کارها به دست کسانی چون مروان و یا دیگر افراد خاندان سفیانی، به معنای ضعف او نبود، بلکه او اساسا در اندیشه سپردن خلافت به بنی امیه بوده و این کارها را مقدمه ای برای اموی کردن تمام امور سیاسی انجام میداد.👉 از قضا وی به گمان خود زیرکانه عمل کرد، زیرا در شش سال نخست خلافت، بسیار آرام عمل کرده و کوشید تا موقعیت خود را مستحکم کند. پس از آن در نیمه دوم خلافت بود که سیاست های اصلی خویش را آشکار کرد و به تدریج به ایجاد دگرگونی در ساختار سیاسی مناطق مختلف پرداخت. 💢تلاش وی در استوار کردن نفوذ امویان، خشم برخی از سران قریش را برانگیخت. حاکم کردن افراد خاندان اموی بر شهرها، خشم بسیاری را برانگیخت و مردم را به مرور به شورش بر ضد وی واداشت.💥 مهمترین مساله دوره وی یکی فتوحات و مهم تر از آن بررسی همین شورش بر ضد اوست که تاثیر بسیار مهمی در عالم اسلامی داشته و بیشترین اختلافات بعدی عالم اسلام، برخاسته دیدگاههای مسلمانان درباره عثمان و مخالفان او است. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص147-150"، رسول جعفریان. ۸۹ @marefatemahdavi
🔸عثمان، معدودی موافق نیز در مدینه داشت که هر کدام به نحوی از کنار عثمان به درآمدهایی می رسیدند. یکی از آنان، عبدالله بن سلام بود. او از یهودیان مسلمان شده مدینه بود که در جریان حصار عثمان بر بام خانه وی رفت و 🗣 گفت: من نام عثمان را در تورات یافته ام. در آنجا آمده است که: خلیفتکم المظلوم الشهید. مردم فریاد زدند: ای یهودی! او شکم تو را سیر کرده و بدن تو را پوشانده است. 📚این نقل باید بعدها ساخته شده باشد، آن هم توسط کسانی که مایل بودند عنوان شهید برای عثمان در تورات مطرح شده است. از دیگر حامیان عثمان، زید بن ثابت بود. زید خزانه دار عثمان بوده است. 👈جدای از این افراد انگشت شمار، عثمان در چنان غربتی در مدینه مرد، که کسی جرات نکرد او را در بقیع دفن کند. افراد معدودی شبانه🌜 او را در جایی که آن را "حش کوکب" نامیده اند دفن کردند و بعدها معاویه این بـاغ را به بقیع منضم کرد. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ سیاسی اسلام، ج2، ص159-167"، رسول جعفریان. ۹۰ @marefatemahdavi