10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️این واقعا گریه آور است!
🎙بیان تکان دهنده #استاد_تحریری پیرامون شعر لاک ناخن و وضعیت حجاب
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
🏴السلام علیکِ یا سیدتی یا رقیه🏴
باشگاه فرهنگیورزشی جانبازان ایثار برگزار میکند:
🏴عزاداری اباعبدالله الحسین🏴
یادواره شهدای جانباز
🎤سخنران: حجتالاسلام رفیعی
🎤مداح اهلبیت: حاج حسین شالبافان
زمان: شنبه ۲۸ مردادماه
همزمان با نماز مغرب و عشاء
مکان: گلزار شهدای علیابنجعفر(ع)، مجتمع امام خمینی(ره)
#شهدای_جانباز
#یادواره
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍رشید پور برعنداز بود وقتی برعندازی مد نبود.
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایت جالبی از کودتای ۲۸ مرداد
خود آمریکاییها میدونند ما چرا با آمریکا دشمنیم، اما تو ایران یه عده ربطش میدن به انقلاب
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نماهنگ «نازنین رقیه»
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
.
♻️ پیشنهاد قابل تامل
🔸 خدا رحمت کند حکیم فرزانه، مرحوم علامه حسنزاده آملی را که از ایشان چنین نقل شده است: "در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند، جز برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه، ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند، یکی از علمای بزرگ، خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند. ایشان میفرمودند میخواهم با این عمل از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم".
🔸 امروز و باتوجه به شرایط فعلی که جبهه مقابل انقلاب، تمام توان خود را برای زدن حجاب به میدان آورده است، بانوان محجبه امکان عبادتی را دارند که برای آقایان فراهم نیست؛ زیرا حضور بانوان محجبه با پوشش شرعی به ویژه در برخی مناطق خاص کلانشهرها که حجاب زدایی در دستور کار دشمنان است، عملا به معنای تبلیغ و تعظیم شعائر الهی است و این توفیقی است که آقایان بایستی غبطه آن را بخورند. "وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب" (حج/۳۲).
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️اتفاقی عجیب برای خانمِ بازیگر در کانادا
🔹«شهین تسلیمی» از روزهای پر اضطرابی میگوید که دخترش، درگیر سرطان لنفاوی بود که ناگهان یک دعا، همه چیز را تغییر میدهد...
♦️او نه آخوند و نه مداح و شاعر بلکه یک هنر پیشه ایرانی معتقد است.🌺
🌻خداوندا به حق امیرمومنان علی (علیه السلام) همه بیماران را شفا عنایت فرما🌻
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
47.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شهرمهران
گذرگاهی که این روزا بزرگترین محل عبور زائران اربعین شده، چگونه از دست دشمن بعثی آزاد شد.
🔰به یاد همه رزمندگان و محافظان وطن
و به نیابت از شهدا قربة الی الله . . .
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مکاشفهی حاج آقا نجفی قوچانی در کربلا
🌷کانال معرفت👇👇
🆔@marefatkade
✋
کُشنده ترین اختراع انسان چیست؟
🔸 تصور نکنید بمب اتمی یا هیدروژنی ست...
بلکه تلفن همراه است!
تلفن همراه نیرویی است که نباید آن را دست کم گرفت
🔹 آنقدر قدرتمند است که :
تلفن ثابت را کشت
تلویزیون راکشت
کامپیوتر را کشت
ساعت را کشت
دوربین را کشت
رادیو را کشت
چراغ قوه را کشت
آینه را کشت
روزنامه ها، مجلات و کتاب ها را کشت
بازی ویدیویی رو کشت
کیف پول جیبی را کشت
تقویم رومیزی و یادداشت را کشت
حتی کارت اعتباری را کشت
🔹 بدترین قسمت این که:
زوج های زیادی را کشت
بسیاری از خانواده ها و دوستی و صمیمیت خانوادگی را کشت
دانش آموزان را کشت و آنها را از مسیر موفقیت دور کرد و آنها را مانند پر در مسیر باد قرار داد
و کم کم متوجه میشیم که چشممون رو هم کشته
ستون فقرات ما را رو شکسته
ذهن و فرهنگ ما را تغییر داده و می کشد.
🔹 او در راه از بین بردن نسل بعدی ماست
و اگر مراقب خود نباشیم، جان و روحمان را خواهد کشت، و دلهایمان را سخت و سنگین خواهد کرد و کاری خواهد کرد که نسلهای آینده پشیمان شوند در حالی که پشیمانی سودی نخواهد داشت.
کانال معرفت
👇👇👇
🆔@marefatkade
✳️ ماجرای اسحاق یهودی در کربلا
شیخ عباس میگوید: در عراق مرسوم است که شیعیان در روز اربعین خود را به شهر کربلا میرسانند، تا در آیین سوگواری آل الله شرکت کنند.
حدود 45 سال پیش در بازار بغداد کاروان سرایی بود به نام «کاروانسرای مرغی» حجرهداران آن کاروانسرا نیز یک به یک روانه کربلا شدند فقط دو حجره دار ماندند یکی فردی شیعه به نام «محمد حسین» و دیگری حجرهداری به نام «اسحاق».
محمد حسین نیز قصد کربلا میکند برای خداحافظی نزد اسحاق می آید و میگوید: «من راهی کربلایم» اسحاق میگوید: «من هم میآیم».
محمد حسین نگران از شناسایی اسحاق یهودی و برانگیخته شدن عواطف مردم میگوید: تو که یهودی هستی در آنجا کاری نداری تازه ممکن است تو را بشناسند و برانند یا حادثهای پیش آید.»
اسحاق میگوید: «لباس عربی میپوشم و با عشایر بصره همراه میشوم، در آن صورت کسی مرا نخواهد شناخت»، گفتوگوی آن دو به پایان میرسد، محمد حسین راهی کربلا میشود و روزی پس از اربعین به بغداد باز میگردد.
شبانگاه در خواب میبیند که به زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) مشغول است.امام حسین(ع) از حرم بیرون میآیند.حضرت ابوالفضل(ع)، علی اکبر(ع)، قاسم بن حسن(ع) و حبیب بن مظاهر همراهان حضرتاند، امام از حبیب میخواهد تا نام زائران را بنویسد، حبیب نامها را نوشته و به امام تقدیم میکند، پس امام از حضرت ابوالفضل (ع) میخواهند که بررسی کنند، مبادا نامی از قلم افتاده باشد.
حضرت ابوالفضل میفرمایند: «نام فردی یهودی به نام اسحاق از قلم افتاده است».
حضرت امام حسین(ع) میفرمایند: همان که در سوگواری ما شرکت داشت، نام ایشان را هم بنویسید.
صبح، محمد حسین از خواب برمیخیزد، شگفت زده از ماجرایی که در رویا دیده، به حجره میرود تا قصه را با اسحاق باز گوید. به حجره که میرسد، اسحاق را میبیند که خانوادهاش برگرد او جمعاند. پیش از آن که محمد حسن چیزی بگوید، اسحاق لب میگشاید که «لازم نیست شما چیزی بگویید آن چه شما در خواب دیدید، من نیز در خواب دیدم».
در پی این ماجرا که نشان از عنایت حضرت ابا عبدالله دارد اسحاق یهودی نزد آیتالله العظمی(محمد علی هبه الدین) شهرستانی مرجع بزرگ زمان میرود و ضمن تشرف به اسلام، خواستار اجازهنامهای میشود که با استناد به آن رخصت یابد تا در کربلای معلی سکونت گزیند.
اسحاق با خانوادهاش به کربلا میآیند و در خیابان عباس (شارع عباس) ساکن میشوند. جمعیت آنها اکنون به هفتصد تا هفتصد و پنجاه نفر میرسد و در آن محله کوچهای به نام آنهاست و حمام و مغازهها و خانهها
📚مسافر نگاه سرخ- میرحمید میرمعصومنژاد
کانال معرفت
👇👇👇
🆔@marefatkade
⭕️خاطرهای از زائر اربعین
🔻یه چیزی دیدم مغزم ریخت بههم/اعصاب و روانم تعطیل شد
🔹️ونهای عراقی رو دیدین دیگه؟ خیلی خیلی تنگه، صندلیها چسبیده به همه، حتی راهروی وسط ون هم صندلی بازشو داره، تا جایی که شده صندلیهای کوچیک کوچیک توش کار کردن.
طرف اومد تو ون، دو تا خانوم هم همراهش بودن. ماشین هم کلا سه نفر جای خالی داشت. که این سه تا صندلیِ خالی، بغل هم نبود. در واقع خانوما مجبور بودن بین آقایونِ نامحرم بشینن.
یه آقای سی و چند سالهای که ظاهر خیلی مذهبیای هم داشت، با بچش نشسته بودن رو دو تا صندلی، بچههه کنار پنجره، آقاههم بغل دستش.
طرف بهش گفت ممکنه شما جاتو با بچت عوض کنی که خانوم من بتونه بشینه اینجا؟؟
یارو گفت نه، بچم دوست داره کنار پنجره بشینه. طرف دوباره ازش خواهش کرد گفت درست نیست خانوم من تو این جای تنگ بشینه کنار دست شما، یارو یه نگاه به بچش کرد گفت باباجان حاضری بیای اینور بشینی؟ بچههه گفت نه، باباشم گفت حاضر نیست دیگه، متاسفم.
طرف دوسه بار ازش خواهش کرد، بقیهی زوارِ توی ماشین ازش خواهش کردن، یارو حاضر نشد پاشه.
حالا اون بابا سر پا ایستاده، دو تا خانومِ همراهش سر پا ایستادن، همه معطلن. طرف یه نگاه تو ماشین انداخت یکی دیگه رو پیدا کرد که اگه جاشو عوض میکرد مشکل حل میشد، این بابام یه آقای ظاهر الصلاحِ سی چهل ساله بود. طرف بهش گفت میشه شما پاشی بشینی صندلی عقبی؟ که خانوما اینجا بشینن؟ یارو چند ثانیه مکث کرد گفت نه من همینجا راحتترم!!
باورتون میشه؟ گفت من همینجا راحتترم.
اینجا دیگه بقیه زوار همه دست به اعتراض زدن، من بهش گفتم تو که دیگه بچه نیستی مثه اون بابا، پاشو. نهایتا این یکی کوتاه اومد و پا شد.
حالا تازه اون باباهه که با بچش بود از حرف من ناراحت شد، طلبکار شد که چرا داری به من تیکه میندازی.
🔹️حالا نگاه کنین شما.... طرف توی دریای ایثار مردم عراق غرق شده، غذا بهش میدن، جا بهش میدن، آب بهش میدن، کَت و کولش رو میمالن، لباسش رو میشورن، صورتش رو میبوسن ولی وقتی ظرفیت فهم نداره، وقتی ظرفیت پذیرش نداره، ذرهای از این ایثار درس نمیگیره، خب اربعین میریم چی یاد بگیریم ما؟ که نمونهی عملی ایثار رو ببینیم و نشون بچههامون بدیم. گذشت رو یاد بگیریم، بزرگ شیم و برگردیم.
حالا به نظرتون این بابا توی صحرای کربلا اگر بود چیکار میکرد؟ همینجاست که میگن کربلا به رفتن نیست، به شدنه.
البته این باباهه فکر کرد داره به بچش احترام میذاره و تربیتیش میکنه مثلا، اون در واقع با اینکار خودخواهی رو یاد بچش میده، فردا هم بچههه با خودخواهیهاش میشه بلای جون مامان و باباش.
✅️خلاصه ان شاء الله اگر کربلا رفتیم کربلایی بشیم و برگردیم.
کانال معرفت
👇👇👇
🆔@marefatkade