"
لابد شما هم خیلی 'شهیدآوینی' را دوست میدارید. جملات نقضی که در وصف شهدا دارد، تابلوهای راهیاننور که غالبا تعابیر اوست، حتی صدای ملکوتیاش که پخش میشود و ما با آن زار زار گریه میکنیم. خیلی از جوانها حتی آقای 'آسدمرتضی' را الگو قرار دادهاند و خیلی تلاش میکنند شبیه او باشند.
اینها اما همه مربوط به بعد از شهادت اوست. آوینیِ قبل از شهادت، اینقدرها هم محبوب نبود؛ جسارت است! ملعونِ بعضیها هم بود.. مثل خیلیهای دیگر: مثل بهشتی، مثل مطهری، مثل.. مثل.. بِلاتشبیه، مثل امیرمؤمنان علیهالسلام!
تا پیکر بیجان آوینی، نمازِ رهبرمعظم را به خودش ندید، خیلی از مذهبیها دوزاریشان نیفتاد که آوینی که بوده اصلا! اینها را همین مَجلَد میگوید..
من با این کتاب، هزاربار با او خوندل خوردم و تازه ،ذرهای، دانستم شهیدسیدمرتضیآوینی کیست.
گویی دلهای مؤمنان تا به خون تغسیل ننماید، طهارت نیابد..
[ از نشر معارف؛ و با تهیه و تنظیم دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی است ]
#کُتُب
کاش هرآنچه عقل میفرمود، دل نیز به همانْ حکم و رضا میداد. هوای نفس را کدام بیابان، کدام خرابه، کدام پرتآبادی بیندازیم که خلاص بشویم؟!
بنا بود این یک ماه، خودمان را بهتر بشناسیم. این خودِ آموزش دیده را. حالا دانستیم که چه ها در وجودمان نشسته.
"
بله! 'محفل' بسیار اثرگذار بود و محبوب دل ما جوانها شد؛ همینطور است.
اما همانطور که 'محفل' شایستهی تقدیر است، نیازمند نقد و بررسی هم هست. و همانطور که 'معلی' نیازمند بررسی و نقد است، لایق تقدیر هم هست.
نگاه و تحلیل صفر و صدی تا این اندازه در هر کانال و رسانه، خیلی هم رشددهنده نیست بلکه تخریبکنندهست! البته اگر هدف و دغدغه رشد دادن باشد واقعا...
"
"
وقتی کل ساختمان لرزید، وقتی با هراس از خواب پریدیم، وقتی تپش قلبمان از شماره دررفته بود، وقتی نور قرمز در آسمان دیدیم و هنوز نمیدانستیم چه خبر است، یادم به این افتاد که "نعمتانِ مجهولتان: الصّحة و الأمان".
با حسنظن، نگرانیها را هم به پای همین میگذاریم! اما خدانکند تا وقتی جنگ، در سرزمین دیگری است، برایمان چندان مهم نباشد ولی وقتی پای خودمان به میان آمد، جنگْ بد و زشت و خانمانسوز و فلان و بهمان باشد! خدانکند.
May 11
مَرقومه
• مثل آدمها •
کبوترهای حرم، کبوتر نیستند فقط.
خوب که نگاه میکنی، توی نخ یکیشان که میروی و با نگاهْ دنبالش میکنی، میبینی که انگار خودش یکنفر است؛ یک آدم.
بعضیهایشان دور تا دور حرم میچرخند، مثل بچههای کمصبرِ کنجکاو که یکجا بند نمیشوند. بعضیهایشان میآیند و میروند؛ همین که میدانند آب و دانهشان محفوظ است برایشان بس است. وقتی چیزی میخواهند پیدایشان میشود، سیر و سیراب که باشند پی خوشیشان را میگیرند، بی امام! مثل بعضی از ما آدمهای منفعتطلب.. بعضیهایشان یکخط درمیان سمت گنبد میروند و میآیند، مثل باباهای کمحوصله، یا ما آدمهایی که: "سرراه، مشهد هم سری بزنیم".
بعضیها اما فقط جَلد نه، چسب گنبدند! نوکش را بگیری، دُمش را بگیری گنبد را چسبیده، با کس دیگری هم کاری ندارد. راه دوری نرویم، مثل دل مامانها وقتی حرم میآیند. که دوست دارند کتابمناجات را بچسبند و دو دقیقه از جهان-و خصوصا بچهها- آسوده باشند.
این یکی را میبینی؟ همین که روی بند و ریسهها مینشیند. نه روی جلو رفتن دارد و نه دلِ عقبنشستن. مینشیند خیره به زائرها. با خودش بقبقویی میکند، گاهگاهی چشمان لرزان پُر شرمی به طلاکاریهای گنبد میاندازد، و او فقط بستنشین است. نه مناجات بلد است و نه شیدایی. اما نمیداند از کجا، کِی و چطور، جَلد بامی شدهاست...
دوباره نگاه کن. این یکی را دیدی؟ همین که روی بند و ریسهها مینشیند. عاقبت هم هردفعه بال و پرش را به نگاهی نوازش میکنند و نسیم محبت میفرستند و ... پرواز!
[امامِ این حرم همهی کبوترهایش را دوست دارد.]
- عکس متعلق به "العتبة الرضوية المقدسة"
"
مدتزمان اثرِ انگیزشی؟ دو دقیقه تا دو ساعت!
این روزهای کنکوری، کتابخانه، اینطرف و آنطرف خیلی از همسن و سالهایم را دیدم که انگیزههایشان به چه چیزهایی بند است. دستشان را به مویی گرفته و خود را بالا میکشند، و در تکاپوی رسیدن به سراب هستند. حال این که این میان برای خیلیها همین مو پاره میشود بماند..
انگار n سال هیچکس نبوده که به آنها بگوید:
انگیزه خیلی بالاتر از این حرفهاست. من با انگیزشیهای مُدشدهی آدمها شروع کنم، یا به آخر نمیرسانم یا خودم به آخر میرسم!
که بگوید: اگر شما انسان هستید، پس ظرف روح و خواستهها و حرکتطلبی شما بینهایت است نه به اندازهی دو کلام حرف رنگیرنگیِ مندرآوردی! مثل این میمانَد که با هُل دادن بخواهی هواپیما یا کشتی را حرکت بدهی..
• ما همه مسئولیم. از منِ دوست، تا شمای پدرومادر، مدیر، معلم، استاد، حوزوی، هنرمند و...
ما مسئول این جانهای پرطراوت و لطیفی هستیم که روزگار جوانی خود را میان دود و آلودگی و غبار و زنگار میگذرانند.
- گاهی نگاهم روی آنها میماند و تلاش میکند تا ته قلبشان را بنگرد. آنوقت با خودم میگویم اگر اینها از حقایق عالم باخبر میشدند، چه شوری در عالم بهپا میشد.
جوانها را باید به میدان فرستاد. دنیاخواهان سرمایهدار سلطهطلب میخواهند جوانهای ما را در پستوی بیخبری و بازی و انگیزهها و هدفهای سطحی پنهان کند. کاش همه میدانستند و کاش آنها که میدانند، کاری میکردند!
#گیومه
هدایت شده از تأملات | تولايى
خیلی سخته که بگردی و حتی تو مداحی های عادی به ندرت، یک صوت بدون موسیقی پیدا کنی!
تو فیلم و سریال ها رو عرض نمیکنم ها
حتی تو نماهنگی که مداحها هم میخونن و از اول به عنوان نماهنگ بهشون سفارش کار داده میشه هم حرف نمیزنم!
همین زمینه و مناجات و... عادی ای که تو روضه ها مرسوم بود رو موسیقی برداشته...
#تأملات
🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
"
زمانی درگیر این فکر بودم که: چرا ما قصد داریم حق و حقطلبی را آموزش بدهیم؟ چرا گمان میکنیم برای اینکه افراد به سمت خدا و دینِ حق بیایند باید دنبال روشهای کهکشانی و آموزشهای آنچنانی باشیم؟
* امروز پاسخ را میبینم که: "فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ.."
و این یعنی فطرتِ خداجوی انسْانْ وجود دارد، نیازی به پدیدآوردن و پدیدآمدن ندارد؛ تنها نیاز دارد به یک جرقه که این انبار را شعلهور کند، یک قطره آب که بر این جوهر بیفتد، یک نسیم که این گردوغبار را پراکندهکند..
و ماجرای #غزه همینهاست، البته بسیار بزرگتر و تکاندهندهتر از اینها. انسان هرکجا میخواهد باشد: در دلِ جمهوری اسلامی یا در دل ایالات متحده، انسان است! و عالَم هر نیرنگی میخواهد بهکار بگیرد، بگیرد؛ این حقطلبی و کرامت انسانی است که سکوت و سکون ابدی ندارد. روزی بیدار خواهد شد و دیگر به خواب نخواهد رفت.
#گیومه