.
محرمِ سالی که حاجقاسم دیگر "شهید"سلیمانی بود؛ سخنران هیئتی حرف جالبی میزد:
حرف اصلی مکتب حاجقاسم «قدرت» بود. چه کسی از قدرت بدش میاد؟! قدرت خوبه اما قدرتی که در راه خدا خرج بشه. جدای از مسائل سیاسی و عقیدتی و فرهنگی، حاجقاسم رو همه دوستداشتن چون "قدرت" داشت. به قول [شهید] حاجاصغر پاشاپور: «توی محاصره داعش گیر افتاده بودیم، حاج قاسم اومد، رفت روی خاکریز شروع کرد به قدم زدن! دیدیم داعشیها دارن فرار میکنن!»
قدرت یعنی این. به بچهها و جوونامون یاد بدیم قدرتمند باشن. قدرت علوی در جنگ خیبر؛ قدرت اباعبدالله و عباس علیهماالسلام در جنگها...
آدمی حتی محتاج دلتنگ شدن است. محتاج طالب کسی بودن. محتاج مطلوب کسی بودن. آدمی ظرف خواستهها و احتیاجهاست و آن آفریننده ما را گِرد هم آفرید و 'جمع' بودن را شیوهی زیستنمان قرار داد تا دائم در خدمت "قلب"ها باشیم..
ندارد شیعه تا دارد شما را ترس و آشوبی
بخوان با من تو هم اما اگر دلتنگ محبوبی:
«تو میآیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همانوقتی که میمیرم عجب میمیرمِ خوبی»
#علىٰحُبّك
《》
اینجا پُر است از آدمهای شبیه به هم. اینجا همه مثل هم میپوشند، مثل هم رفتار میکنند، مثل هم عکس میگیرند، مثل هم حرف میزنند. اینجا حتی پروفایل و بیوهایشان هم شبیه به هم است. اینجا یک صورتِ جدیدی از "همانندسازی" در جریان است..
تو متفاوت بمان عزیز دلم! تو خودت باش و برای حرفهایت، کارهایت، و حتی روزمرگیهایت هم دلیل خودت را داشته باش. من ریحانه هستم؛ تو هم هرچه هستی همان باش! بیا از زیرِ دست مُد فرار کنیم. حتی مُدهای مذهبی..
#گیومه
دارم تلاش میکنم اما هنوز هم
مغشوش و خسته ام، تک و تنها هنوز هم
در من همیشه دخترکی پرامید بود
آنجاست، زیر شاخهی طوبیٰ هنوز هم
در قلب سرخ دخترِ سرما چشیدهام
مانده کمی حرارت و گرما هنوز هم
تا شعلهای به پاست، بیا شب سحر کنیم
در فکر ماست حیلهی سرما هنوز هم
فرهاد نیستم، نزدم تیشه پای کوه
مجنون نمانده، لیک تویی لیلا هنوز هم
از قاب چشم یوسف مصری نگاه کن
زیبا و خوشلقاست زلیخا هنوز هم
پرشوکت است سرخی لبهای آسمان
از دیدگاه ساحل دریا هنوز هم
یکبار توبه کردم و صد توبه بعد از آن
ماییم مست باده و صهبا هنوز هم
آشفتهام ولی به تو چون فکر میکنم
از دوردست میرسد آوا هنوز هم
از لابهلای جنگل اوهام میرسد
بوی شمیم و پونه و نعنا هنوز هم
در آسمان نشسته و لبخند میزنی
تنها تویی ستارهی شبها هنوز هم
تا آنکه نردبان بشود واژههای من
میبافم این کلاف غزل را هنوز هم
- ریحانه شناوری
• امامِ فرقهای ها
برخی میخواهند امام مهدی علیه السلام را را سیاسی جلوه ندهند. قضیهی غیبت و ظهور را سیاسی نکنند و امامشان را درپوش دینی کنند که در پستوی خانهها پنهان کردهاند. دینِ نمازهای ثوابی و جشنهای دلی! اما در دنیای رنگارنگ مدرن، در روزگاری که همه چیز از سیاستها سرچشمه میگیرد و به سیاستها منتهی میشود، امام زمانِ "فرقهای ها" حرفی برای زدن دربارهی زندگی جمعی، حکومت و شیوهی مملکتداری ندارد! اسلامِ فرقهای ها در دوران غیبت، در دنیای حکومتها و سیاستها در موضع ضعف و سکوت است. وقتی هم که امام میآید یکچند میلیون-میلیارد را گردن میزند و بعد راحت بر صندلیِ حکومتی مینشیند که اصلا حرفی از آن نبوده و خطمشیای برایش تعیین نشده است! امامزمانِ فرقهای ها، امامِ خودساختهی مردم، بر اساس میل و سلیقهی مردم است. انگار نه انگار که خدامحوری و خداباوریِ عمیق و صحیح، عمری مهجور بوده، و لذت زندگی با ذائقهی انسانها آشنا نشده بود. انگار نه انگار که حالا یک نفر باید بیاید تا آدمها آدمیت حقیقی را بفهمند؛ یک انسان کامل که تمامی غایةالآمالها را میتواند پیاده کند..
بچههایی که در مکتبِ این امام بزرگ میشوند، شخصیتهایی کاریکاتوری دارند. اصول دین را میآموزند؛ ولایت را با وقفه! یک ولایتی از اول خلقت وجود داشته، حالا برای هزارسال متوقف شده، و دوباره بعد از ظهور از سر گرفته میشود. این قسمتِ هزارسالهی تاریخ هم برگهای است که از دفتر جدا شده و مهم نیست. مهم این است دخترها حجاب داشته باشند، جشن غدیر و نیمهی شعبان را مفصل بگیرند و پولهای کلان خرج کنند. اهالیِ این مکتب هم از خود نمیپرسند که چرا اینگونه هرکدام از اصول دین و فروع دین را بررسی کنیم یک نقص بزرگ و ضایع دارد؟! خدایی که فکر هدایت نبوده، نبوت و امامتی که منقطع شده، معادی که یکعده را با «نعمت ولایت» میسنجد و مردمِ هزارسال را نه!
امامِ فرقهای ها سیاسی نیست؛ پس اسلامِ کامل دروغ است، پس هویتی چهلتکه میسازیم تا امام زمان بیاید! بنابراین شما میتوانید مذهبی باشید اما در اختلافات و شبهههایتان، نظرِ بیدینها را ملاک قرار دهید؛ مذهبی باشید و همجنسگرایی را یک سبک زندگی بدانید؛ مذهبی باشید و با رژیم غاصب اسرائیل مشکلی نداشته باشید؛ و خلاصه مذهبی باشید فقط برای نماز و روزه و حجابتان. الباقیِ جنبههای زندگیتان را با هر بادی وزید، همانطرفی بروید انشاءالله حتما به امام زمان خواهید رسید!
راستی یک سوال؛ امام زمان فرقهای ها میخواهد بیاید چهکار؟! ظهور کند که چه بشود اصلا؟! امامِ فرقهایها که اهل سیاست و این حرفها نیست. میخواهد نماز و روزه یادمان بدهد؟َ! فرقه ای ها را اگر دیدید سلامِ معاویه را برسانید! که معاویه فهمید و اینها نفهمیدند. بعد از آنکه معاویه پیمان صلح را به امامحسن(ع) تحمیل کرد، طی یک سخنرانی در کوفه گفت:
«به خدا سوگند جنگ من برای اقامهی نماز، گرفتن روزه و گزاردن حج و دادن زکات [توسط شما] نبود. اینها را که شما انجام میدادید! من با شما جنگیدم تا بر شما امارت یابم (حکومت کنم)...»
- ریحانه شناوری
خطر فرقهای ها بیشتر از چیزی است که فکر میکنیم. بیخ گوشمان دَم از امامی میزنند که با امام واقعی خیلی فرق میکند. ایدئولوژی امام را زیر سوال میبرند و ما برای دفاع از تمامیتِ تشیع کاری نمیکنیم.
فرقهای ها خوب بلدند خرج کنند، خوب بلدند کودک و نوجوان را به خود جذب کنند. و خوب بلدند "ولایت فقیه" را به گوشهی پرت ذهنها برانند.
پ.ن: قابی کوچک از جشنهای دوستداشتنی؛ علت جذب خیلی از نوجوانان! پوستهی دین + تفریح و سرگرمی
میگویند پدرتان وقتی که احضار میشد دارالخلافه، مردم به صف میایستادند تا فقط نگاهش کنند. فرموده بود کسی حرفی نزند، به من اشاره نکند؛ بس که تحت فشار بودند امام و مأمومین.
حالا شما هم یک لحظه بیا و از مقابل ما عبور کن. ما حرفی نمیزنیم، اشارهای نمیکنیم مبادا دشمنانت متوجه شوند. مگر که.. مگر که ما خودمان دشمن... نه خدانکند! فقط خواستم بگویم همیشه جای تنها کسی که خالیست، جای شماست مولا..
وقتی کنکور داشتیم، با غصه و گریه کتاب متفرقه خوندن رو کنار گذاشتیم سه_چهار ماه آخر. ولی الان دیگه به زور خودمون رو میکشیم طرف کتاب...
از معایب کنکور میشه رمان چندجلدی نوشت؛ یه جلدش هم فقط همین روضهای که الان خوندم..//
هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
یکسال تمام ککتان از کشتار و فجایع غزه نگزید. یکسال تماشا کردید؛ خانههای خرابشده و پیکرهای درون کیسه را. هزار هزار. یکسال تمام دریغ از یک استوری سرخ بهنشان خون اطفال غزه. دریغ از یک تجمع سرخ. یک شعر سرخ. میگفتید شیعه نیستند، به ما چه که کشته شوند. میگفتید ناصبیاند. رهبری را فحش دادید که از سنیها حمایت میکند. یکسال تمام سرخ نبودید. صورتی بودید.خاکستری بودید. رگ غیرت شیعیتان متورم نشد. بخار ازتان بلند نشد. حالا یکشبه سرخ شدهاید. استوریهای سرختان قضا نمیشود. تجمعات و مراسمهای زیرزمینیتان قضا نمیشود. سراپا سرخاید. شما سرخشدن هم بلد بودید؟ جمعشدن هم بلد بودید؟ تنفر از کفار و ظالمان را هم بلد بودید؟ پس کجا بودید این همه وقت؟! سرخ بپوشید و بخزید توی زیرزمینهایتان و شعرهای مستهجنتان را بخوانید و کف بزنید. از زیرزمینها بیرون نیایید و با حرفهایتان، استوریهایتان، پروفایلهایتان، BUL هایتان و جورابهای سرخ دلقکوارتان برای شیعه هزینه نتراشید. تشیع انقلابی امروز با هسته مرکزی استکبار پنجه در پنجه شده. بهفکر از پا انداختن تمدن پرزرق کفر است. حوزه مبارزاتیاش را جهانی کرده و فراتر از درگیریهای مذهبی رفته. شما هنوز در سطح بزن و برقصهای مخفیانه و فحشهای علنی متوقف شدهاید. شما همچنان در زیرزمینهایتان، در جشنهای با تم قرمزتان، و در رِد پارتیهایتان مشغول رقص باشید، ما پرچم سبز علیولیالله را که به قلهها رساندیم، خبرتان خواهیم کرد ان شاءالله.
«مهدی مولایی»
دعوا همیشه بر سر کجفهمیهاست. یا از اینطرف بام میافتیم، یا از آنطرف. یا برائت و حب و بغض را نمیفهمیم، یا وحدت و ولایت پذیری را..
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
مرقومه، من به یک پله عقبتر نگاه میکنم؛ دعوا همیشه بر سر بیبصریتیست. و الا کسی که عقلش کار کند و یک ولی معتمد برای خودش انتخاب کند، حتی اگر یک جاهایی فهمش هم به حکم او نرسد، بصیرتش او را به تبعیت از آن ولی وادار میکند. در این عالم کسی که برای خودش یک بزرگتر انتخاب نکند، صد صاحب پیدا میکند و به صد راهِ بیراههای میرود که هیچ کدام سرانجام ندارند.
همیشه به این فکر میکردم که از کارمندی متنفرم و هرگز وارد دستگاههای اداری نمیشم. ولی هروقت کارم گیر میکنه متوجه میشم که ادارات ما هم خرمشهرهای فتح نشدهای هستن و تمامی عرصههای جامعهی واقعی ما، به حضور آدم های متعهد و مسئول نیاز داره برای رسیدن به جامعهی آرمانی...
خوشمان بیاید یا نیاید، دشمن کارِ «با برنامه» انجام دادهاست. طبق گزارشها برنامهی انفجار دستگاهها در لبنان -پیجرها، رایانهها، پنلهای خورشیدی، تلفن ثابت و..- از پیش از اینها طراحی شده و دستگاهها به صورت دستکاری شده وارد لبنان شدهاست.
دشمن از خودِ ما یاد گرفت و تدریجاً شیوهی خودمان را از خودمان سلب کرد! چرا که ما آدمهای برنامههای کوتاهمدت شدهایم. در بخشهای مختلف جامعهی اسلامی که نگاه میکنیم میبینیم که ما در راهکارهای سطحی و درمانهای موقتی متوقف شدهایم. قانون میگذاریم بیآنکه آن مسئله را برای مردم "تبیین" کنیم و ماجرا را "صرفا" با جریمه و توبیخ از سر باز میکنیم و در حد "هنجار و نماد" کار میکنیم. حداقل دربارهی جنبهی فرهنگی جامعه این یقین وجود دارد.
اما وقتی شیوهی جبههی مقابل را بررسی میکنیم به نتایج جالبی میرسیم. از دهههای گذشته که به صورت کاملا تدریجی، آنطور که احساس و ادراک نشود، کاهش جمعیت ایران، به ابتذال کشاندن خانوادهها، ترویج مُد و سبک زندگی تعریف شده توسط کارشناسان غربی در لباس و دکوراسیون منزل، شهوتمحوری و لذتمحوری، تغذیه، آداب معاشرت، معماری شهرها، و تمامی ذائقه و سلیقهی ایرانی-اسلامی با قدمت طولانی را نشانه رفتند. ما آدمهای زورپذیری نبودیم؛ طرحهایشان هم که با فطرتمان سازگار نبود، پس شهوت و میل و غریزهها را به کار گرفتند.
ما، غالباً، در سطح ماندهایم اما دشمن صبوری میکند و طی دههها و حتی سدهها برنامه میریزد. این شیوهی اسلام بوده و هست؛ این که برای همهچیز، لایههای عمیق و سطحی و جوانب مختلف برنامه داشته باشد. اما دشمن تلاش میکند ما را از این فکر و برنامه عقب براند و خود یکهتاز باشد.
به هر صورت این وعدهی خداست که «فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ». این ما هستیم که باید خودمان را در این فتح و پیروزی جای بدهیم..
- ریحانه شناوری
سخن آن ابراهیمی بزرگ را خواندم و استنباط میکنم: امروز علم در خدمت همهچیز هست الّا «در خدمت رهایی آدمی از بندهای غم و استیصال»..
-[۱۴۰۲/۱۲]