eitaa logo
مرهم
376 دنبال‌کننده
82 عکس
28 ویدیو
0 فایل
چه کنم با دل مجروح که #مرهم با اوست #حافظ محمدجواد خراشادی زاده مهندس الکترونیک سطح ۳ رشته کلام اسلامی مربی پرورشی و دبیر ادبیات فارسی متوسطه ◇ اشعار یادداشت ها گاه نگار @marham133 https://eitaa.com/joinchat/1827930400C3f08a3cca6
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ولادت سیدالشهدا(ع) به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا را سرشت خاک جهان را به تربت پاکت فرشته ها همه دیدند مستی ما را تو آمدی و زمین با تو شد حسینیه به یک اشاره خریدی تمام دلها را تو آمدی و پیمبر به چشم خود میدید کرشمه های تو و خنده های زهرا را تو را گرفت علی در بغل همه دیدند چه عاشقانه ربودی نگاه بابا را پس از گشودن چشمان ناز تو خواندند فرشته ها همگی "لا اله الا..." را زمین گرفت به خود عطر سیب های بهشت گرفت عطر وجود تو عرش اعلی را دوباره حال غزل های دل بهاری شد و مثنوی خدا روی عرش جاری شد □ خدا نوشت تو را آبروی اهل یقین نوشت خاک تو را برترین مکان زمین فرشته ها همه آن را به هم نشان دادند و ناگهان همه یک جا به سجده افتادند کنار نام تو هر واژه اش به جوش آمد به شوق تو همه عرش در خروش آمد و لطف کرد به آدم که ذاکرت باشد اجازه داد که این بنده شاعرت باشد □ نشسته ام بنویسم غزل غزل با تو و باز جوشش یک شعر لَم یَزَل با تو دوباره دل شده پر خون و سر شده پر درد و دردها، شده اَحلی مِنَ العَسَل با تو نه اینکه تو فقط امروز صاحب غزلی که روی حاجت من بوده از ازل با تو غزل نمی دهد این بار پاسخ دل را و باز دل شده مجنون، و راه حل با تو برای این دل دریا زده تو ساحل باش بیا و مثنوی عاشقانه ی دل باش بیا و شعر مرا باز هم معطر کن بیا و حال ردیف مرا تو بهتر کن تو اصلا آمده ای ناخدای دل باشی -اگر که کفر نباشد- خدای دل باشی کنار نام تو ساحل شدند طوفانها به شوق روی تو عاشق شدند انسانها بدون نام شما، سرنوشت یعنی چه؟ بدون کرب و بلایت، بهشت یعنی چه؟ بدون ماه محرم، بهار زیبا نیست بدون روی تو اردیبهشت یعنی چه؟ "غلامتان به من آموخت در میانه ی خون"* که پیش چشم تو، زیبا و زشت یعنی چه؟ □ خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آنکه ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود برای اینکه بگوید همیشه بی همتاست نوشت کرب و بلا تا خدا، خدا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود و بعد لطف به چشمان بی نوا کرده مرا برای کسی چون شما گدا کرده □ تو بهترین غزل این گدا شدی امشب تو ضامن سفر کربلا شدی امشب تو جلوه همه جود و لطف و احسانی تو معنی همه ی آیه های قرآنی تو قطره های نگاه خدا به این بشری تو قطره نیستی اصلا تو عین بارانی گدا منم به خدا، رعیت توام والله تویی که پیش نگاهم همیشه سلطانی بیا خیال دلم را دوباره راحت کن همیشه صاحب این دلشکسته میمانی غزل که لایق وصف جمال ماهت نیست گداست هر که در این شهر سربه راهت نیست تو عاشقانه ترین شعر دفترم هستی تو تا ابد به خداوند در سرم هستی دوباره وقت اذان است، وقت دلتنگی دوباره زمزمه هایی از این دل سنگی... ... بیا و شعر مرا باز هم هوایی کن بیا و حال مرا باز کربلایی کن... *مصرع از سید حمیدرضا برقعی https://eitaa.com/joinchat/1827930400C3f08a3cca6
بسم الله روزی که با صدات غزل آفریده شد با گوشه نگات غزل آفریده شد هی ذره ذره ریخت دلم زیر پای تو تا آنکه با دعات غزل آفریده شد می خواست تا بزرگی خود را نشان دهد از خاک زیر پات غزل آفریده شد هر بیت پرکشید، غزل گریه کرد و بعد از هجر کربلات غزل آفریده شد تو یک نگاه کردی و بعد از نگاه تو از جانب گدات غزل آفریده شد هر شاعری که پیش تو آمد، دخیل بست از گوشه عبات غزل آفریده شد یک بار گریه کرد برای تو محتشم در مجلس عزات غزل آفریده شد پایان گرفت کار غزل مثنوی رسید این شعرها به قافیه معنوی رسید در مثنوی هوای دلم بی قرار شد هر قافیه به گوشه چشمت دچار شد در مثنوی صدای تو بود و سرور بود هر بیت، واژه واژه پر از شوق و شور بود هر بیت مثنوی غزلی نیمه کاره شد هر قافیه برای خودش یک ستاره شد گل کرد شور عاشقانه و ضرب المثل نوشت شاعر کنار مثنوی خود غزل نوشت: شعری که بی قرار نباشد چه فایده؟ در جستجوی یار نباشد چه فایده؟ چشمی که بی قرار نگاه نگار نیست گیرم اگرچه تار نباشد، چه فایده؟ هی شعر گفته ایم و نوشتیم و خوانده ایم در محضر نگار نباشد، چه فایده؟ □ ای معنی تمام غزل های من: حسین شیرینی تمام عسل های من: حسین ای بهترین دلیل برای غزل شدن ای معنی همیشگی لم یزل شدن ای روی تو نشانه ماه تمام من ای نام تو نوشته شده روی جام من امشب دخیل تو شده ام، یک نگاه کن امشب مرا دوباره دعا کن امام من شعرم به نام تو شده احلی من العسل امشب به نام توست غزل ها، به کام من من زائر ضریح توام قبل هر نماز ای مقصد همیشگی "السلام" من جز تو دلم هوای کسی را نمی کند ای بهترین شروع و حسن ختام من من سائل و اسیر پر آوازه توام مدیون لطف بی حد و اندازه ی توام https://eitaa.com/joinchat/1827930400C3f08a3cca6
مرهم
بسم الله #غزل_مثنوی ولادت سیدالشهدا(ع) به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا
بسم الله ...خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آنکه ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود برای اینکه بگوید همیشه بی همتاست نوشت کرب و بلا تا خدا، خدا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود بخشی از ولادت سیدالشهدا(ع) @marham133
هدایت شده از مرهم
بسم الله ولادت سیدالشهدا(ع) به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا را سرشت خاک جهان را به تربت پاکت فرشته ها همه دیدند مستی ما را تو آمدی و زمین با تو شد حسینیه به یک اشاره خریدی تمام دلها را تو آمدی و پیمبر به چشم خود میدید کرشمه های تو و خنده های زهرا را تو را گرفت علی در بغل همه دیدند چه عاشقانه ربودی نگاه بابا را پس از گشودن چشمان ناز تو خواندند فرشته ها همگی "لا اله الا..." را زمین گرفت به خود عطر سیب های بهشت گرفت عطر وجود تو عرش اعلی را دوباره حال غزل های دل بهاری شد و مثنوی خدا روی عرش جاری شد □ خدا نوشت تو را آبروی اهل یقین نوشت خاک تو را برترین مکان زمین فرشته ها همه آن را به هم نشان دادند و ناگهان همه یک جا به سجده افتادند کنار نام تو هر واژه اش به جوش آمد به شوق تو همه عرش در خروش آمد و لطف کرد به آدم که ذاکرت باشد اجازه داد که این بنده شاعرت باشد □ نشسته ام بنویسم غزل غزل با تو و باز جوشش یک شعر لَم یَزَل با تو دوباره دل شده پر خون و سر شده پر درد و دردها، شده اَحلی مِنَ العَسَل با تو نه اینکه تو فقط امروز صاحب غزلی که روی حاجت من بوده از ازل با تو غزل نمی دهد این بار پاسخ دل را و باز دل شده مجنون، و راه حل با تو برای این دل دریا زده تو ساحل باش بیا و مثنوی عاشقانه ی دل باش بیا و شعر مرا باز هم معطر کن بیا و حال ردیف مرا تو بهتر کن تو اصلا آمده ای ناخدای دل باشی -اگر که کفر نباشد- خدای دل باشی کنار نام تو ساحل شدند طوفانها به شوق روی تو عاشق شدند انسانها بدون نام شما، سرنوشت یعنی چه؟ بدون کرب و بلایت، بهشت یعنی چه؟ بدون ماه محرم، بهار زیبا نیست بدون روی تو اردیبهشت یعنی چه؟ "غلامتان به من آموخت در میانه ی خون"* که پیش چشم تو، زیبا و زشت یعنی چه؟ □ خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آنکه ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود برای اینکه بگوید همیشه بی همتاست نوشت کرب و بلا تا خدا، خدا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود و بعد لطف به چشمان بی نوا کرده مرا برای کسی چون شما گدا کرده □ تو بهترین غزل این گدا شدی امشب تو ضامن سفر کربلا شدی امشب تو جلوه همه جود و لطف و احسانی تو معنی همه ی آیه های قرآنی تو قطره های نگاه خدا به این بشری تو قطره نیستی اصلا تو عین بارانی گدا منم به خدا، رعیت توام والله تویی که پیش نگاهم همیشه سلطانی بیا خیال دلم را دوباره راحت کن همیشه صاحب این دلشکسته میمانی غزل که لایق وصف جمال ماهت نیست گداست هر که در این شهر سربه راهت نیست تو عاشقانه ترین شعر دفترم هستی تو تا ابد به خداوند در سرم هستی دوباره وقت اذان است، وقت دلتنگی دوباره زمزمه هایی از این دل سنگی... ... بیا و شعر مرا باز هم هوایی کن بیا و حال مرا باز کربلایی کن... *مصرع از سید حمیدرضا برقعی https://eitaa.com/joinchat/1827930400C3f08a3cca6