eitaa logo
مرکز فرهنگی دفاع مقدس و جبهه مقاومت جوین
340 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کمک شهید سلیمانی به فرمانده داعشی! سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) : حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی فرمانده سپاه حضرت صاحب الامر (عج) قزوین ══════🇮🇷═════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 روی مغول را سفید کرد!!! 🔞 حاوی محتوای دلخراش 🔞 بدون اینکه گوشت بچه‌هاشون رو خوردن!!! اگه حاج نبود ... چی می شد ؟ https://eitaa.com/markazdefamoghadas
تنها میان داعش - نسخه کامپیوتر.pdf
964K
🔶 دی آف رمان بی نظیر «تنها میان داعش» البته : 🔶 کتاب صوتی: 🔶 بی نظیر ” تنها میان “ در مرکز فرهنگی دفاع مقدس جوین بیش از هزاران بازدید داشته است 🔶 رمان ” تنها میان داعش ” اثر فاطمه ولی نژاد در مورد خاطرات بی نظیر روز های مجاصره ۸۰ روزه شهر آمرلی عراق توسط داعش است این کتاب صوتی فعلا در ۱۰ قسمت بسیار ادیبانه و احساسی و واقعی بر اساس گفتگو با بازماندگان اهالی این شهر شیعه نشین نوشته شده است … در هنگام گوش دادن به این صوت واقعی از کتاب تنها میان داعش حتما چشم هایتان بارانی می شود حتما گوش کنید … و به دیگران نیز توصیه فرمابید https://eitaa.com/markazdefamoghadas
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
💢 🌹 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های نبود که هرازگاهی اطراف شهر را می‌کوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلوله‌های داعش را به‌وضوح می‌شنیدیم. دیگر حیدر هم کمتر تماس می‌گرفت که درگیر آموزش‌های نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. 💠 تا اولین افطار چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است. تأسیسات آب در سلیمان‌بیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم. 💠 شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای به نان و شیره توت قناعت می‌کردیم و آب را برای طفل خانه نگه می‌داشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً می‌توانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک می‌شد، باید چه می‌کردیم؟ 💠 زن‌عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو می‌خواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید. در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش می‌زد که چند روزی می‌شد با انفجار دکل‌های برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش می‌شد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر می‌ماندم. 💠 یوسف از شدت گرما بی‌تاب شده و حلیه نمی‌توانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب می‌فهمیدم گریه حلیه فقط از بی‌قراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در شمالی شهر در برابر داعشی‌ها می‌جنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود. زن‌عمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد. 💠 زن‌عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با می‌زنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شکست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده‌های شیشه روی سر و صورت‌شان پاشیده بود. 💠 زن‌عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه می‌کرد نمی‌توانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس می‌لرزید، یوسف یک نفس جیغ می‌کشید و تا خواستم به کمک‌شان بروم غرّش بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره‌های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. 💠 در تاریکی لحظات نزدیک مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمی‌دید و تنها گریه‌های وحشتزده یوسف را می‌شنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست می‌کشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمی‌دیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟» 💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمی‌دید و با دلواپسی دنبال ما می‌گشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس می‌لرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن‌عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!» 💠 ضجه‌های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ می‌ترسیدم عباس از دست‌مان رفته باشد که حتی جرأت نمی‌کردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش می‌کرد و من در شعاع نور دنبالش می‌گشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی‌خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🚨 موقعیت پایگاه سری و تروریست‌های تحت امر او در خاک سوریه: پایگاه مهم در مرز در مجاورت و ✍ آمریکا در التنف، در حال آموزش تروریست‌هایی است که در ماه‌های آینده، از آنها بیشتر خواهیم شنید. تروریست‌هایی که از آخرین ابزارهای منطقه‌ای آمریکا برای تقابل با و نجات اسرائیل از چنگال است. 🔥 به تروریست‌های فوق، افزایش عجیب تحرکات در صحرای سوریه را نیز اضافه کنید. استفاده از وضعیت جغرافیای طبیعی مناطق مرکزی و شرقی سوریه (صحرای شام و بیابان‌های عمدتا خالی از سکنه) توسط تکفیری‌های تحت امر آمریکا (داعش شماره دو) برای برهم زدن تمرکز نیروهای مقاومت از تلاش برای تحت فشار گذاشتن تروریست‌های آمریکایی مستقر در که به عنوان حائل و دیوار دفاعی عمل میکنند. ‼️ آمریکا این روزها، به شدت را فعال کرده و توانسته یکی از برگه‌های خود را برای مهار جبهه مقاومت، تقویت کند. ✍ از فراری دادن دواعش از زندان‌ها در و و تجهیز هسته‌های مخفی داعش در صحرای سوریه در و بیابان‌های الانبار در ، میتوان به اهداف شوم ائتلاف صهیونیستی پی برد. 🔥 با ضربه‌ی و شکست هیمنه‌ی پوشالی اسرائیل، و سپس محکم ایران در و ایجاد قواعد جدید درگیری در منطقه و جهان؛ قطع به یقین آمریکایی‌ها برای نجات اسرائیل از باتلاق و بن‌بست به سراغ گزینه‌های جدید و آخرین خود خواهند رفت. 🎤 پایگاه نشر آثار" "