eitaa logo
مرکز فرهنگی دفاع مقدس و مقاومت ( ۸ س + ۱۲ ر )
361 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تسلیم شدن ۶۰۰ سرباز عراقی همرزم شهید با تعریف خاطره‌ای جالب از سردار شهید سید‌علی ابراهیمی می‌گوید: «سید، چون متولد کربلا بود، به زبان عربی تسلط داشت. ایشان در عملیات بدر بلندگو به دست گرفت و با زبان عربی مشغول سخنرانی برای نیرو‌های دشمن شد که در خط خودشان صدای ایشان را می‌شنیدند. ایشان چند آیه قرآن و روایات را برای عراقی‌ها بیان کرد و در انتها با معجزه کلامش توانست کاری کند تا ۶۰۰ نفر از نیرو‌های دشمن خودشان را تسلیم کنند. جالب‌تر اینکه قبل از تسلیم شدن این تعداد از نیرو‌های دشمن، دو تا از بچه‌های هوانیروز ما که اسیر عراقی‌ها شده بودند، با تسلیم شدن نیرو‌های دشمن، آن‌ها نیز آزاد شدند و به نزد ما آمدند.» 🎙راوی: هادی نعمتی
@sot_enghelabi1_16612605354.mp3
زمان: حجم: 8.23M
🎧«ما زنده ایم » 👌حکایاتی شگفت انگیز از زنده بودن شهدا 🎙فردا سید علی مهمان شماست! 👈 پیام حضرت امام خمینی ره به امام خامنه ای عزیز توسط مادر شهید چه بود؟ منبع : کتاب چهل چراغ
4_5920357876299204102.mp3
زمان: حجم: 8.41M
🎧 موعظه های آسمانی یک شهید 🎙توصیه های شهید علی اصغر حسینی محراب با رزمنده های لشکر شهدا 📆 به مناسبت سالروز شهادت در و در منطقه عمومی 🕊روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... 🥀 شهدا را یاد کنید باذکر صلوات
💠خاطره مادر شهیدان مغنیه از شهید شاطری بهار را لبنان باشی و بخواهی بوی بهار را استشمام کنی، باید به خانه‌های باصفای شهدا سری بزنی و عطر بهشت را در لبخند مادران شهدا استشمام کنی. یکی از این خانه‌های بهاری، خانه باصفای ساده‌ای است که مانند بهشتی بر روی زمین جای گرفته. خانه «حاج عماد»، سردار بزرگ مقاومت، خانه ساده روستایی است که به صفای مادر بزرگوار سه شهید مزین است. مادر «جهاد، فواد و عماد» مادر مردانی است که به قول خودش پسرانش را برای شهادت تربیت کرده بود. مادر سه شهید، آنها را در این خانه بزرگ کرده و از هر سوی این خانه خاطره‌ای شیرین دارد. عماد 13 ساله بوده که شاگرد بنای این‌ خانه روستایی می‌شود و خانه‌ای چنین با صفا به دستان این اسطوره مقاومت ساخته می‌شود. مادر عماد به وسعت زیبایی باغچه خانه‌اش خاطره بسیار دارد ولی خاطره‌ای شنیدنی از شهید بازسازی لبنان مهندس حسن شاطری از زبان او شنیدنی است؛ می‌گوید بعد از جنگ سی وسه روز شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده اما او را نمی‌شناختم. تخریب جنگ زیاد بود و نگرانی ما هم در آن شرایط بسیار. خرابی‌ها باید زودتر آباد می‌شد و مردم باید زودتر سر و سامان می‌گرفتند. یک سال قبل از شهادت عماد بود، روزی نگرانیم را به او گفتم که در این شرایط مهندسی که از ایران آمده چگونه می‌تواند این همه کار را انجام دهد؟ حاج عماد لبخندی زد و گفت: «خیالتون راحت باشه کسی آمده که بهترین فرد برای این کار است.» بعد یکسال و در زمان شهادت عماد روند بازسازی به قدری خوب پیش رفته بود که دیگر همه جا مهندس ایرانی را می‌شناختند؛ کسی که بی‌ وقفه کار کرده بود و خرابی‌ها زودتر از حد تصور همه آباد شده بود. مهندس حسام بعد شهادت حاج عماد برای عرض تسلیت همراه مسئولین ایرانی به خانه ما که آمد اولین ‌بار بود که او را می‌دیدم. خانه شلوغ بود و همه به احترام او برخواستیم. در این مدت آنقدر تعریف او را شنیده بودیم که دوست داشتم او را از نزدیک ببینم. مهندس تا مرا دید، نزد من آمد وگفت : مادر، از شما تقاضایی دارم. صمیمیت کلامش بر جانم نشست وقتی مرا «مادر» خطاب کرد. گفتم : بفرمایید. گفت: «اگر میشه از این جایی که ایستادید چند قدم آن‌طرف‌تر بروید.» با تعجب گفتم: «حتما» و یک قدم عقب رفتم . ایشان با حضور آن همه مسئولین وجمع رسمی، بر زمین نشست و بر جای قدم‌هایم بوسه زد. همه جمع منقلب شدند و من شرمنده تواضع ایشان. چون باید مقام ایشان را در لبنان بدانی و احترامی که همه ما برای ایشان قائل بودیم و بدانی که کار ایشان چقدر تواضع و صمیمیت به همراه داشت. ایشان برخاست و گفت: «شنیده‌ام بهشت زیر پای شماست.»
✅ پل متحرك خضر طراحی و اجرای اسکله‌های فلزی چندمنظوره در دو سوی و (شهید پازوكی) در سال 1365 یك ضرورت اجتناب‌ناپذیر بود، چراکه حفظ مناطق آزاد شده، نیازمند پشتیبانی قوی، تدارك و تجهیز رزمندگان بود. در شرایطی که انتقال یك كامیون مهمات نظامی با تخلیه مهمات در ساحل خودی و انتقال آن از ساحل خودی به آن‌سوی اروند و بارگیری مجدد به كامیون دیگر و روانه نمودن آن به خطوط مقدم تقریباً یك روز وقت می‌گرفت و در همین اثنا نیز تلفات جانی در ساحل اروند به علت حملات هوایی و توپخانه‌ای شدت می‌گرفت؛ طراحی و اجرای پل‌های متحرک برای تسریع در انتقال مهمات مصرفی، در دستور کار مهندسی ستاد لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) و قرار گرفت و یك گروه 9 نفره با فراهم كردن یك دستگاه كامیون، یك دستگاه لودر و یك دستگاه بیل مكانیكی نسبت به طراحی و احداث اسکله‌های فلزی پل متحرك خضر اقدام نمودند. این گروه با روشی کاملاً ابتكاری با قطع لوله‌های موجود در پالایشگاه فاو و انتقال آن به ساحل و ساخت شمع‌های فلزی به قطر چهل‌وپنج سانتیمتر و طول دوازده تا هجده متر و شمع كوبی در طرفین ساحل اروندرود و شاسی كشی و اجرای شیب بندی و محوربندی با دوربین‌های دیدبانی نظامی در طی مدت چهل‌وپنج روز، دو اسكله را آماده نمودند. درنهایت با بهره‌گیری از دوبه متحرك و کابل‌کشی بین دو اسكله و نصب موتور تراكتور به‌ عنوان نیروی محركه توانستند به انتقال نیرو، تانك، نفربر و كامیون مهمات اقدام نمایند. ازآنجاکه ظرفیت بارگذاری اسکله‌ها 290 تن بر مترمربع محاسبه شده بود، امكان عبور سریع تانك و ادوات زرهی سنگین و توپخانه و نیز گردان‌های پیاده و لشكرها میسر شد؛ به‌نحوی‌که در هر مرحله چهار دستگاه كامیون پر از مهمات در مدت سه دقیقه به آن‌سوی اروندرود منتقل می‌شد. تا قبل از ساخت علاوه بر این پل از و دوبه‌های بزرگی كه با یدک‌کش حمل می‌شد و پل فجر (یونی‌فلوت) که از وسط به دونیم شده و با کابل مهار می‌شد، در منطقه فاو استفاده می‌شد.   📚منبع: اطلس جغرافیای حماسی 1 با عنوان «خوزستان در جنگ»
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 1⃣ قسمت اول 📽 مستندی بسیار دیدنی و لحظه به لحظه از مراحل پیروزمند عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات شکوهمند والفجر هشت در ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه عملیاتی اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز و ناباورانه از رودخانه وحشی موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
27.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 2⃣ قسمت دوم 📽 مستندی بسیار دیدنی و لحظه به لحظه از مراحل پیروزمند عملیات غرورآفرین 👌تسلیم شدن و اسارت نیروهای دشمن بعثی 🇮🇷 عملیات شکوهمند والفجر هشت در ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه عملیاتی اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز و ناباورانه از رودخانه وحشی موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
28.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 3⃣ قسمت سوم 📽 مستندی بسیار دیدنی و لحظه به لحظه از مراحل پیروزمند عملیات غرورآفرین 👌فرار تانک‌های بعثی از شکارچیان تانک 🇮🇷 عملیات شکوهمند والفجر هشت در ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه عملیاتی اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز و ناباورانه از رودخانه وحشی موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
28.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 4⃣ قسمت چهارم 📽 مستندی بسیار دیدنی و لحظه به لحظه از مراحل پیروزمند عملیات غرورآفرین 👌مبارزه و غنیمت گرفتن تانک‌های بعثی توسط رزمندگان اسلام 🇮🇷 عملیات شکوهمند والفجر هشت در ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه عملیاتی اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز و ناباورانه از رودخانه وحشی موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
27.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 5⃣ قسمت پنجم 📽 مستندی بسیار دیدنی و لحظه به لحظه از مراحل پیروزمند عملیات غرورآفرین 👌شکار هلیکوپترهای بعثی و روحیه ی بالای بسیجیان و رجزخوانی رزمندگان اسلام 🇮🇷 عملیات شکوهمند والفجر هشت در ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با رمز مبارک فاطمه‌الزهرا(س) در منطقه عملیاتی اروندرود انجام گردید و رزمندگان اسلام با عبور شگفت انگیز و ناباورانه از رودخانه وحشی موفق به آزاد سازی شهر بندری فاو عراق و منطقه وسیعی از خاک کشور عراق شدند.
💠 اصرار برای دیدن آقای خامنه‌ای‼️ فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم» حضرت‌آقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره». حضرت‌آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟ 🌷 شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. 🌴 حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» 🌿 حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 روایت شهید برونسی از و یاری امام زمان(عج) 🎙 سخنرانی سردار که برای اولین بار منتشر می شود 📆۲۳ اسفند ۱۳۶۳ - سالروز شهادت عارف، رزمنده و فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع)، سردار شهید حاج عبدالحسین برونسی