eitaa logo
🌷معاونت خواهران ستاد نماز جمعه ماهدشت 🌷
518 دنبال‌کننده
3هزار عکس
691 ویدیو
23 فایل
آدرس ما: ماهدشت خیابان شهید رحمانی فرهنگسرای غدیر درگاه ارتباطی ya_Mahdi_68 کپی مطالب بدون ذکر لینک کانال جایز نیست.❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🪵 🌱خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.😞 🌱 روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. ... مرد که فرد دنیا دیده ای بود گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود. 🪴 🌱در تمام رویدادها و حوادث زندگی به خدا اعتماد کن. @markaztaalii
🚨 ترس‌های غیر واقعی روزى زنبور و مار با هم بحث‌شان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر من می‌میرند؛ نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود، نزدیک شد و به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن! مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. چند روز بعد که چوپان دوباره مشغول استراحت بود، مار و زنبور نقشه دیگرى کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد! چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت! او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و دارویی هم استفاده نکرد. چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد! 🔘 خیلى از بیمارى‌ها و مشکلات این‌چنین هستند که انسان‌ آنها را در ذهن خود بال و پر می‌دهد و آسیب میبیند و یا مثلا فلان کار در ذهنش، بسیار بزرگ جلوه پیدا می‌کند، لذا ترس از اقدام به عمل کردن آن را دارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷معاونت خواهران ستاد نمازجمعه 🌷مرکز تعالی بانوان @markaztaalibanovan
⏰زنگ تفکر یکی از قهرمانان جهان، وقتی در یک مسابقه پیروز شد، زنی به سویش دوید و گفت: بچه‌ام مریض است، به من کمک کن و گرنه خواهد مُرد.😭 او بلافاصله همهٔ پولی را که برنده شده بود، به آن زن داد.💰💰 هفته بعد، یکی از مقامات ورزش گلف با او تماس گرفت و گفت: خبر بدی برایت دارم. آن زن کلاهبردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچه‌ای داشته باشد.🤦‍♂ قهرمان در پاسخ گفت: این که خبر خوبی است، یعنی بچه‌ای مریض نبوده که در حال مرگ باشد، خدا را شکر...🤲 🔘 مدل ذهنی انسان‌های بزرگ و موفق، اینگونه است که قسمت پر لیوان را می‌بینند. 🌷معاونت خواهران ستاد نمازجمعه 🌷مرکز تعالی بانوان @markaztaalibanovan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی وارد کاروان‌سرایی شد تا کمی استراحت کند، پس کفش‌هایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند. اولی گفت: طلاها را بگذاريم پشت آن جعبه. دومی گفت: نه، آن مرد ممکن است بیدار باشد و وقتی ما برویم او طلاها را بردارد. گفتند: پس امتحانش کنیم. کفش‌هایش را از زیر سرش برمی‌داریم، اگه بیدار باشد با این کار معلوم می‌شود. مرد که حرف‌های آنها را شنیده بود، خودش را بخواب زد. دو مرد دیگر هم، کفش‌ها را از زیر سر مرد برداشتند و اما مرد به طمع بدست آوردن طلاها، هیچ واکنشی نشان نداد. گفتند: پس واقعا خواب است، طلاها رو همین‌جا بگذاریم‌. بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد تا طلاهایی را که آن دو مرد پنهان کرده بودند، بردارد، اما هرچه گشت، هیچ اثری از طلا نیافت، پس متوجه شد که تمام این حرف‌ها برای این بوده است که در عین بیداری، کفش‌هاش را بدزدند! پ.ن: یادمان باشد هیچ‌وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد. (نمی‌شود کار تربیتی به صورت علمی بلد نباشیم و انجام ندیم و بعد انتظار داشته باشیم فرزندمان در آینده موفق باشد. نمی‌شود نباشیم و بعد انتظار داشته باشیم دچار خطاء نشویم. یادمان باشد که قانع نبودن و داشتن طمع، سبب می‌شود قدر نعمت‌هایی را که داریم ندانیم و متأسفانه وقتی از دست دادیم، تازه متوجه شیم چه چیزی را از دست دادیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷معاونت خواهران ستاد نمازجمعه 🌷مرکز تعالی بانوان @markaztaalibanovan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚕 راننده تاکسی گفت: میدونی بهترین شغل دنیا چيه؟ گفتم: چیه؟ گفت: راننده تاكسی. خنديدم. راننده گفت: جون تو. هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای می‌ری، هر؛وقت دلت خواست يه گوشه می‌زنی بغل استراحت می‌كنی، مدام آدم جديد می‌بينی، آدم‌های مختلف، حرف‌های مختلف، داستان‌های مختلف. موقع كار می‌تونی راديو گوش بدی، می‌تونی گوش ندی، می‌تونی روز بخوابی شب بری سر كار. هر كيو دوست داری می‌تونی سوار كنی، هر كيو دوست نداری سوار نمی‌كنی، آزادی و راحت. ديدم راست می‌گه، گفتم: خوش‌به‌حالتون. راننده گفت: حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟ گفتم: چی؟ راننده گفت: راننده تاكسی و ادامه داد: هر روز بايد بری سركار، دو روز كار نكنی، ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد. با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا می‌شه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست سوار ماشينت می‌شه، همه هم ازت طلبكارن. حرف بزنی يه جور، حرف نزنی يه جور، راديو روشن كنی يه جور، راديو روشن نكنی يه جور. دعوا سرِ كرايه، دعوا سر مسير، دعوا سر پول خرد، تابستون‌ها از گرما می‌پزی، زمستون‌ها از سرما كبود می‌شی. هرچی می‌دويی آخرش هم لنگی. به راننده نگاه كردم. راننده خنديد و گفت: زندگی همه چيش، همين‌جوره. هم می‌شه بهش خوب نگاه كرد، هم می‌شه بد نگاه کرد. پ.ن: کسانی که هستند، بهترین نگاه را به اتفاقات دنیا دارند. 🌷معاونت خواهران ستاد نمازجمعه 🌷مرکز تعالی بانوان @markaztaalibanovan