🔶 فقه حکومتی ، فقه پاسخ گو به مسائل مستحدثه یا فقه حادثه سازی؟
🔸 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
اگر حادثه سازی را به دست علماي حسي بسپاريم، بعد دين بيايد پاسخ گو به مسائل مستحدثه بشود! آیا معنايش اين نيست که ما «التقاط اجرايي» را پذيرفته باشيم؟! يک «التقاط نظري» داريم، يعني اصول اعتقادات با حرف کفار مخلوط شود. يک «التقاط در احکام» داريم، یعنی وقتي ميگويند: مال چه حکمي دارد؟ حکم را با اقيسه و استحسانات درست کنند، به وسيله روايات و آيات! اما حرف دیگر این است که رساله عمليه و اعتقادات شما سر جاي خودش باشد، اما شرايط حاکم اجرايي را ميسپاريم به کارشناس. در این صورت اعتقادات دست نخورد! ديناميزم قرآن مجاهدين خلق نيامد بگويد: حکم دين چیست؟! التقاطي هم برخورد نکرديد و فقه پويا درست نکرديد، ولي «شرايط اجرا» را سپرديد دست علم. گفتيد: مجاری تصمیم گیری دست تو باشد! محدث حوادث تو باش! آن وقت پاسخ گويي به مسائل مستحدثه برای ما ! اين وضعیت براي وقتي قدرت نداشته باشيد در فقه فردي درست است و چاره اي جز اين نيست، ولي براي وقتي قدرت داشته باشيد نميتوانيد بگوييد: تکليف الان من همان تکليف است! زماني که شما حکومت نداشته باشيد و شرايط حاکم دست شما نيست، می توانید پاسخ گوي به مسائل مستحدثه باشيد، ولي زمانی که شرايط حاکم دست شما است، اگر بسپاريد به علماي حسي، معنايش اين است که دين ميشود توجيه گر اهواء در ايجاد شرايط حاکم! در آن شرايط حاکم، پرداختن به عقود و ايقاعات برای افراد، ممکن است براساس فقه فردي درست باشد، ولي از منظر «فقه حکومتي» نگاه کنيد، درست نیست.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔻به منظور مقایسه
🔶 فقه و پاسخگویی به مسائل مستحدثه
🔸استاد محمد جواد فاضل
«سؤال کردند: در فرض عدم وجود فقه نظامات آيا در مسائل مستحدثه امكان پاسخگويي داريم؟
جواب: قطعاً، بهترين دليل بر امکان يک چيز وقوع آن است. اين همه مسائل مستحدثه را بزرگان و محققين و مراجع ما در حوزه جواب دادهاند، در مسائل مستحدثه تاکنون احدي نگفته چون فقه نظام نداريم نميشود جواب گفت. در همين مركز فقهي ما مسائل مستحدثه زيادي پاسخ داده شده. مرحوم حاج شيخ حسين حلي(رضوان الله تعالي عليه) از قويترين شاگردان مرحوم ناييني بهترين كتاب در مسائل مستحدثه را قبل از انقلاب در نجف نوشته است. آن زمان كجا فقه نظام بوده؟ بزرگان ديگر هم نوشتهاند. ما معتقديم فقه نظام روي مبنايي كه ما داريم، حلقاتش به مرور زمان دائماً كامل ميشود، يعني الآن به بركت اين انقلاب، هزار مسئله پزشكي جديد جواب داده شده، اين مسائل با چينش مرتب نظام پزشكي اسلام را تشکيل ميدهند نظام ديگري نميخواهد برايش درست كنيم.
سوال: سؤال قبلي تكملهاي هم دارد اگر ما ميتوانيم پاسخگو باشيم پس چرا براي مسائلي مثل مسائل اقتصادي و بانكها فقهاي ما ساختاري ارائه نكردهاند؟
جواب: همين آقايان كه مدعي فقه نظاماند يكي از حرفهايشان اين است كه امروز در دنيا، مثلاً در مسائل مالي ساختارهاي جديد آمده، مثل بانك. بعد ميگويند بانك يك مسئله نيست فقيه نميتواند بگويد بانك حلال است يا حرام؟ راست هم ميگويند، بانك يك ساختار جديد مالي در دنياي امروز است، نسبت به بانك فقيه بايد تحقيق و موضوع شناسي كند و بداند بانك چكار ميكند؟ بانك مشاركت ميكند، قرض ميدهد، مضاربه ميكند. بانك بدون اينكه پولي داشته باشد پول اعتبار ميكند، بايد اين موضوعات را بررسي كند و تك تك جواب بدهد.
من به اين نتيجه رسيدم بعضي از اين دوستان ما كه قائل به فقه نظام شدهاند اول براي خودشان يك ذهنيتي درست كردهاند، ميگويند امروز دنياي غرب بوسيله نظامهاي مالي ـ خانوادگي و... که درست کردهاند بر مسلمانها سيطره پيدا ميكند، نظير همين سند 2030 و اين چيزها. پس ما اگر نياييم نظام اسلامي را استخراج كنيم آنها سيطره پيدا ميكنند، چه استعماري از اين بالاتر.
جواب اين است كه درست است که بايد با دشمن مقابله كرد و ما هم بايد بتوانيم براي مسائل مالي راهكارهاي صحيح ارائه دهيم، ولي نه به اين معنا كه فقه جديد درست كنيم، نه به اين معنا كه بگوييم اين فقه ما روبنايي است، اين را مثل چاه حفر كنيم تا به زيربنا و عمقش برسيم آنگاه با آن زير بنا ساختار اقتصادي درست كنيم، نه. براي بانك، بورس و اين چيزهاي فراواني که در مسائل اقتصادي هست نميشود گفت چون اينها يك ساختار جديد هستند پس همه يك نظام جديد هستند، البتّه وظيفه ما اين است که اينها را تحليل و موضوعشناسي کرده و مسائلش را حل كنيم.
الآن مشکل اصلي در كشور ما بحث اجراي احکام و قوانين است. شما هم كه ميخواهيد نظامسازي كنيد، در اين نظام مگر حرمت ربا نيست؟ربا حرام است ولي عليرغم فتواي شماري از فقهاء در بانكهاي ما انجام ميگيرد، در نظام اقتصادي اسلام معامله صوري باطل است، ولي در بانكها انجام ميشود، در نظام اقتصادي ما به مديون بايد مهلت داده شود اما بانك مهلت نميدهد، اينکه اجرا خراب است! به حوزهها چه ارتباطي دارد؟
متأسفانه عدهاي هم تمام كاسه كوزهها را سر حوزه ميشكنند و ميگويند شما هنوز مسائل بانك را نتوانستيد حل كنيد، به ما بگويند كدام مسئله از مسائل بانك پاسخ داده نشده؟ مرحوم والد ما(رضوان الله تعالي عليه)، تمام اين قراردادهاي بانكي را با اينکه شوراي محترم نگهبان وقت گذاشته و با كارشناسي تأييد کرده، جواب دادند و حل كردند و به نظر بنده هم خيلي از مواردي كه آقايان ميگويند رباست در واقع ربا نيست، ولي كدام مسئله حل نشده؟ چرا افترا به حوزهها ميبنديد، ميگويند موسيقي را حل نكردند، هم امام، هم مراجع و هم رهبري ميگويند آنچه لهوي است حرام است آنچه لهوي نيست حرام نيست، حالا اگر در صدا و سيما يك كسي که مسائل را تشخيص نميدهد عمداً يا غير عمد اينها را با هم قاطي ميكند ربطي به حوزهها ندارد. مگر حوزهها نفرمودند دزدي حرام است؟ پس شما بگوييد در مملكت دزدي ميشود و شما حوزهها، مسئله سرقت را حل نكرديد.»
📚جلسه پرسش و پاسخ به سؤالات فقه نظامات، در تاریخ ۰۱ دی ۱۳۹۷
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تغییر شرایط پرورشی- مرحوم استاد سیدمنیرالدین حسینی ره 🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶احکام حکومتی، احکام «سرپرستی تکامل اجتماعی» و «نسبت های کلان»
گاهي حكومت را براي پياده كردن احكام اجتماعي ميدانيد مثل اجرای عقود و ايقاعات، انفال، یا اموری مثل دماء و قصاص و اجرای حدود و حل مخاصمات، بدون شک همه این موارد نیازمند حکومت است. اما تصمیم گیری های کلان غیر از این موارد است، اگر دستگاه قضا را به اسلام بسپارند، آیا تصمیم گیری های کلان بر عهده اسلام نیست؟! «كلان» يعني «نسبت بين امور»؛ نسبت بين صنعت و تجارت چگونه باشد تا قدرت اقتصادي جامعه اسلامي بالاتر از قدرت جامعه كفر قرار بگيرد؟ تا ارزش پول ما از ارزش پول کفار پايينتر نباشد، صيانت ارزي مسلمين را حفظ كنيم. احكام حكومتي از اينجا كه «نسبت بين امور» است، ديگر معناي «اجرا» نميدهد، بلکه معناي «اقامه» ميدهد. چون اگر پول شما ضعيف شد، سبيل كفار بر اموال مسلمين جاري ميشود؛ و این یک امر قهري است. اگر بنيه فرهنگي شما تضعيف شد، آنها حاكم ميشوند در ساختارها و نظامات اجتماعی. از اين بالاتر، آنجايي كه حوادث «سياسي، فرهنگي، اقتصادي» پيدا ميشود، ساختارها و نظامات را عوض ميكند، - بدون اینکه حاكم و حکومت را تغییر دهد!- نحوه ارتباط اجتماعي را به هم ميريزد، ارتباطات و موضوعات جديد ميآورد، ارزش اجتماعي را دگرگون ميكند. آنجا در واقع «تكامل اجتماعي» را سرپرستي ميكنيد. تكامل اجتماعي اسلام در مقابل تكامل اجتماعي كفر. موضوع بحث ما «سرپرستي كمال و تنظيم نسبتها» است.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
بسمه تعالی
🔶نقش رأی و پذیرش مردم در مشروعیت حکومت، در دو گانه «فقه استنباطی» و «فقه ولائی»
🔸یحیی عبدالهی
🔸مساله جایگاه «رأی و پذیرش مردمی» در مشروعیت حکومت و حکمرانی که به تبع آن مباحثی همچون «انتخابات» مطرح می شود، از چالشی ترین مباحث فقه سیاسی است که اختلاف انظار وسیعی در آن وجود دارد. این اختلاف نظر و عدم اقناع اطراف نزاع از آنجا نشأت می گیرد که مسأله را از ریشه و زیربنا حل و فصل نکرده و بر پایه پیش فرض های اثبات نشده، استوار کرده اند. دست یابی به تصویر دقیق و صحیح از «شریعت» و «شأن شارع» می تواند جایگاه «رأی و پذیرش مردم» را در حکومت دینی روشن کند.
🔸آنچه به اسم «شریعت» می شناسیم در سه مرتبه قابل دسته بندی است: 1.فرایض الهی که توسط خداوند متعال تشریع شده است. 2. سنن نبوی که بر محور فرایض، توسط نبی اکرم (ص) پایه گذاری شده است. 3. احکام ولائی که متأخر از دو مرتبه فرایض و سنن بوده و ناظر به تصمیمات ولیّ در زمان و مکان خاص می باشد. ائمه معصومین (ع) نسبت به فرایض و سنن، شأن تبیینی و تفسیری دارند و درعین حال، شأن ولائی ائمه، موجب هدایت و سرپرستی جامعه شیعه می گردد. این مبنا، در جای خود مستند و مستدل گردیده است.
🔸این شأن ولایی، مصدر ایجاد «حکومت» و «احکام حکومتی» می شود، بر این اساس، «فقه حکومتی»، زیرمجموعه «فقه ولائی» قرار می گیرد. بررسی خصوصیات شأن ولائی به خوبی نشان می دهد که یک رکن آن، پذیرش عمومی است. «ولایت و تولی» متقوم به یکدیگر است و همراهی این دو رکن، موجب رشد و تکامل جامعه می شود. کوتاه سخن اینکه «رأی و پذیرش» مردم مربوط به «فقه ولائی» است و نه «فقه استنباطی» و عدم تفکیک میان ساحت ایندو فقه و تمییز خصوصیات آنها، موجب اظهارنظرهای کاملاً متضاد شده است.
🔸از میان اندیشمندان معاصر، مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی (ره) به خوبی به تحلیل جایگاه رأی و پذیرش مردم در احکام حکومتی پرداخته است. استاد سید احمد مددی نیز از صاحب نظران عرصه فقه حکومتی است که به تنقیح بحث «فقه ولائی» پرداخته است. در کانال «فقه ولائی و سرپرستی» 👇قصد داریم به تبیین این دو اندیشه بپردازیم.
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
در حکومت اسلامی، باید همه احکام اسلام پیاده شود یعنی شأن حکومت اسلامی درحقیقت این میشود که نهتنها معاملات، و نهتنها مسائل سیاسی اجتماعی، بلکه مسائل نظامی، شهرسازی، منابع و معادن، و جز آن حتی مسائل عبادی یعنی مجموعه دین باید پیاده شود. هدف اساسی از نظام اسلامی پیادهسازی آن مجموعه است. احکام نیز، مجموعه همسانی هستند و چنین نیست که بتوانیم عبادت نظام اسلامی را از نظام اقتصادی آن جدا کنیم یا نظام سیاسیاش را از نظام فرهنگی جدا سازیم. در حکومت اسلامی باید در احکام ولایی نیز که نصی نداریم با مقایسه آن با منصوصات، مجموع را در یک صیاغه یعنی در قالب قانونی نظاممند بریزیم که همه اجزایش باهم مرتبط و همخوانی داشته باشند و تلاش کنیم تا ارزشها زنده شود، یعنی عمده تحقق خارجی آن است.
ظاهر آیة مبارکه «الذین إن مکناهم فی الأرض أقاموا الصلوة و آتوا الزکاة و...» نیز همین است. مجموعه روایات ما درباره حاکم و حکومت نیز فراوان است که بهترین آنها در نهج البلاغه است؛ چون حضرت امیر المؤمنین (ع) خود نیز متصدی بود. مسئولیت حکومت اسلامی جلوگیری از محرمات و اجرای واجبات، بعد نظام اقتصادی و فرهنگی و سایر نظامهایی باشد که اراده شده است.
لذا بر مبنای اصل ولایت فقیه در زمان ما اقتضا میکند که ما مجموعه نظامهای دینی را به لغت واضح بنویسیم یعنی اگر بنا باشد در زمان یک توضیح المسائل نوشته شود باید فکر عوض شود و مجموعهای هماهنگ با اشراف کامل نوشته شود نه اینکه پیوسته یک بخش را کم و یک بخش را زیاد کنیم. باید برنامهریزی جامعی باشد که نظام فرهنگی اسلام، نظام اجتماعی، نظام سیاسی، و هم نظام عبادی را در برگیرد.
🔶متقوم بودن احکام حکومتی به تمایلات عمومی
در اجرا و تحقق و جاريكردن نیز به خواست عمومي تقوم دارد؛ «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِر». در مرحله اجرا و تحقق حتماً متقوم است به تمايلات و فرهنگ و اقتصاد جامعه. بله علم و احاطه امام معصوم از سنخ اين علوم نيست، خودش واسطه فيض الهي است، يعني در ایجاد قدرتهاي «سياسي، فرهنگي، اقتصادي» واسطه است، لذا اشراف و احاطه دارد. خودش در تقدير و اندازه معينكردن در ليله القدر حضور دارد. به اذن و امضاي او قدرها و اندازهها، نسبتها و تناسبها كم و زياد ميشود. به شفاعت او بعضي از اندازهها تغيير پيدا ميكند. خدا او را مأذون فرموده كه تقدير، اندازه و نسبتِ كمي را عوض كند. اين در باب امام معصوم است. در باب غير معصوم، یعنی ولايت اجتماعي، اندازهها به وسيلهي محاسبات ظاهري و مقنن شدن تمام ميشود.
البته ممکن است در مواقع حساسي که فرصت محاسبه و جمع بندی نیست، خداوند امداد کند ولي آيا اين معنايش اين است كه سياست پولي بانك مركزي را هم بدون محاسبه و اجتهاد و تقنین پیش ببریم و روی عنایت خاص حضرت (عج) حساب کنیم؟ البته عنايت حضرت (عج) جاريست، لحظهاي هم خارج از عنايت خداوند متعال و وليّاش (عج) به هيچ خيري دست پيدا نميكنيم، ولي به اين معنا نيست كه شما درس نخوانيد، فكر نكنيد، مباحثه نكنيد، دقت نكنيد، مقنن نكنيد، منتظر بمانيد كه من رياضت ميكشم حكم را ميفهمم! به اين معنا نيست. ابزار ديگري را هم خداي متعال قرار داده که شما بايد متوسل باشيد و به كار بگيريد تا مقنن شدن و تفاهم اجتماعي واقع شود. 📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
ارزش تعظیم شعائر اسلام.mp3
742.5K
ارزش تعظیم شعائر اسلام در حکومت دینی- سیدمنیرالدین حسینی 📚 نمازجمعه شیراز، سال 1362 https://eitaa.com/feghhevelaee🏠
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
🔆 به نظر ما عدم شكست انقلاب، قطعى است؛ چون انقلاب در وجدان عمومى جهان پيدا شده است.
✔️ سید مُنیرالدین حسینیِ هاشمی:
«به نظر ما عدم شكست انقلاب، قطعى است؛ چون انقلاب در وجدان عمومى جهان پيدا شده است.
اينكه اسرائيل خود را از حلّ مسئله جنوب لبنان عاجز میبيند نبايد امر كوچكى به حساب آيد. شاهد بوديم كه در جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل، اين رژيم توانست مصر و ديگر كشورهاى عربى را درهم بكوبد، اما امروزه از تأمين امنيّت براى شمال كشور فلسطين اشغالى عاجز است. اين حقيقت را نبايد كوچك شمرد؛ چون اسرائيل يعنى سرمايهدارى، نه يك كشور كوچك. امروزه بيشترين سهام اطلاعاتى - سياسى، و سهام پولى - اقتصادى و بالاخره سهام تكنولوژيك دنيا در اختيار اين رژيم است. اينكه به راحتى نمیتواند با تمام جسارت روحى روبهروى يك ملت كوچك همچون مسلمين لبنان بايستد بهخاطر پشتيبانى وجدان عمومى و آراء ملل جهان است و الاّ اگر چنين نبود میتوانست همچون فاجعه هيروشيما را در لبنان و ديگر كشورها مرتكب شود.
آن پشتيبانى عمومى جهانى از چنين حركتهاى مكتبى، بهواسطه وجود انقلاب مبارك اسلامى بود كه نبايست آن را كوچك بشماريم.» ۷۵/۵/۲۵
☑️ @moniroddin
🔶توازن اجتماعی، حکمی ناظر به جامع و اداره جامعه
🔸شهید صدر (ره)
أنّ عدداً من الأحكام الثابتة في الشريعة الإسلامية يتجاوز قدرة الفرد ويعتبر حكماً موجّهاً نحو المجتمع، وهذا النحو من الأحكام لا موضع له في الصورة المحدودة التي ترسم للفرد المتديِّن سلوكه الاقتصادي، بينما هي جزء أساسيّ فيالصورة الكاملة لاقتصاد المجتمع الإسلامي. ومن أمثلة ذلك: وجوب إيجاد التوازن الاجتماعي في المجتمع الإسلامي بالمعنى الذي سيأتي شرحه، فإنّ هذا الوجوب يمثّل تكليفاً للمجتمع وقيادته العامة، وليس له مدلول عمليّ في التطبيق الدينيّ الفرديّ البحت.
📚 الإسلام يقود الحياة(موسوعة الشهيد الصدر ج5)، ص: 62
🔶مستند قرآنی «توازن اجتماعی»
ب- الهدف المنصوص لحكمٍ ثابت
وهذا المؤشّر يعني: أنّ مصادر الإسلام- من الكتاب والسنّة- إذا شرّعت حكماً ونصّت على الهدف منه كان الهدف علامةً هاديةً لملء الجانب المتحرّك من صورة الاقتصاد الإسلامي بصيغٍ تشريعيةٍ تضمن تحقيقه؛ على أن تدخل هذه الصيغ ضمن صلاحيّات الحاكم الشرعي الذي يجتهد ويقدّر ما يتطلّبه تحقيق ذلك الهدف عملياً من صيغٍ تشريعيةٍ على ضوء ظروف المجتمع وشروطه الاقتصادية والاجتماعية.
ومثال ذلك النصّ القرآني الآتي: «مَا أفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أهْلِ القُرَى فَلِلّهِ وَللِرَّسُولِ وَلِذِي القُرْبَى وَاليَتَامَى وَالمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقَابِ» «1»، فإنّ الظاهر من هذا النصّ الشريف أنّ التوازن وانتشار المال- بصورةٍ تشبع كلّ الحاجات المشروعة في المجتمع- وعدم تركّزه في عددٍ محدودٍ من أفراده، هدف من أهداف التشريع الإسلامي.
وهذا الهدف يعتبر مؤشّراً ثابتاً فيما يتّصل بالعناصر المتحرّكة، وعلى هذا الأساس يضع وليّ الأمر كلّ الصيغ التشريعية الممكنة التي تحافظ على التوازن الاجتماعي في توزيع المال وتحول دون تركّزه في أيدي أفرادٍ محدودين.
وتحارب الدولة الإسلامية التركيز الرأسمالي في الإنتاج والاحتكار بمختلف أشكاله.
📚الإسلام يقود الحياة(موسوعة الشهيد الصدر ج5)، ص: 48
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶تبعیت و وابستگی به روش غربی بدتر از تبعیت سیاسی و اقتصادی
🔸شهید صدر (ره)
وقد عبّرت التبعيّة في العالم الإسلامي لتجربة الإنسان الاوروبي الرائد للحضارة الحديثة عن نفسها بأشكال ثلاثة مترتّبة زمنياً، ولا تزال هذه الأشكال الثلاثة متعاصرة في أجزاء مختلفة من العالم الإسلامي.
الأوّل: التبعية السياسية التي تمثّلت في ممارسة الشعوب الاوروبية الراقية اقتصادياً حكم الشعوب المتخلّفة بصورة مباشرة.
الثاني: التبعية الاقتصادية التي رافقت قيام كيانات حكوميه مستقلّة من الناحية السياسية في البلاد المتخلّفة، وعبّرت عن نفسها في فسح المجال للاقتصاد الاوروبي لكي يلعب على مسرح تلك البلاد بأشكال مختلفة ويستثمر موادها الأولية ويملأ فراغاتها برؤوس أموال أجنبية ويحتكر عدداً من مرافق الحياة الاقتصادية فيها بحجّة تمرين أبناء البلاد المتخلّفين على تحمّل أعباء التطوير الاقتصادي لبلادهم.
الثالث: التبعية في المنهج التي مارستها تجارب عديدة في داخل العالم الإسلامي حاولت أن تستقلّ سياسياً وتتخلّص من سيطرة الاقتصاد الاوروبي اقتصادياً وأخذت تفكّر في الاعتماد على قدرتها الذاتية في تطوير اقتصادها والتغلّب على تخلّفها، غير أ نّها لم تستطع أن تخرج في فهمها لطبيعة المشكلة التي يجسّدها تخلّفها الاقتصادي عن إطار الفهم الاوروبي لها، فوجدت نفسها مدعوّة لاختيار نفس المنهج الذي سلكه الإنسان الاوروبي في بنائه الشامخ لاقتصاده الحديث.
وبالرغم من اختلافات نظرية كبيرة نشأت بين تلك التجارب خلال رسم المنهج وتطبيقه فإنّ هذه الاختلافات لم تكن دائماً إلّااختلافاً حول اختيار الشكل العام للمنهج من بين الأشكال المتعدّدة التي اتخذها المنهج في تجربة الإنسان الاوروبي الحديث، فاختيار المنهج الذي سلكته التجربة الرائدة للإنسان الاوروبي الحديث كان موضع وفاق؛ لأنّه ضريبة الإمامة الفكرية للحضارة الغربية، وإنّما الخلاف في تحديد شكل واحد من أشكالها.
📚 اقتصادنا(موسوعة الشهيد الصدر ج3)، ص: 18
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶فقه امام صادق (ع) پاسخگوی همه نیازهای بشر تا قیامت
🔸امام خمینی (ره)
«معرف حضرت صادق- سلام اللَّه عليه- بعد از اينكه خود پيغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. اين فقهى است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براى احتياج بشر از اول تا آخر، هر مسئلهاى پيش بيايد، مسائل مستحدثه، مسائلى كه بعدها خواهد پيش آمد، كه حالا ما نمىدانيم، اين فقه از عهده جوابش بر مىآيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تأويل و تفسير باطلى بكنيم. خود فقه، خود كتاب و سنت، خود فقهى كه اكثرش را حضرت صادق- سلام اللَّه عليه- بيان فرموده است، اين فقه همه احتياجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى يوم القيامه [تأمين كرده،] اين محتوايش اين طور است.»
📚صحيفه امام، ج20، ص: 409
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶نقش اراده و طلب عمومی مردم در احکام حکومتی
«طلب عمومي» هر چه شديدتر باشد، امكان برتري اسلام نسبت به كفر حاصل ميشود. در نتیجه امكان پیاده کردن احكام در داخل پيدا ميشود. اگر حاكمیت بخواهد طلب عمومي مردم را تغيير بدهد؛ سراغ اهواء جزئي نميرويد و مردم را تحريك ميكنيد که مظالم دنيا چگونه است و وضعيت كفر در عالم چه ميكند. انزجار از ظلم كه يك امر فطري است، وسيله هماهنگ شدن و همدل شدن داخل را فراهم ميكند. اما گاهی سخت گيري ميكنيد، ميگوييد: تو پايت را عقب یا جلو گذاشتي! تو موي سرت پيداست! تو چنين و چنان هستی! در زهد فردي دقت می کنیم! در این صورت حكومت شما دچار درگيريهاي داخلي ميشود و ميدان باز ميشود براي كفار كه تحريكات داخلی را شديد كنند. حضور شما در دفع سبيل كفر نسبت به اصل اسلام کم می شود و بر سر امور جزئي دعوا می کنید!
بنابراین صورت مسأله را به دو گونه می توان طرح کرد؛ اول، بالارفتن ظرفيت قدرت، يعني «طلب عمومی» که بر اساس آن مشخص می شود که كل جامعه چه تكليفي در برابر طلب كفار دارند. طلب دو اُمت در تقابل یکدیگر است و «نفي سبيل» این جا معنا پیدا ميكند. دوم، حکومت از قبیل وجوب کفایی است و من به الكفايه در حاکمیت هست. قيام به حاکمیت و عِدّه و عُدّه ای که لازم است، به قدر كفايت هست.
اگر دولت بخواهد نظام مديريتش را اصلاح كند، به ميزاني كه آبرومند است ميتواند اين كار را بكند؛ به ميزاني كه حرفش خريدار دارد! در غیر این صورت وجود مبارك مولي الموحدين (عليه افضل الصلوات المصلين) يك قاضي را ميآيد عوض كند، فریاد وا عمرا بلند می شود!
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🔶احکام حکومتی از قبیل «مَجَارِيَ الْأُمُورِ»
🔸مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
كارهاي فقاهتي كه در احكام حكومتي لازم است، چند دسته هستند: اول؛ رهبري مقياس توسعه است؛ به عبارت ديگر «تغيير مقياس» كه خود عين رهبري است، دوم؛ تنظيم نسبت هاست كه مرتبه نازل آن است. سوم؛ مسائل قضا و حكم است، آیا اين قضا و حكم فقط مواردش بين متخاصمين و امور جزئيه است؟ يا اينكه تعريف آن را از خود روايات هم به گونه ديگر ميشود ملاحظه كرد؟
اين روايت شريف را ملاحظه بفرماييد: «مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه» . البته در فصل خودش باید كار اجتهادي روي اين روایت با اصول استنباط احكام حكومتي انجام بگيرد. اینجا صرفاً به عنوان مؤيد دقت كنيم؛ اين روایت چه فرقي دارد با آن جا كه فرمودند: «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ» ؟ بحث تقليد يک مساله است، بحث اين كه اگر نزاع را ببرد نزد غير اهل آن، رجوع به طاغوت كرده، بحث ديگری است. «مَجَارِيَ الْأُمُورِ» كه از قبيل «قضا» نيست. در «قضا»، شما بين متخاصمين مسايلي را حل ميفرماييد، اما امور و مجاری امور سنخ دیگری است؛ الان كار بانك مركزي در سياست گذاري پولي چيست؟ اگر سياست را به نفع صنعت گذاشت، كشاورزي شكست ميخورد. اگر به نفع كشاورزي گذاشت، صنعت تضعيف ميشود. اگر سياست پولي را به نفع توليد نيروي انساني و خدمات گذاشت، هر دوي آنها تضعيف ميشوند. مثل اينكه اگر بین دو آبادی، یک خیابان جدید کشیدیم، رفت و آمد از خیابان قدیمی به خیابان جدید منتقل می شود و مغازه های جاده قبلي متروكه ميشود! صاحبان آن¬ها مجبور می شوند کنار جاده جدید مغازه بخرند. رشته امور زندگي مردم تغییر می کند؛ شغل ها را باید تغییر دهند، با یک تصمیم، برخی شغل ها دیگر صرف اقتصادی نمی کند. احكام خرد، سرجای خودش ثابت است قبلاً به احکام خرد عمل ميكردند، الان هم عمل ميكنند، اما مجاري امور تغییر کرده است. مجاري امور از قبيل احكام تقليدي و قضاوت نيست. آنها را «عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ» توصيف می کند.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
نسبت ولایت و کارشناسی.docx
38.5K
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
نسبت ولایت و کارشناسی.pdf
345.5K
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶الگوی حکومت دینی
🔸علامه طباطبایی (ره)
و لكن على أي حال أمر الحكومة الإسلامية بعد النبي ص و بعد غيبة الإمام كما في زماننا الحاضر إلى المسلمين من غير إشكال، و الذي يمكن أن يستفاد من الكتاب في ذلك أن عليهم تعيين الحاكم في المجتمع على سيرة رسول الله ص و هي سنة الإمامة دون الملوكية و الإمبراطورية و السير فيهم بحفاظة الأحكام من غير تغيير،و التولي بالشور في غير الأحكام من حوادث الوقت و المحل كما تقدم و الدليل على ذلك كله جميع ما تقدم من الآيات في ولاية النبي ص مضافة إلى قوله تعالى: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ: «الأحزاب: 21».
📚 الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 125
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶دو نوع تلقی از رابطه دولت ها و مردم
🔸مقام معظم رهبری
«دو نوع تلقی از رابطه دولتها و مردم وجود دارد در فرهنگ سیاسی و اجتماعی. یک تلقی زمامداری که همین تعبیر زمامداری هم حاکی از همان مفهوم و تلقی است. انسانها زمامی دارند و این مهار در دست عده ای است آنها را هل می دهند و یا می کشانند به هر طرفی که دلشان بخواهد. ممکن است آنچه دلشان می خواهد به مصلحت مردم باشد، ممکن است به زیان مردم باشد، اما مردم به هر حال کشانیده شده و هل داده شده هستند. زمام دست یک عده است؛ این یک تلقی.
یک تلقی دیگر این است که نه، اگر چه مردم باید هدایت بشوند و راهنمایی بشوند و حتی در مواردی تخلف ها، تعرض ها و سرکشی ها و طغیان ها باید با قدرت و قاطعیت مقابله و مواجهه بشود؛ اما حرکت اصلی به دوش خود مردم و تابع اختیار خود مردم است. این خود مردمند که باید حرکت کنند، اگرچه به هدایت مِن الله و یا مِن اولیاء الله، اما خود مردم باید انتخاب کنند، اختیار کنند و بروند. تلقی اسلام از حکومت، این دومی است. آنی که ما از متون اسلامی و از شیوهی حکومت اوصیاء الله می فهمیم، این دومی است.»
📚2/10/1359
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶رسالهای برای حاکمیت
🔸 استاد علیدوست
شاید بتوان گفت به دو رساله، دو توضیح المسائل، دو تحریر الوسیلة، دو منهاج الصالحین، دو عروة الوثقی نیاز داریم. یکی را باید دست مردم، مغازهدارها، بازاریها و ... داد و یکی را به دست دولت و دولتیها.
گرچه شاید بتوان در این مثال مناقشاتی کرد ولی فرض کنید به یک خانمی بگوییم حیا داشته باش. میپرسد برای حیا داشتن باید چهکار کنم؟ باید این فرد را داخل برنامه ببریم و بگوییم که مثلاً جلوی نامحرم آرایش نکن، صدای خودت را جلوی نامحرم جذاب نکن یا «فَلاٰ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» ، یا اگر حالت اعراضگونه دارد بدون اذن شوهر از منزل بیرون نیا، بدن خودت را بپوشان و ... . این حیا در حجاب و حرمت آرایش میرود. اما همین دستور به حیا برای حاکمیت معنای دیگری میدهد. میتوانیم بگوییم باید جامعه را برای حاکمیت عفیف کنی یعنی باید طوری برنامهریزی کنی که مثلاً حاصل جامعهای که تو بر آن حاکم شدی، بعد از ده سال جامعه عفیف باشد و هکذا فعلل و تفعلل. [اینها] چیزهایی [است] که ما ممکن است برای فرد نتوانیم بگوییم ولی برای حاکمیت میتوانیم بگوییم. از این جهت فکر میکنم این روند باید در این کتاب بهتر دیده شود.
📚 هم اندیشی معنا
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶ضرورت اسلامی بودن ابزار و مدل های کارشناسی
🔸مرحوم استاد سیدمنیرالدین حسینی (ره)
«مدل محاسبه» بايد اسلامي باشد، يعني عينكي كه با آن، اندازه گيري می كنند باید اسلامي باشد، همچنین مدل و روشی که با آن نسخه می دهند و استنتاج می كنند، جمعبندي می كنند، نیز بايد اسلامي باشد. وسيلهاي كه ميخواهند قدرت را كه تشخيص دادند، قدرت مسلمين را برابر قدرت كفار موازنه كنند و متناسب با آن، تصميم به صلح يا جنگ بگيرند باید اسلامی باشد. جنگ در عرصه نظامي يا جنگ در عرصه فرهنگي يا جنگ در عرصه اقتصادي يا هر سه اينها باهمدیگر و با نسبت های مشخص که نیازمند نظام است. نظام موازنه ميخواهد كه بسنجد الان وضعيت مردم جهان نسبت به استكبار چگونه است؟ گرايش آنها نسبت به اسلام به چه ميزان است؟ الان اين حرف تا چه حد برد دارد؟ محاسبه اين¬ها نیازمند ابزارهاي متناسب خودش است.
يك نفر هرچقدر هم که بسيار فقيه، با ورع و تقوا باشد، بدون هيچ كدام از اين ابزارها نمی تواند به صورت مقنن تشخيص دهد. بله، ممکن است از باب اضطرار علمي، الان مجبور باشید با ابزارهاي كفر كار كنید، ولي بدون مطلق ابزار، تصميم گيري اقتصادي ممکن نیست. امام معصوم است؟! احاطهاش به اين امت و ملت كفر، از طريق علم غيرعادي است؟! هرچقدر هم که فقیه باشد، در اين جا «كمیت» را بايد عيني بداند.
📚دوره مبادی اصول فقه احکام حکومتی
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶حکم تعدد زوجات به دست ولی فقیه
🔸استاد مبلغی
نظریه علامه طباطبایی در ثابت و متغیر این است که ما در شریعت، «ثوابت» داریم و «متغیرات». ثوابت آنهایی هستند که ریشه در فطرت ما دارند که حکم آنها این است: «لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم». در مقابل، در مواردی که در فطرت ما وجود ندارند، بلکه حاصل تجربیات و مصالح بما هی مصالح هستند، ولیفقیه دخالت میکند. مثلاً بر اساس برداشت بنده از کلام ایشان در تفسیر المیزان، حکم تعدد زوجات جزو متغیرات است که چون ما به ازای فطری ندارد، اختیار قانونگذاری برای آن در دست ولیفقیه است. پس شریعت میتواند دارای انعطاف باشد، هرگاه رد پای خود شارع دیده شود.»
📚 چهارمین نشست هماندیشی فقه حکومتی معنا
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶سنهوری و ترکیب فقه و حقوق
🔸 استاد مبلغی
یک نکته درخور توجه است و برای ما شاید یک تجربه مهمی باشد، کاری که عبدالرزاق سنهوری کرده است: اصولاً او مدلی از اختلاط فقه و حقوق را پایهگذاری کرده است که لم یسبق له مثیل، بعد از او هم شخص دیگری این کار را انجام نداده است. کار سنهوری در «الوسیط فی شرح القانون المدنی» بسیار مهم است، نوعی آمیختگی و ارتباط حقوق و فقه در کلام ایشان واقع شده است. به نظر من کتاب سنهوری نیاز به بررسی منهجی و روشی دارد، حتی اگر بر سنهوری تمرکز و آن را بررسی کنیم، میتوان مدلی از او درآورد.
📚شبکه اجتهاد، استاد مبلغی در نشستی در جمع طلاب مشهد: آفاق قواعد فقه اصطیادی در فقه معاصر اهل سنّت/ قواعد فقهی مصرف نظریه پردازانه پیدا کرده است/ انبوهی از قواعد در آیات و روایات وجود دارد که نادیده میگیریم، 2/4/97.
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
🔶هماهنگی با نظام ادله، مرجح دو دلیل متعارض
🔸استاد محسن اراکی
تعارض بين دليلين به سبب «عدم انسجام حكم منتج» بهوسيله يكى از دو دليل با دستگاه فقهى، نوع جديدى از تعارض است كه منشأ فتح باب جديدى در مبحث تعادل و تراجيح است. در اينجا مىتوان به مرجّح جديدى كه ويژه اصول فقه نظام است اشاره نمود و آن «انسجام دستگاهى» است، بدين معنى كه انسجام حكم فقهى با ساير احكام فقهى در يك دستگاه كاشف از خللى در دليل حكم فقهى ديگر است كه با دستگاه سازگارى ندارد و موجب سقوط اطلاق يا عموم دليل حجيت نسبت به دليل حكم فقهى غير منسجم با دستگاه فقهى مستنبط مىشود.
📚فقه نظام اقتصادی، جلد1، ص58-59.
🏠https://eitaa.com/feghhevelaee
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥همیشه فعال باش!
🔻چرا اجازه میدی زمانت بیخود بگذره؟
#تصویری
@Panahian_ir
مرکز تفقه علوم اسلامی
🔥همیشه فعال باش! 🔻چرا اجازه میدی زمانت بیخود بگذره؟ #تصویری @Panahian_ir
این کلیپ دارای نکته قابل توجهی در خصوص ساختار آموزش و پرورش و تلقی از شغل و بیکاری است.
آیا ضرورت دارد دوران طلایی نوجوانی و بخشی از جوانی همه انسان ها به تحصیل علم (آنهم به معنای خاصی از علم) بگذرد؟
چه مقدار علم تحصیل شده در دوران آموزش و پرورش، برای آینده و زندگی انسان ها نافع است؟
آیا تحقیقی در این خصوص صورت گرفته است و این آسیب را مستدل و مستند کند؟
هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
«فقه الجماعی» یا «فقه اجتماعی»
فقه اجتماعی بخشی از فقه نیست، بلکه داعیهداران این مفهوم به دنبال فقهی هستند که به همهٔ ابواب فقه، رویکردی اجتماعی دارد. بهبیاندیگر، بزرگانی مانند امام خمینی و مقام معظم رهبری با تکیه بر این رویکرد بر این باورند که حتی اعمال و عبادتهای فردی ما ـ مانند نماز شبی که در سحرگاه و بدون اطلاع دیگران و بدون کمترین ریا و خودنمایی در سکوت و خاموشی خوانده میشود ـ نیز آثار و پیامدهای اجتماعی دارند... «فقه الجماعی بمعنی کون الفقه ذا اتّجاهٍ جماعیٍ یوجد لدیه و حتی فی فروعه الّتی تعلقت بالافراد اولاً و بالذات ملحوظ جماعی و یتوقع منها معطیات جماعی احیاناً».
استاد رشاد/ دومین هماندیشی فقهحکومتی/4 آبان ماه 1396
#هم_اندیشی
#دبیرخانه_هم_اندیشی
#فقه_حکومتی
#فقه_پویا
#انقلاب_اسلامی