شعر عرفان پور در سوگ آرمان
با شمایم هان!
شروران شب آشوب اکباتان!
اگر روزی شما
فریاد دستان غریقی
یا در آوار زمینلرزه، صدایی نیمجان بودید
اگر جسم نزار از تصادفماندهای در پرتگاهی
یا غریب بیپناهی زیر تیغ رهزنان بودید
نمیآمد شما را یاری از خیل تماشاگر
از آن خیل همیشه دوربین در دست
ولی باری اگر از حالتان این مرد
-این مرد رشید بیست و یک ساله- خبر میشد
شتابان میرسید و پایتاسر، دست یاری بود
برای التیام داغتان ابری بهاری بود
ولی آنک شما ای ناجوانمردان
جوانمردی چنین آیینهجان را
آرمان پاک انسان را
به کنج مسلخ آوردید
به جرم عشق و ایمان
دورهاش کردید
شمایان چندکفتار مسلح تا بن دندان
شما ای بارها وحشیتر از حیوان
نه ایران و نه اکباتان
کمی پایینتر آنسوتر
به باغ وحش برگردید
#اللهم_احشرنا_مع_الشهداء
#شهید_آرمان_علی_وردی