eitaa logo
|🟥🟥🟥 مرصاد 🟥🟥🟥|
2.5هزار دنبال‌کننده
99هزار عکس
64.9هزار ویدیو
411 فایل
بصیرت تشخیص حق از باطل نیست بصیرت تشخیص حق از حق نماست 🔴 هدف کانال مرصاد جهادتبیین براساس رهنمودهای مقام معظم رهبریست. @marsad ➤‏჻჻჻✺ 🔴 مشتاقانه پذیرای انتقادات سازنده شمائیم: https://eitaa.com/sa_re_mi
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله حق شناس: وقتی برای بلند می شود ؛ √اما خوابش می آید و سرش به این طرف و آن طرف می رود، چانه اش پایین می افتد، درهای آسمان را باز می کند و خطاب به می فرماید: ✨« انظروا الی عبدی. یعنی به بنده من نگاه کنید ! »✨ √خداوند علی اعلی افتخار می کند که ، ✨ببینید این بنده من کاری را که بر او نکرده ام چگونه به جا می آورد. پروردگار می فرماید به او چیز مرحمت_میکنم : 1⃣⇦•اول اینکه موفق به اش می کنم. موفق به و قاطعش می کنم. 2⃣⇦•دوم اینکه را می آمرزم و 3⃣⇦•سوم اینکه وسیعی نصیبش می کنم. . 🌓 ! 🍃. خیلی سفارش شده به و وقرآئت قرآن در دل شب. ‼️.ولی اگر یک حال نماز و دعا هم نبود، کسی بیدار شد ولو نشسته و چای خورده است، همین خوب است، خود بیداری شب، اثر دارد. 🍃.بنشین، یک کم در خدا فکر کن، در خودت فکر کن که من کجا بودم؟ کجا آمدم؟ به کجا می روم؟ کی من را اینجا آورد؟ !!همین را فکر بکنی، برایت کافی است. 🍃. ببین حال تو چه می شود؟ خدا می داند. در مورد فکر کن به خدا بگو: « من را فريب داد. نمی خواستم مخالفت تو را بکنم». ✍🏻آیةاللّه ناصری
⭕️⭕️بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند‼️ ✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و می‌گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم. اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌