هدایت شده از حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
#امام_حسین
چگونه شرح دهم غصه ی فراق تو را
که خواهد این شب تیره فقط چراغ تو را
کجا روم به که گویم که این دلم تنگ است
دلم به عقربه ی کربلا هماهنگ است
بزن به نام خودت بر دلم علامت را
تو وامکن ز سر خویشتن غلامت را
اگرچه روز و شب از چشمه ی تو سرشارم
(از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم)
بگیر از دل نوکر تمام عالم را
ولی مگیر ز نوکر تب محرم را
مقام نوکر تو کمتر از مسیحا نیست
کسی که نان تو خورده گدای هرجا نیست
نمی دهم به جنان عطر کوچه باغت را
کمی به ما برسان تربت عراقت را
منم که از حرمت بوی سیب می خواهم
و بوسه ای به ضریح حبیب می خواهم
هر آن زمان که به دوریت مبتلا شده ام
به اشک راهی دریای کربلا شده ام
دلی که با غم و با روضه ی تو خو کرده
به آب رو ز خدا کسب آبرو کرده
الا تمام دو عالم اسیر چشمانت
تو امتحان مکن این بنده را به هجرانت
همیشه نوکرم و از غم تو می خوانم
که من به غیر تو ارباب کَس نمیدانم
حسین ای همه ی عالمین محتاجت
تویی که دوش پیمبر شده است معراجت
تویی که از مه رویت به عرش نور افتاد
چه شد که راه تو در گوشه ی تنور افتاد
ناصر شهریاری
@marsieh_madh
#امام_حسین
هر وقت، یادش میکنم، باران میآید
با بردنِ نامش، به جسمم، جان میآید
هرکس که در روضه، برایش گریه کرده
روزِ قیامت، با لبی خندان میآید
من قطره اشکی ریختم، او قول داده:
هنگامِ مردن، در پیِ جبران میآید
تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد
خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان میآید
باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان،
از دستِ پرمهرش، اگر، درمان میآید
شبهای جمعه، از حریمِ غرقِ نورش
بویِ بهشتِ ایزدِ منان، میآید
...از روی نیزه، در جوابِ سنگباران
دارد صدای آیهی قرآن میآید
عادل حسین قربان
@marsieh_madh
در آتش و خون رها شدی ای غزّه
تو روضه ی صد عزا شدی ای غزه
با این همه درد و زخم بر پیکر خود
یاد آور کربلا شدی ای غزه
#نوروز_رمضانی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
4_5807795055578060122.mp3
5.78M
حسینیکهمنمیشناسم :
حسین ِآدمایخستس ..
حسین ِآدمایتنهاس ..
حسین ِشاه ِ ..
حسینعشق ِ :))))
🎤کربلایی حسین ستوده
#محرم #امام_حسین
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_سجاد
گریه کرد و آه سردی از دل مضطر کشید
آن که با انگشت زخمی لاله ای پرپر کشید
کوچه کوچه شهر پیغمبر سراسر ناله شد
تا شهید زنده ی زینب عبا بر سر کشید
روضه یعنی بعد روز واقعه با دست خود
نیزه ها را یک به یک از پهلوی اکبر کشید
روضه یعنی که عموی خوش قد و بالاش را
تکه تکه مثل طفل کوچکی در بر کشید
از خجالت آب شد در پیش چشمان رباب
هر زمانی که گریزش به لب اصغر کشید
روضه یعنی اینکه این آقا به چشمش دیده است
بی حیا دشداشه اش را تا زد و خنجر کشید
بعد از این در روضه اش قافیه کم می آورد
او پدر را از دل گودال خون بیرون کشید
روضه ام امشب اگر مکشوفه شد شرمنده ام
او خودش مرثیه هایم را به خاک و خون کشید
روضه یعنی دست های ناتوانش بین راه
خارها از دست و پای زخمی خواهر کشید
روضه یعنی هرقدم در پیش چشمان ترش
دست شومی از سر آیینه ای معجر کشید
روضه یعنی روضه های ناتمام محفلش
باز هم مرثیه هایش به شبی دیگر کشید
رشته کوه درد و غم را مثل زخم کهنه ای
روی دوش خسته اش تا لحظه ی آخر کشید
مو کنان، مویه کنان بر سینه و سر میزنیم
یک علی دیگر از این خانواده پر کشید
علیرضا خاکساری
@marsieh_madh
#امام_سجاد
شبهای غربت تو گذشت و سحر نداشت
حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت
در حیرتم که سلسلۀ آهنین مگر
جایی ز زخم گردن تو خوبتر نداشت
زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس
غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت
دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو
تنهایشان به روی زمین بود، سر نداشت
سنگت زدند بر سر بازارهای شام
با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت
هجده سر بریده برایت گریستند
آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت
سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت
یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت
حال تو بود در دل گودال قتلگاه
چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت
مهمان شام بودی و بهر تو میزبان
جز گوشۀ خرابه مکانی دگر نداشت
سوز شما به سینۀ «میثم» اگر نبود
اینقدر نخل سوختۀ او ثمر نداشت
استاد حاج غلامرضا سازگار
@marsieh_madh
#امام_سجاد
ازگلستان لاله های پرپرم آید به یاد
از نیستان داغ های خاطرم آید به یاد
با دل خود هر زمانی را که خلوت میکنم
در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد
سال ها از ماجرای کربلا گذشت و باز
هر نظر آن صحنه حزن آورم آید به یاد
هرکجا آب است آتش میزند بر جان من
چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد
هر جوانی را که می بینم به یاد کربلا
گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد
چونکه بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریه های اصغرم آید به یاد
می شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب
چون زحال عمّه غم پرورم آید به یاد
منکه برجسم پدراز بوریا کردم کفن
روز و شب ازآن جسم از جان بهترم آید به یاد
حنجرخونین او بوسیدم وکردم وداع
وای دل چون آن وداع آخرم آید به یاد
چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی
سرگذشت خواهر کوچکتر آید به یاد
از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز
از نظر نارفته داغ دیگرم آید به یاد
سید رضا موید
@marsieh_madh
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
خوشا جانی که نذر جان اولاد پیمبر شد
خوشا عمری که عمری در مسیر نوکری سر شد
زمین افتاده باش ای دل بزرگت میکنند اینجا
ابوذر از سر افتادگیهایش ابوذر شد
تو را این عشق جایی میرساند که نمیدانی
همان جایی که جونش چون گلستانها معطر شد
مگر بی کربلا این زندگانی ارزشی دارد؟
خوشا هر کس برایش رزق پابوسی مقدر شد
اگر دارم بهایی از حسین بن علی دارم
به لطف گریه بر او اعتبارم صد برابر شد
من از این زندگی چیزی به جز روضه نمیخواهم
خوشا چشمی که با اشک عزای او منور شد
::
فدای آن امامی که نماند از پیکرش چیزی
به قربان همان جسمی که رفته رفته کمتر شد
شنیدم ذبح مکروه است مردم با لب تشنه
چه با آب حیات خانه ساقی کوثر شد؟!
✍ #محمود_یوسفی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد
اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است...
حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات!
که آفتاب عدالت از او دلافروز است
به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست
ردای مرگ برایش قبای زر دوز است
رهین همت والای سیّدالشهداست
هر آنکه از غم اسلام در تب و سوز است...
حرارتی که ز عشق حسین در دلهاست
برای ظالم هر عصر، خانمانسوز است...
✍ #حبیب_الله_چایچیان
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
باید که شیوه سخنم را عوض کنم
شد شد نشد نشد دهنم را عوض کنم
وقتی که نام حسین بر لب جاری است
باید که حرف دهنم را عوض کنم
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh