eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.1هزار دنبال‌کننده
798 عکس
546 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشده دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزده شبیه فاطمه اصلا به او لگد نزده @marsieh_madh
من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد  ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترام واجب زینب ، دم غروب  عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعلهای سواره نظام شد خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر با شمر بد دهن سر تو همکلام شد @marsieh_madh
شرح غمهای شما را چه کسی می فهمد روضه ی کرببلا را چه کسی می فهمد اینکه سلطان جهان بر بدنش جای کفن بوریا رفته خدا را چه کسی می فهمد تیغ و شمشیر مگر کم شده در کرببلا معنی سنگ و عصا را چه کسی می فهمد؟ غیر بابای، پسر اربن و اربا دیده چیدن تن به عبا را چه کسی می فهمد اینکه در اوج کرم باشی و مجبور شوی بزنی رو به گدا را چه کسی می فهمد؟ غیر سقا که شکوهش همه از غیرت بود ناله واعطشا را چه کسی می فهمد؟ جز دلِ سوخته ی عمه ی سادات، غمِ تن در دشت رها را چه کسی می فهمد غیر آن دختر گم گشته ی در صحرا،درد پای پر آبله ها را چه کسی می فهمد داغ شرمندگی خون خدا بر سر نی روبه روی اسرا را چه کسی می فهمد @marsieh_madh
وقت غروب گشت و نشد سر جدا هنوز راحت جدا نشد سر او از قفا هنوز بعد از هزار و نهصد پنجاه جای زخم مانده است ده سوار و چهل جای پا هنوز آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد خصمش چگونه سیر نشد از جفا هنوز دردا بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد و هست بر دل او دردها هنوز سوغاتی امشب از تنش انگشتری برند زینب خبر ندارد از این ماجرا هنوز @marsieh_madh
لب‌تشنه‌ای و یادِ لب خشک اصغری آن داغ دیگری‌ست و این داغ دیگری گاهی زره به تن به علی می‌شوی شبیه گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن واشد به دردهای تو از هر سخن دری با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ با صد هزار دیده ندیدند برتری تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است حالا که در میان شلوغی لشکری... شمشیر می‌کشی... چه شکوهی، چه هیبتی تکبیر می‌کشند... چه الله اکبری یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری آن‌ها که روی دستِ محمد ندیده‌اند بر نیزه دیده‌اند که از هر نظر سری... @marsieh_madh
نورحق، پیشانی‌اش از ظلمت باطل شکست حرمت آل عبا در کربلا کامل شکست کار چوب و سنگ و تیر و نیزه و خنجر نبود چهره اش در علقمه بعد از ابوفاضل شکست چوبه های تیر را با ذکر یا زهرا شکست کار تیر پهلویش دشوار شد مشکل شکست ذوالجناح آهسته آقا را لب مقتل گذاشت دید وقتی دنده اش را نیزه ناغافل شکست خاک بر چادرنماز زینب کبری رسید بادبان کشتی پهناوری در گِل شکست داشت با چشمان خود میگفت زینب جان نیا گوشه‌ی ابروی او را چکمه‌ی قاتل شکست سینه ی شاه دو عالم قیمتش عرش خداست دشمن او عرش را با قیمتی نازل شکست طعنه زد: «کو ساقی کوثر که سیرابت کند؟» شمر روی سینه اش هر قدْر میشد دل شکست نرم کردند استخوان های تنش را نعل ها استخوان هایی که از داغ ابوفاضل شکست @marsieh_madh