#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#قتلگاه
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله
دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده
حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشده
دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده
دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزده
شبیه فاطمه اصلا به او لگد نزده
#محسن_عربخالقی
@marsieh_madh
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #قتلگاه #گودال
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
#یامظلوم
@marsieh_madh
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_شهادت
شرح غمهای شما را چه کسی می فهمد
روضه ی کرببلا را چه کسی می فهمد
اینکه سلطان جهان بر بدنش جای کفن
بوریا رفته خدا را چه کسی می فهمد
تیغ و شمشیر مگر کم شده در کرببلا
معنی سنگ و عصا را چه کسی می فهمد؟
غیر بابای، پسر اربن و اربا دیده
چیدن تن به عبا را چه کسی می فهمد
اینکه در اوج کرم باشی و مجبور شوی
بزنی رو به گدا را چه کسی می فهمد؟
غیر سقا که شکوهش همه از غیرت بود
ناله واعطشا را چه کسی می فهمد؟
جز دلِ سوخته ی عمه ی سادات، غمِ
تن در دشت رها را چه کسی می فهمد
غیر آن دختر گم گشته ی در صحرا،درد
پای پر آبله ها را چه کسی می فهمد
داغ شرمندگی خون خدا بر سر نی
روبه روی اسرا را چه کسی می فهمد
#حسن_کردی
@marsieh_madh
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#قتلگاه
وقت غروب گشت و نشد سر جدا هنوز
راحت جدا نشد سر او از قفا هنوز
بعد از هزار و نهصد پنجاه جای زخم
مانده است ده سوار و چهل جای پا هنوز
آقا گرسنه کُشته و تشنه شهید شد
خصمش چگونه سیر نشد از جفا هنوز
دردا بلند مرتبه شاهی ز صدر زین
افتاد و هست بر دل او دردها هنوز
سوغاتی امشب از تنش انگشتری برند
زینب خبر ندارد از این ماجرا هنوز
#میثم_مومنی_نژاد
@marsieh_madh
#امام_حسین_شهادت
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
#محمدحسین_ملکیان
@marsieh_madh
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#گودال
#قتلگاه
نورحق، پیشانیاش از ظلمت باطل شکست
حرمت آل عبا در کربلا کامل شکست
کار چوب و سنگ و تیر و نیزه و خنجر نبود
چهره اش در علقمه بعد از ابوفاضل شکست
چوبه های تیر را با ذکر یا زهرا شکست
کار تیر پهلویش دشوار شد مشکل شکست
ذوالجناح آهسته آقا را لب مقتل گذاشت
دید وقتی دنده اش را نیزه ناغافل شکست
خاک بر چادرنماز زینب کبری رسید
بادبان کشتی پهناوری در گِل شکست
داشت با چشمان خود میگفت زینب جان نیا
گوشهی ابروی او را چکمهی قاتل شکست
سینه ی شاه دو عالم قیمتش عرش خداست
دشمن او عرش را با قیمتی نازل شکست
طعنه زد: «کو ساقی کوثر که سیرابت کند؟»
شمر روی سینه اش هر قدْر میشد دل شکست
نرم کردند استخوان های تنش را نعل ها
استخوان هایی که از داغ ابوفاضل شکست
#یامظلوم
@marsieh_madh