eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.3هزار دنبال‌کننده
950 عکس
802 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
غیر از علی وآلِ علی نیست کسی درهر دو جهان به خلق فریادرسی این سلسله کوه را به کاهی بخشند غافل نشوی زکویشان یک نفسی
هم بیت خدا دور علی می گردد هم ارض و سما دور علی می گردد چون فاطمه حق است و علی محور حق زهرا همه جا دور علی می گردد @marsieh_madh ✋🇮🇷
کرّار واژه‌ای‌ است که زیبنده‌ی علی‌ست خورشید محو چهره‌ی تابنده‌ی علی‌ست شکر خدا! کبوتر جلد نجف شدم خوش‌بخت آن دلی که فقط بنده‌ی علی‌ست فرقی نمی‌کند چه کسی نوکرش شده مولا شدن، همیشه برازنده‌ی علی‌ست بگذار تازه روز قیامت عیان شود حتّی بهشت جلوه‌ای از خنده‌ی علی‌ست از شوکت «علی» چه بگویم که معرکه در انتظار بانگ خروشنده‌ی علی‌ست سائل‌شدن بهانه‌ی ما بود؛ قصد ما تنها زیارت رخِ تابنده‌ی علی‌ست نفرین به روزگار که بعد از هزار سال میخ دری که سوخته، شرمنده‌ی علی‌ست © اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد دست در دست علی دست خدا را حس کرد هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد سائل غمزده فهمید کجا رو بزند نجف امد که فقط پیش تو زانو بزند با اشارات شما چرخ جهان چرخیده صد و ده بار زمین دور سرت گردیده صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم شهروند ابد شهر علی ابادیم ضربان دل شیعه به علی وابسته ست علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است تا ابد عطر حریمت نرود از یادم صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست دست معمار ازل نام علی را که نوشت نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت پدر خاکی و ما خاک نشینان تواییم میهمانان سر سفره ایمان تو اییم © اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷
تو را چون جمع شد امروز اسباب توانائی چرا غافل از اوضاع پریشانی فردائی جهان و استراحت صحبت سنگ و سبو باشد چرا بر شیشۀ عفلت فکندن سنگ دانائی جهان چون خانۀ زنبور پرنیشست و نوش وی تو گویی معدن قندست یا دکّان حلوائی به غرقاب فنا افتاده و بازیچه پنداری به گرداب هلاکت اندرو گرم تماشائی به افسون عجوز دهر دل را کرده ای مایل تویی چون کودک نادان و او رندیست هر جائی پی سودا در این بازار از سود و زیان بگذر مگر آسوده در منزل از این بازار باز آئی چو اسباب شنایت نیست در قلزم مکن مأوی شناگر می تواند غوطه ور گشتن به دریائی بود وقت رحیل و توشۀ بسیار بایستی که بی پایان بود در پیش راه دور صحرایی برو در سایۀ نخل امیدی جا و مأوی کن که چینی میوۀ عزّت از او بی نخل خرمایی چراغی را بر افروزان به مشکوة دل ای غافل که از دامن فشانی های جهلش نیست پروایی چراغ چشم عالم کیست جز نوباوۀ آدم علی داماد احمد محرم اسرار یکتایی نبودی گر وجودش ریشه باور بر هستی نبود عالم نبود آدم نه دنیایی نه عقبایی به همره داشت گردی از سر کویش که عیسی را مخلّع گشت سر تا پا به تشریف مسیحایی اگر مهرش نبد مشّاطه روی ماهرویان را عروس حسن ننهادی قدم در ملک زیبایی اگر در گردش لیل و نهار او نهی فرماید کلید روز و شب را گم کند این چرخ مینایی اگر دربانش از شاهان نماید منع فیروزی اگر دارا بود دیگر نبیند روی دارایی بنوشد آبشور از چشم صیادان ز عدل وی به شهرستان گذارد پا اگر آهوی صحرایی بروز لافتی الّاعلی گردید حق ظاهر وگرنه بود کی اصلا بروز لا و الّائی زهی شاهی که فرد انتخاب دفتر هستی به نام نامیش از بندگی گردیده طغرائی دو بیت از گفتۀ "مجذوب" سازم زیب این خامه ولی اندر علوّ رتبه صد چندان تو بالایی تویی آن نقطه بالای فاء فوق ایدیهم که در وقت تنزّل تحت بسم الله را بائی تو دارای نعیم نعمت خوان فرضنائی تو دارای سریر رتبت سرّ فاوحائی تو ممدوح و خدا مادح خطاب انّما شأنی ز حق منصوص نصّ آیۀ انا فتحنائی زبان وحی یکتایی و از برهان این معنی که همدم با کلیم الله اندر طور سینایی به عجز خویشتن شد معترف "صامت" ز مدح تو که نبود خامه را در وادی تحریر یارایی الا تا هست از خط شعاعی در جهان جدول ز مهر چهر رخشان هر سحر در عالم آرایی تن اعداء تو مانند قارون در زمین پنهان هواخواه تو را سر بگذرد زین خنک خضرائی ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم تنها به زیرِ سایه‌ی ایوان‌طلا خوشم در پشت در نیامده‌ام گیرم و رَوَم من با همین گداییِ بی انتها خوشم از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم تا سُرمه کرده‌ایم به تربت دو چشمِ خویش از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمی‌روم تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم چیزی نداشتم که گذارم برای قبر... تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد من با بهشت نه  به شبِ کربلا خوشم عمری گدای گریه کنِ این حوالی‌ام دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالی‌ام ای نیزه‌زار زخمِ جگر را چه می‌کنی با این سه‌شعبه دیده‌ی تر را چه می‌کنی با من بگو که دست خودت را چه کرده‌ای با من مگو که دردِ کمر را چه می‌کنی گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران این زخم‌های تیغ و تبر را چه می‌کنی قدری بهم نریز رسیده است مادرم من هیچ گریه‌های پدر را چه می‌کنی بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی در بینِ راه  سنگِ گذر را چه می‌کنی ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن دور حرم هزار نفر را چه می‌کنی دیگر کسی برای حرم بردنم نبود ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
شروع کار میگویم همه حسن ختامم را به صد جنت نمیبخشم سر موی امامم را فقط دور سرش گشتم ببین حج تمامم را سوی ایوان او خواندم نماز صبح و شامم را که من توحید میفهمم مسلمان است عنوانم من از اسلام چیزی جز ولای او نمیدانم خدایی،بندگی باهم در این قامت تناسب داشت خدا بر حیدر کرار بیش از خود تعصب داشت اگر سجده نمیکردم براو جای تعجب داشت و جبریل از همان اول ز دست او تقلب داشت هزاران سال نوری قبل تر از خلقت آدم خود روح القدس هردم به او میگفت استادم! دعا کن ساقیا مارا دعایی که علی باشد دوا کن دردهایم را دوایی که علی باشد سرم را گرم کن هرشب به جایی که علی باشد خدارا دوست دارم من خدایی که علی باشد خدایا شاهدی مولا شده سبّوح و قدوسم تورا انگار بوسیدم ضریحش را که میبوسم بگو شاهی که روی خاک خوابیده کجا دیدی امیری که لباس کهنه پوشیده کجا دیدی بگو حاکم که نان جو پسندیده کجا دیدی بگو سلطان که با محتاج جوشیده کجا دیدی همان فرمانده جنگی که یلهای عرب را زد یتیم کوفی آمد شب به شب بر شانه اش پا زد @marsieh_madh
آمده ام که دین خود به شیعیان ادا کنم بوصف حجت خدا لب بلب آشنا کنم مدح علی مرتضی خسروانما کنم زگفتن صفات او خدای را رضا کنم کور دو دیده ی عدو زنعت مرتضی کنم بنام نامی علی غنچه ی لب چوواکنم نثار طبع من کند هزارمرحباعلی خیزوزجا وتیشه را بریشه ی اسف بزن تیر دعای خویش را درست بر هدف بزن دم زولای مرتضی قائمه ی نجف بزن دست بدامن علی  امیر لوکشف بزن پای بکوب برزمین خنده به صد شعف بزن بنام نامی علی بگو علی و کف بزن که هست بعد مصطفی امیر ورهنما علی کعبه تویی حرم تویی سعی تویی صفا تویی رکن تویی حجر تویی مروه تویی منی تویی لطف تویی عطا تویی جود تویی سخا تویی مهرتویی وفا تویی قدرتویی قضا تویی شاه تویی گدا منم درد منم دوا تویی بیکس وبینوا منم مونس ویار ما تویی بکن زراه مرحمت یک نظری بما علی تویی که یازده گهر به ماسوا عطا کنی محیط دهر با صفا زصلخ مجتبی کنی بیاری حسین خود تویاری خدا کنی به زهد عابدین بنا عبادت و دعا کنی زعلم باقر العلوم فامت جهل تا کنی زصدق صادفت بیان اصول ما سواکنی بنام موسیت کنی درد همه دوا علی جان جهانیان تویی جان جهان فدای تو رضاست بررضای حق دردوجهان رضای تو به احتزار آورد جوادتو نوای تو رنج کشد برای دین هادی توبرای تو تکیه زند چوعسکری بعد نقی به جای تو شاعر "ژولیده" زند زدل دم ازولای تو بهر ظهور مهدیت زلطف کن دعا علی @marsieh_madh
ای ردّ شمس،معجزه‌ی بی مثال تو آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد برگشت تا دوباره ببیند جمال تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ یامرتضی علی من و لطف و عنایتت ارض و سماست جمله محیط ولایتت ثابت شد از اشاره‌ی دست و ز ردّ شمس نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت ـــــــــــــــــــــــــــــــ ای رَدّ شمس معجزه‌ی کمترین تو خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد برگشت در غروب،ببوسد جبین تو ــــــــــــــــــــــــــــــــ ازلسان خدای متعال: ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد گرچه شده هنگامِ غروبت،اما حالا که علی اراده کرده برگرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم از جانب شمس این ندا بشنیدم با فخر به ماه و به کواکب می گفت امروز دومرتبه علی رادیدم ــــــــــــــــــــــــــــــ خورشیدم و پیش تو قمر می گردم با نور تو ، مَحو از نظر می گردم هنگام غروب است علی جان اما گر امر کنی دوباره بر می گردم ـــــــــــــــــــــــ خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم با نور علیست،جلوه گر می گردم هروقت علی گفت بیا می آیم هر وقت بگوید برو ، برمی گردم ــــــــــــ خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز  نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ... خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا.  می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم ..... هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم  میشود 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
علی جمال خدا و جلال زهرا بود علی ولی خدا بود و وال زهرا بود علی نفس نفس زندگی فاطمه بود علی برای پریدن دو بال زهرا بود تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی علی خمیره‌ی نان حلال زهرا بود نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا دم از علی زدن اما کمال زهرا بود قرار بود که دائم دم از علی بزند علی رسالت زهرا و آل زهرا بود علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت تمام شکر علی در قبال زهرا بود علی نبود برای کسی به جز زهرا علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند و مادر و پدر عالم آفریده شدند سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش صیام ، حیدر و زهراست لیلة القدرش ابالحسن که فقط بود یار ام حسن بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا علی نماز فرادا نخواند با زهرا علی دمی تک و‌ تنها نماند با زهرا علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خون نشستن هجده بهار را دارد آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی رد غلاف و رد تازیانه را دیدی نگفت خس خس سینه‌ش اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پر دردم زمان غسل تنش به خدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد نگفت پشت همان در چطور سوخته است چرا برای حسینش کفن ندوخته است بگو وصیت زهرا چه بود با زینب نگفت از سر و روی کبود با زینب نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چه کند نگفت غصه‌ی بزم شراب را چه کند @marsieh_madh
در کل جهان قوی تر از حیدر کو؟ محبوب تر از واقعه خیبر کو؟ آنقدر جدا کردنِ در سرعت داشت گفتند یهودیان به هم پس در کو؟ @marsieh_madh