#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
السلام آقاجان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
ای پادشه خوبان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
از آب شدی محروم ، یاسَیّدَنَاالمَظلوم
لب تشنه شدی قربان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
از داغ تو ای بی سر ، ای غریب بی مادر
عالم شده بی سامان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هرکس که شود امروز ، در عزای تو گریان
فرداست لبش خندان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هم آب حیاتی تو ، هم فلک نجاتی تو
دیگر چه غم از طوفان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
این خطّ و نشان یک روز ، از داغ تو میمیرم
هستم سرِ این پیمان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
گفتی که بود اشکم ، بر زخم تنت مرهم
گریم به تو چون باران ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
من سینه زنِ شاهم ، پیرهن نمیخواهم
یاد آن تنِ عریان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
سینه میزنم یادِ ، سینه ای که بشکستند
در زیرِ سمِ اسبان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
جبرئیل بر آدم ، روضه عطش خوانده
با اشک و دلِ سوزان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هیچ جای این عالم ، هیچ کس نمی بندد
آب بر روی مهمان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
بعد کربلا دیگر ، آب هم گوارا نیست
شعله میزند بر جان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
مادرت چه حالی داشت ، آن لحظه که میگفتی
یا قوم اَناَالعطشان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
شمر و مرکبش سیراب ، اصغر از عطش بی تاب
ای دریغ از باران ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
یَابنَ ساقی کوثر ، مجبور شدی آخر
رو زدی به نامردان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
حرمله جوابت داد ، با سه شعبه آبت داد
من بمیرم آقاجان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
تیر بوده یا خنجر ، یک لحظه سرِ اصغر
شد به پوست آویزان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هی سمت حرم رفتی ، هی دوباره برگشتی
حیرانی و سرگردان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
با دست خودت کَندی ، قبر شیرخوارت را
از چشم همه پنهان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
مادرش چه حالی داشت ، روی نیزه وقتی دید
آن ستاره تابان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
این سر از روی نیزه ، با نسیم می افتاد
سنگی نخورد بر آن ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
@marsieh_madh
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#چارپاره
کاشکی خوابم ببره خواب ببینم
سقا برگشته با مشکِ پر از آب
آب مینوشن همه از دست عمو
خیمه ها دیگه نداره تب و تاب
کاشکی خوابم ببره خواب ببینم
روی دست من داری تاب میخوری
دستامو حلقه زدم زیرِ تنت
جلو چشمایِ رباب آب میخوری
کاشکی خوابم ببره خواب ببینم
بین لالاییم داری شیر میخوری
نبینم داری تلظی میکنی
روی دستایِ بابا تیر میخوری
کاش نبینه روی دستای بابا
حرمله سفیدیِ حنجر تو
نزنه تیر سه شعبه به گلوت
رو زمین نیوفته مادر سر تو
کاش نبینم خون زیر گلوتو
کاش نبینم که تو خونین بدنی
نباشم لحظه تلقینت علی
نبینم عزیز من بی کفنی
رزق هر صبح مرا باب الحوائج می دهد...
#حمید_عرب_خالقی
@marsieh_madh
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
چقدر ترک مِی و باده و ساغر بکنم
نیمه شب آمده ام تا که لبی تر بکنم
کثرت معصیتم را به رخ من نکشید
آمدم چشمه ی جان را پُرِ کوثر بکنم
گریه ام خنده ندارد بگذارید فقط...
دل آلوده به این اشک، مطهر بکنم
مثل آن ابر سفیدی که سیه شد ز گناه
گریه بر حال خودم چند برابر بکنم
خانه ی آرزویم ریخته... ویرانه شده!
آمدم گوشه ی ویرانه ی خود سر بکنم
باغ اعمال مرا آتش عصیان سوزاند
باز بیچاره شدم ... کاش که باور بکنم
رو به هر کس که زدم، روی مرا زد به زمین
کاش می شد که فقط خواهش مادر بکنم
هر دری را که زدم بسته شد و خسته شدم!
کاش در بین نجف، خستگی ام در بکنم
تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله
سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم
تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین
گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم
تیزی تیرِ سه پر، بر جگر بابا خورد
گفت با آه کفن بر تن اصغر بکنم
متحیّر بروم سوی حرم یا نروم!
من چه توصیفی از این غنچه ی پرپر بکنم
قبر او را بکَنم پُشت حرم یا نکَنم!
مادرش را چه کنم؟ چاره ی حنجر بکنم...
#رضا_دین_پرور
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
دلبر دلش گرفته دلدار گريه كرده
عاشق هميشه وقت ديدار گريه كرده
.
به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود
از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده
.
درد مريض را جز درد آشنا نفهميد
گاهى طبيب هم با بيمار گريه كرده
.
شرمنده از گناهان دانى مثال ما چيست؟
خانه خراب زيرِ آوار گريه كرده
.
شب زنده دارها را طورى دگر خريدند
طوبى برآنكه تا صبح بيدار گريه كرده
.
يك شهر را دعاى يك مست زنده كرده
مستى كه در مناجات هشيار گريه كرده
.
در كسوت گدايى حرفى بلد نبوديم
سائل هميشه جاىِ اصرار گريه كرده
.
با گريه طفل هرچه كه خواسته گرفته
حاجت گرفته كودك ، هربار گريه كرده
.
مارا فقط دعاى زهرا نجات داده
مادر براى طفلش بسيار گريه كرده
.
بر حال مادر ما در بين آتش و خون
ديوار دم گرفته ، مسمار گريه كرده
.
كفاره گناهِ مارا حسين داده
ارباب بين گودال خونبار گريه كرده
.
يك ياحسين گفته وا كرده روزه اش را
آن تشنه كه زمانِ افطار گريه كرده
.
آب فرات آخر تا خيمه ها نيامد
با مشك از خجالت صدبار گريه كرده
.
كف مى زدند لشكر ، قلب رباب مى سوخت
او بينِ خنده هاى اغيار گريه كرده
.
زير عبا چه چيزى پنهان نموده ارباب
سرخ است چشمهايش انگار گريه كرده
.
گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است
گهواره در حراجِ بازار گريه كرده
.
.
#محمد_جواد_پرچمی
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
🍃🌺 به شادباش ولادت دو امامزادهٔ عشق
#نذر_حضرت_امام_جواد_علیه_السلام و
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
دید عالَم عاقبت این لحظهٔ دلخواه را
حضرتِ خورشید در آغوش دارد ماه را
ماهِ گندمگون! که پیدا کرده امشب نُه فلَک
از میانِ عرش؛ سمتِ چشم هایش راه را
ضامن آهو گرفته حاجت و بابا شده...
از دلِ هر کس که غم دارد؛ گرفته آه را
آمده "بخشنده" و خیلِ ملائک با شعف
با خبر کردند هر چه عاصیِ گمراه را
آنکه شد وردِ لبش هر لحظه ذکرِ "یاجواد(ع)"
میدهد تشخیص در بیراهه؛ راه از چاه را
کاش بودیم و تمام ِ روز بوسه میزدیم
دستهای مهربانِ از کرَم آگاه را
حضرتِ إبنُ الرئوف است و ببین حتی چقدر
راه داده سائلِ از عشق؛ ناآگاه را
بد ضرر کرده ست آنکه در گدایی از جواد(ع)
با خودش آورده امشب حاجتی کوتاه را
آنچنان بخشیده بیش از حد که در وصفش مدام-
حاتم طایی گرفته ذکرِ "ایوالله" را
تا شوَد حاجتروا خیلِ گدا در کاظمین
با همین نیّت بنا کرده زیارتگاه را
در کنارش امشب آمد حضرتِ حیدر نسب
دومین مولودِ زیبایِ دهِ ماهِ رجب
آنکه در گهواره میبینی علیِ اصغر(ع) است
باب حاجات است! در مشکل گشایی محشر است
یک نخ از قنداقه اش صدها گره را باز کرد
خنده هایش التیام ِ قلبهایِ مضطر است
پُر شد از خیلِ ملائک دورِ نوزادِ رباب(س)
"قُل هوَالله أحد" ذکرِ مدام ِ مادر است
گونه هایش را به آرامی نوازش میکند
شوق در چشم ِ حسین بن علی(ع) شعله ور است
جایِ لالایی اذان میخوانَد و می بوسَدَش
لحظه هایی که در آغوش ِ علیِ اکبر(ع) است
خوش نسَب، دارالشفا، به به! مدارِج را ببین...
روی دستان پدر؛ باب الحوائج را ببین!
#اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
#ألسلام_علیک_یا_جوادالائمه_ع
#دخیلک_یا_طفل_الرضیع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
@marsieh_madh
┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅