#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
هر شب دعا کردم دعا عَجِّل وَفاتی
یارَبَّنا یارَبَّنا عَجِّل وَفاتی
خسته شدم از درد پهلوی شکسته
اما نمیخواهم شفا عَجِّل وَفاتی
دیگر نمیخواهم بمانم در مدینه
این شهر بی مهر و وفا عجِّل وَفاتی
اینجا که حق گریه کردن هم ندارم
باید بسوزم بی صدا عجِّل وَفاتی
دیگر کسی بر دیدن زهرا نیاید
دلگیرم از همسایه ها عجِّل وَفاتی
اینجا کسی فکر غریبی علی نیست
مظلومیش کشته مرا عجِّل وَفاتی
من پشت در باید که می مُردم نه محسن
شرمنده ام از مرتضی عجِّل وَفاتی
در خواب دیدم محسنم را میدهم شیر
تعبیر کن خواب مرا عجِّل وَفاتی
تا میروم در وا کنم بر روی حیدر
صد بار می افتم زپا عجِّل وَفاتی
یک بار زینب را بغل کردم به سختی
از درد مُردم ای خدا عجِّل وَفاتی
تا با رسول الله درد دل بگویم
یارب به حقّ مصطفی عجِّل وَفاتی
تا با پدر گویم که قنفذ با غلافش
با من چها کرده چه ها عجِّل وَفاتی
تا که نشان او دهم این جای سیلی
که خورده بودم بی هوا عجِّل وَفاتی
.
.
آماده شد پیراهن نور دوعینم
جان غریب کربلا عَجِّل وَفاتی
#عبدالحسین_میرزایی
#شعر_ایینی
© اشعار آیینی #حسینیه 👇👇👇
@marsieh_madh ✋🇮🇷
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده ام با سرت حسین
از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه مادرت حسین
یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین
آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر دربرت حسین
حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین
می خواستم که آب بریزم به قبر تو
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین
خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین
جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین
خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین
بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین
ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین
جانِ سر بریده حلالش نمیکنم
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین
#عبدالحسین_میرزایی
@marsieh_madh