eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.3هزار دنبال‌کننده
953 عکس
804 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
ای زجر کِشیده به خودت می پیچی با قدِّ خَمیده، به خودت می پیچی ارث از پدرت بُرده ای انگار جواد، چون مار گَزیده به خودت می پیچی! @marsieh_madh
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً  تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
دست من بسته شد و بال و پر تو می‌سوخت تازیانه زدن و... دست و سر تو می‌سوخت چشم من خیره به سوی تو شد و می دیدم سیلی آن خصم زد و چشم تر تو می‌سوخت من روی خاک و تو اُفتاده به روی خاکی بر روی خاک تمام ثمر تو می‌سوخت پشت در بودی و در شعله‌ور از آتش بود.. در که می‌سوخت همه دور و بر تو می‌سوخت جگرم سوخت، دلم سوخت، زنِ من می‌سوخت درد خود را به که گویم...، جگر تو می‌سوخت حسنت دید که بر روی تو سیلی زده اند، زینبت دید که آنجا پسر تو می‌سوخت شد حسین تو پریشان زِ غلاف قنفذ ضربه ای زد که جهان در نظر تو می‌سوخت لعنت حق به کسی که لگدش کاری شد بعد از آن سینه و دست و کمر تو می‌سوخت 🥀🖤🥀 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh