eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.1هزار دنبال‌کننده
801 عکس
550 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرمـخـانه‌ی او رزق حلالم دادند دور او چرخ زدم تا پر و بالـم دادند خاک‌ِپایش‌که‌شدم جاه و جلالم دادند خواستم شعر بگویم که مَجالم دادند چند‌ بیتی بِشَوَم دست به دامان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) آنکه جا داشته بر دوش پیمبر حسن‌است آنکه‌ درکش‌بُوَد از عقل فراتر حسن‌است ساقی‌کوثرعلی؛صاحب‌ِکوثرحسن است پسر اَرشدِ صدّیقه‌ی اَطهر حسن است جُزحسن کیست برازنده‌ی عنوانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربانِ حسن)) اینکه در قُلّه‌ی افلاک اقامت دارد از شئونات اِلهیش حکایت دارد او که از شیر خدا حکم امامت دارد بر حسین بن علی نیز ولایت دارد هست شاه شهدا گوش به فرمان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) او سه‌دَفعه همه‌ی زندگی‌اش را بخشید کرمش نور شد و در همه عالم تابید روزی خَلق به یُمن حَسَن از عرش رسید هرکسی از سر این کوچه گذر کرد شنید مصرعی ناب شده ذکر فقیرانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) غیرازاین‌نیست‌که‌لطف‌و کرم‌و بخشش‌‌و جُود از دم گرم‌ِ حَسن بود که آمد به وجود شاعر او سر ذوق آمد و اینگونه سُرود چشم آن لحظه که بر عالم ایجاد گُشود پهن شد روی زمین سُفره‌ی احسان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) درد مظلوم،بدانید دوا خواهد شد گِرِهی کور به‌کار است که وا خواهد شد در مدینه حرمی خاص بنا خواهد شد خشت‌هایش همه از جنس طلا خواهد شد ما قرار است بخوانیم در ایوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) تا به حال تو تَف‍ـَضُّـل نکند این آقا می‌شود لمس کنی لطف خدارا؟ اَبَدا کسری‌ازثانیه‌‌هم‌چون ز خُدا نیست جُدا میزبانـش‌به‌ابوالفـضل‌قـسم‌بوده‌ خُدا هرکه‌مهمان‌‌شده‌در روضه‌ی‌رضوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) حُبّ‌وبُغض‌است چُو در دین خداوند،مِلاک گر نباشد یکی از این دو هلاکیم ، هَلاک ج‍ُز‌«حَسن‌دوستی»آید مگر از نطفه‌ی پاک؟ پوزه‌ی‌ دشمن مولا شده مالیده به خاک حَل شدند اهل‌ِجَمَل در دلِ طوفانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
صبا که عطر به نام بهار می‌بخشد صفا به آینه‌ی روزگار می‌بخشد بهار می‌رسد و نشئه‌ی هوای خوشی به جان خسته‌ی باغ خمار می‌بخشد به دانه‌دانه‌ی بی‌آب، آب می‌ریزد به شاخه‌شاخه‌ی بی‌بار، بار می‌بخشد عبای خون به تن دشت لاله پوشانده قبای سبز به قد چنار می‌بخشد طرواتی به لب غنچه‌ها می‌افشاند حلاوتی به صدای هَزار می‌بخشد به خشک‌سالی لب‌ها شکوفه‌ی لبخند به بی‌قراری دل‌ها قرار می‌بخشد اگر‌چه باد صبا هر بهار را به زمین هزار صورت و نقش و نگار می‌بخشد ولی بهار و صبایش فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد کریم فکر حساب‌و‌کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی‌شمار می‌بخشد به اسم و رسم توجه نمی‌کند هرگز به آشنا و غریب دیار می‌بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منت و بی‌ننگ و عار می‌بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه‌وار می‌بخشد برای گفتن یک‌بیت ساده یک ممدوح کجا به دشمن خود سی‌هزار می.بخشد؟ به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیّه‌اش کرم است عجیب نیست که بی‌اختیار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که در مدینه به سائل انار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد که بین معرکه‌ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
اگر مقصدت تاخدا رفتن است ز میخانه ایوان طلا رفتن است سحر تا ضریح رضا رفتن است نجف رفتن و کربلا رفتن است در خانهء مرتضی را بزن پس از ربنایت بگو یاحسن از این خاکبوسی به بالا برس به سبحان ربی الاعلا برس به قنبر، به سلمان، به مولا برس به افطار شبهای زهرا برس فقط بوسه بر روی مصحف بزن نوه دار شد مصطفی، کف بزن بیا عیدی ات را ز طاها بگیر نخی از عبای حسن را بگیر سرت را در این خانه بالا بگیر از امروز، خرجی فردا بگیر جز اینجا به جایی دگر سر نزن که شد دیگر امشب علی، بوالحسن در این خانه امشب گرفتار باش اگر ناز دارد، خریدار باش گدا باش، اصلاً بدهکار باش بکش دردها را و بیمار باش اگر از جزامی جزامی تری به مولا کنارش گرامی تری علی را ببین، خیبرش را ببین حسن را ببین، محشرش را ببین جمل را ببین، لشکرش را ببین رجزهای یاحیدرش را ببین خدا را ببین در جدال حسن بگو شیر مادر حلال حسن کریمی که بهر خدا کار کرد پس از مرتضی عزم پیکار کرد زن فتنه را صبر او خوار کرد به حلمش معاویه اقرار کرد امامت اگر پُر بها شد از اوست اگر کربلا کربلا شد از اوست بزودی به زخمم دوا می خورد نگاهم به ایوان طلا می خورد ضریحش به دست گدا می خورد بقیعش به کرببلا می خورد اسیری ما را خدا خواسته دلم کربلا رفته ناخواسته منم آنکه از ساغرش غم گرفت از افطار با چای او دم گرفت ز دست حسن، باز پرچم گرفت از او گریه های محرم گرفت اگر خوانده ام با حسن از حسین شنیدم فقط یاحسن از حسین به این فکر کردی که جرمش چه هست حسن که روی خاک کوچه نشست خودش دیده با سیلی مرد پست دو تا گوشواره همانجا شکست حسن سوخت اما نگفت آخرش به دیوار خورده سر مادرش... رضا دین پرور ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   © اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
❣دلبـــــ(حسن)ــــــــر❣ ای نیمه‌ی گمگشته ماه رمضان‌ها، در روشنی ماهِ تمامت، شده پیدا ای شیر! که جنگاوری‌ات، رفته به حیدر ای ماه! که نازک دلی‌ات، رفته به زهرا 💚🌷
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ‌نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول، عذابش مسلم است جان ها فدای غربت مولایمان حسن شاعر بمیرد از غم او باز هم کم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است برپا شده است پرچم فتنه گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمه است مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه است کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنساء ، حسن می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می رسد از راه یا حسن او آمده است فتنه گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی یکصدا حسن روی نبی و قدرت بازوی مرتضی می گفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن مامور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن دستی که با رضای خدا بُرد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن! جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن درد و غمی که موی حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
به اتفاق برادر به حشر گر برسی به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن پیمبران متحیر به خویش می‌گویند بوَد کدام حسین و بوَد کدام حسن ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   © اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
مداحی آنلاین - شور شب‌های هیئت رو - رعنایی.mp3
4M
🌸 (ع) 💐نیمه‌ی ماه رمضون 💐مهمون آقام حسنم 🎙 👏 👌فوق زیبا ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
مداحی آنلاین - بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یاحسن - سلحشور.mp3
5.22M
🌸 (ع) 💐 بر لب هر عاشقی 💐گل کرده امشب یاحسن 🎙 👏 👌بسیار دلنشین ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
با نام تو محتاج نباشم... به دوا با یاد تو اعتقاد دارم... به شفا تاریخ نوشته که به سگ نان دادی محتاج همان لقمه‌ی نانم... به خدا ✍
دور و بر کریمان گرچه پر از گهر بود اما نگاه آنها بر سنگ بیشتر بود تحویلمان گرفتند بالایمان نشاندند پیش بزرگواران انگار خاک زر بود بدنام شهر بودم اما به رو نیاورد ساقی بقول ماها دنبال دردسر بود! من هرچه رزق خوردم از این دل شکسته ست این کوزه ی شکسته  بشقاب کوزه گر بود صدها هزار غیبت  صدها هزار تهمت صدها هزار غفلت  پایان من شرر بود گفتم گناهکارم فرمود علی علی کن این بهترین خبر بود! این بهترین نظر بود! کوه گناه من را یک یاعلی به هم ریخت گفتم علی و مولا بخشید هرقدَر بود صد درد داشتم من مولا‌ نگفته حل کرد از مشکل بزرگم مولا بزرگتر بود این ماه روزه ما  با روضه شد مبارک از خیر روزه بهتر خیرات چشم تر بود مغرب زمان افطار گفتم وحسین و فورا.. در را زدند ودیدم ارباب پشت در بود زندان ماست دنیا کرببلا بهشت است آرامش دو گیتی تنها همین سفر بود امشب حرم قرق شد تا فاطمه بیاید از ناله بنیّ در صحن چه خبر بود یک‌مرد آبرو دار با سی هزار بد مست آقای ما اسیر اوباش دورو بر بود یک نیزه در گلو بود یک نیزه در دهان بود یک‌نیزه بین شانه یک نیزه در کمر بود تقسیم کار کردند شمر و سنان دوتایی دست سنان لباس و در دست شمر سر بود ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 💐 اشعار آیینی 👇👇👇 @marsieh_madh ✋🇮🇷    🌹🌹🌹🌹🌹
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است، عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است