#امام_رضا_مدح
سلام ای برازندهات کبریایی
سلام ای که داری شکوه خدایی
سلام ای مقامات تو ماوَرایی
تو مافوق اِدراک اَمثال مایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تو آن نور محضی که سایه ندارد
تو دینی و دین بی تو پایه ندارد
کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد-
-که ما بندگان را کند رهنمایی
تو مولاعلیّ بن موسیالرضایی
به نام تو هرکس توسّل نکرده
به ذات الهی توکّل نکرده
کسی چون تو مارا تحمّل نکرده
تو بالاترین حدّ صبر و رضایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
امام الرّئوف و انیس النّفوسی
توخورشیدهشتم؛توشمسالشّموسی
که خورشید دارد سرِ خاکبوسی
دم صبح بر پای ایوان طلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
امامی به این مهربانی ندیدم
نگاری به این دلسِتانی ندیدم
و چون این حرم آستانی ندیدم
که درچشم عالم کند خودنمایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
توعالیمقامی توعالیجنابی
تو همکنیه با حضرت بوترابی
توزهرا سرشتی تو زهرا مَآبی
تو هم مثل او بضعةُ المُصطفایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تورا عدّهای گفته شاه خراسان
تورا دستهای خوانده سُلطان ایران
بهموسیبنجعفربهموسیبنعمران
تو در اصل سُلطانارضوسمایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
تو بینسخه درمانکُنیدرد ما را
شفا میدهی هرچه بیدست و پارا
فَلجها؛کر و لالها؛کور ها را
کجاهستاینگونهدارالشفایی؟
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
شدم عازم مشهد ای شاه هربار
نوشتند در نامه ام حجّ بسیار
برایم رقم خورد در وقت دیدار
چهزیباطوافی؛چهسعیوصفایی!
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
بهشتاست محدودهی حائر تو
بُوَد زائر ذات حق ؛ زائر تو
بواللهِ یک ذرّه هم چاکر تو
ندارد کنار تو ترس از بلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
شبیه تمام گرفتارها ؛ من
به پابوسیات آمدم بارها من
دلم قُرص باشد چو زوّارها من
سهجاوعدهدادی و حتماًمیآیی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
بهغیر از تو من تکیهگاهیندارم
بهغیر از حرم سرپناهی ندارم
بهجز گریه پیش تو راهی ندارم
ببخشا اگر سر زد از من خطایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
ببین فصل کالی مارا ؛کرم کن
ببین خستهحالی مارا کرم کن
ببین دست خالی مارا کرم کن
تصدّقکن ایذوالکرم؛کربلایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
مدد کنکهپای تو مُحکم بمانم
به پای تو تا پای جانم بمانم
اجازه بده تا مُحرّم بمانم
که از شوق مشّایه هستم هوایی
تو مولاعلیّبنموسیالرّضایی
#محمد_قاسمی
@marsieh_madh ⚘
#امام_رضا
#رباعی #صلوات
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر
بر بانوی با کرامت قم صلوات
بر شاه خراسان صلواتی دیگر
#سید_محمد_جواد_شرافت
@marsieh_madh
#امام_رضا_ولادت
#امام_رضا_مدح
ماه را در شب هجران برسانید فقط
مژده ای در دل طوفان برسانید فقط
به کویری که ندیده است به خود برگ و بری
خبر از بارش باران برسانید فقط
من همان گمشده ام ،راه بلدها من را
به در خانه جانان برسانید فقط
همه درهای جهان را به روی ما بستند
دست ما را به خراسان برسانید فقط
گر حرم قسمت ما نیست سلام ما را
به عزیز دل ایران برسانید فقط
شب عید است و خراسان چه قیامت شده است
مرغ دل باز هوایی زیارت شده است
چاره آخر ما پنجره فولاد رضا
می کند معجزه پنجره فولاد رضا
گفت تا زائر دلسوخته ای : جان جواد
همه را داد شفا پنجره فولاد رضا
ملجا خوب و بد مردم ایران اینجاست
دردها کرده دوا پنجره فولاد رضا
آی شش گوشه ندیده نشو مایوس بیا
می دهد کرببلا پنجره فولاد رضا
به تلافی مسلمان شده سلمان بود
که به ما داد خدا ،پنجره فولاد رضا
پشت این پنجره ها معجزه ناممکن نیست
شک ندارم که تمام گره ها واشدنی است
کرده وابسته مرا حال و هوای حرمت
خیر دیدم به خدا از همه جای حرمت
روز و شب اهل یقین دور سرت میگردند
همه صاحب نفسانند گدای حرمت
بهترین ثانیه ها با تو رقم خواهد خورد
بهترین خاطره ها خاطره های حرمت
حال آدم وسط صحن تو جا می آید
به خدا مست کننده است هوای حرمت
بطلب باز من بی سر و پا را سلطان
شده بدجور دلم تنگ برای حرمت
حرمت تکیه گه من شده از کل وجود
به ضریحت برسان دست مرا زود به زود
شکر لله شدم نوکر خانه زادت
گشته آرام همیشه دل من با یادت
تو پناه منی و نسل من و اجدادم
من گرفتار تو و نسل تو و اجدادت
به تو هر روز سلامی ندهم میمیرم
من اگر خوب اگر بد به تو کردم عادت
در میان همه دلباختگانت مشهور
به شب معجزه ها گشته شب میلادت
جمع شد در حرم تو همه زیبایی ها
هیچ جا بین جهان نیست شبیه اینجا
زائر تو به جهان رغبتش از یادش رفت
زندگی و همه ی لذتش از یادش رفت
هر که آرامش اطراف ضریحت را دید
به خدا آرزوی جنتش از یادش رفت
سائلی آمده بود از تو بگیرد حاجت
تا سلامی به تو داد حاجتش از یادش رفت
در ِ این خانه نداری است که قیمت دارد
بُرد کرد آنکه همه ثروتش از یادش رفت
هر که شد چشم به راه تو شب اول قبر
به خدا زیر لحد وحشتش از یادش رفت
خیره شده چشم همه ، نعمت ازین بهتر چیست
ترسی از مرگ میان دل زوارت نیست
#محمدحسین_رحیمیان
@marsieh_madh
#امام_رضا_ولادت
بارک الله نجمه امشب آفتاب آوردهای
وجه ناپیدای حق را بینقاب آوردهای
در تراب امشب جمال بوتراب آوردهای
یا به دامن احمد ختمی مآب آوردهای
از دل دریای رحمت درِّ ناب آوردهای
گل به دست خود گرفتی یا گلاب آوردهای؟
با جلال آمنه مرآت احمد زادهای
در حقیقت عالم آل محمّد زادهای
****
این پسر حسن خدا را مظهر است و منظر است
این پسر سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است
این پسر هم مصطفی هم فاطمه یا حیدر است
تو چو مریم، این پسر عیسای عیسی پرور است
این پسر در هفت دریای ولایت، گوهر است
این پسر قرآن بابا روی دست مادر است
ایـن شـه ملک قـدر فرمانده جیش قضاست
این همان جان جهان مولا علی موسیالرضاست
****
بضعۀ ختم رسالت، روح قرآن است این
بلکه هم جان جهان، هم یک جهان جان است این
قدر قدر و نور نور و فرق فرقان است این
من به قرآن میخورم سوگند، قرآن است این
جان دین، اصل ولایت، روح ایمان است این
شمع جمع انبیا در بزم امکان است این
لالههای وحی از فیض بهـارش کرده گل
بوسۀ موسیابنجعفر بر عذارش کرده گل
****
ظرف نامحدود دریاهای رحمت ساغرش
آسمان گردیده چون پروانه بر دور سرش
ضامن آمرزش خلقی است آهوی درش
حافظ ایران اسلامی است در قم خواهرش
جد امیرالمؤمنین، ام ابیها مادرش
عالم هستی گرفته همچو کعبه در برش
موسی عمران بیا فرزند موسی را ببین
آدم و نوح و خلیل الله و عیسی را ببین
****
چار صحن او پناه چار رکن عالم است
گندم مرغان صحنش عکس خال آدم است
گنبد زرین او خورشید ماه مریم است
پیش احسانش به سائل گر جهان بخشد، کم است
در زمین قصر بلندش، عرش عرش اعظم است
شهر مشهد چون مدینه، او رسول اکرم است
خسروان در کویش احساس حقارت میکنند
انبیـاء و اولیـا او را زیـارت میکـنند
****
سایۀ گلدستههایش سجدهگاه آفتاب
آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب
جبرئیل از جام سقا خانهاش نوشیده آب
از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب
پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب
باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب
بهترین عبد خدا اینجا خدایی میکند
از تمـام آفرینش دلربـایـی میکند
****
از هزاران کعبه زیر سایۀ دیوار تو
بار خیل انبیا افتاده در دربار تو
من کیم تا باشم ای وجه خدا، زوار تو؟
خارم و روییدهام در دامن گلذار تو
میکشی ناز مرا هر چند هستم عار تو
گرچه بودم با گناهم باعث آزار تو
هر چه میبینی بدی از من نمیرانی مرا
من خجالت میکشم اما تو میخوانی مرا
****
رأفتت نازم چرا از من حمایت میکنی؟
از جهنم در بهشت خود هدایت میکنی
زندهام از فیض سرشار ولایت میکنی
همچنان از کوثر نورم سقایت میکنی
نه مرا میرانی از خود، نه شکایت میکنی
قاتلت گر بر درت آید، عنایت میکنی
این که دشمن هم بوَد چون دوست مرهون شما
عفو و جـود و بذل و احسان است در خون شما
****
کیستی تو؟ ظرف احسان خداوندی، رضا
در کرم مثل خدا بیمثل و مانندی رضا
من همه بیآبرو، تو آبرومندی رضا
تیرگی بودم به بحر نورم افکندی رضا
بس که آقایی، به رویم در نمیبندی رضا
هر چه گریاندم دلت را، باز میخندی رضا
تو رؤف اهلبیتی، لطف و احسان بایدت
میزبـانی و پـذیرایی ز مهمـان بایدت
****
من به زنجیر غمت عمری اسیرم یا رضا
بسته شد از خاک زوارت خمیرم یا رضا
با تولای شما دادند شیرم یا رضا
وز گنه در آستانت سر به زیرم یا رضا
بار ده تا قبر تو در بر بگیرم یا رضا
لطف کن تا گوشۀ صحنت بمیرم یا رضا
هر چه بودم هر چه هستم«میثم»کوی توام
از خجالت کـورم امـا عاشق روی تـوام
#غلامرضا_سازگار
@marsieh_madh
#امام_رضا_ولادت
#امام_رضا_مدح
#امام_رضا_مناجات
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست
رو به کریمان زدن عبادت لبهاست
بستر بیمار وعده گاه طبیب است
خیری اگر میدهند برکت تب هاست
نوکر گمنام هم بنام شد اینجا
آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست
سِیر الهیِ اهل عشق همیشه
رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست
ذکر رضا قند کرده تلخی مارا
شهد نبات است اینکه بین رطب هاست
مادرم امد مرا به دست رضا داد
آبرویم را خرید خانه اش آباد!
محضر سلطان می آورند اگر دست
میشکنند عاشقان به شوق نظر دست
دست به دامان حلقه های ضریحم
کودکم و میدهم به دست پدر دست
بین قنوتم افاضه کرد مکرر
خیر کثیر است در زمان سحر دست
عقل چکارست تا گدای تو هستم
فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست
تر شده از دیدن حرم چقدر چشم
پر شده از محضر شما چقدر دست
سفره گشا تا رضاست سفره نشینم
ضامن آهو نوشته روی نگینم
پشت سر زائران دعاست،دعایت
دلخوشی دعبل است خاک عبایت
سلسله بر گردن روات کشیدی
جان بفدای کلام مثل طلایت
کعبه تویی مسجدالحرام بهانه
قبله تویی قم شدست قبله نمایت
قصر به هم ریخت در مناظره وقتی..
آبروی جاثلیق ریخت به پایت
کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره
شیر میاید برون ز پرده برایت
روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه
تا که مطهر شود شبیه قدمگاه..
آمدم ای شاه با نشان و نشانی
پیش تو باشد دلم به حکم امانی
وقت نماز است صف پر است کمک کن
کاش مرا هم کنار خود بنشانی
هرچه کنی از درت جدا نشوم من
خواه بخوانی مرا و خواه برانی
جاروی خدام را ببخش به زوار
تا که دراین دل کنند خانه تکانی
ابن شبیب آمدست دیدنت آقا
موقع روضه شدست و مرثیه خوانی
ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا
سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا
یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد
چادر و پوشیه بین قافله کم شد
جد غریبم ز روی اسب زمین خورد
پیرهنش بر فراز نیزه علم شد
دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت
آتش خیمه بلای اهل حرم شد
چرخش شلاق ها به بازویشان خورد
قامت معصومه ها شکسته و خم شد
بعد هزاران هزار زخم جگر سوز
نوبت بازار شام و هلهله هم شد
زخم غرورم ز ماجرای حجاب است
گریه ی من بیشتر برای رباب است
#سیدپوریا_هاشمی
@marsieh_madh
آمدم بر درگهت با چشم گریان یا رضا
تو کریم عالمی من بر تو مهمان یا رضا
گر چه سر تا پا گناهم زائر قبر توام
روی لطف و مرحمت از من مگردان یارضا
#امام_رضا
@marsieh_madh
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
آمدم بر درگهت با چشم گریان یا رضا تو کریم عالمی من بر تو مهمان یا رضا گر چه سر تا پا گناهم زائر قبر
الحق که شفیع ممکنات است رضا
هم صاحب کشتیّ نجات است رضا
من معتقدم نجات ما دست رضاست
بـالا تـر از ایـن ربـاعـیـات است رضا
#امام_رضا
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح
گویم به شور و حال:سلام علی الحسین
آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟
زیباترین مثال سلام علی الحسین
#ڪمیل_ڪاشانے
سلااااام ✌️
صبحتون حسینی ❤️
#شب_جمعه
#زیارت_کربلا
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح گویم به شور و حال:سلام علی الحسین آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟
خستهامخستهترازآنکهگویمچهشده
بطلبکهفقط،دلِسیرنگاهتبکنم(:【🥺】
#علی_بن_موسی_رضا🍃
چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش
بـه دلـم محبّتِ تــو چقَدَر بـه جـا نشسته
✍شاعر: عاصی خراسانی
🌺 @marsieh_madh 🌺
#امام_حسین_علیه_السلام
تا خدایی خدا! در دل وجان است حسین...
ما پناهنده به اوییم امان است حسین
یک حسین گفتم و غمها همه از یادم رفت
همه دلخوشی ما ز جهان است حسین
بیشتر از خود ما غصه ما را خورده
شکر دارد!پدر سینه زنان است حسین
تا براین سینه زدی بار گناهت را شست
بیشتر سینه بزن!خانه تکان است حسین
اوصدا کرده که امشب همه اینجا هستیم
مردی اش بیشتر از حد بیان است حسین
وارد روضه شدی محضر زهرا هستی
روضه هایش بخدا عین جنان است حسین..
#سیدپوریا_هاشمی
@marsieh_madh
#امام_حسین_علیه_السلام
سوی محشر توشه ای هرچند نفرستاده ام
هست امیدم به این اشک به ظاهر ساده ام
جای حیرت نیست بعد از روضه حالم بهتر است
مادرم در روضه شیرم داده، هیئت زاده ام...
هر زمان جز او ندیدم هیچکس را، عاشقم
چشم اگر بستم به جان و مال خود دلداده ام
فاطمه چندین برابر خرجی ام را داده است
در عزای بچه هایش هرچه نذری داده ام
روز محشر پیرهن مشکی نجاتم می دهد
دست گیری می کند این جامه از سجاده ام
راهِ رفتن تا خدا، راه نجف تا کربلاست
چندسالی می شود دیوانه ی این جاده ام
از خطر هرگز هراسی نیست در راه وصال
من برای دیدنش تا پای جان آماده ام
صورتم هر بار در این راه خاکی می شود
یاد آن خد التریب روی خاک افتاده ام
#علی_ذوالقدر
@marsieh_madh