eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.1هزار دنبال‌کننده
798 عکس
546 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 نمی از قال باقرها میان هر دلی کافی‌ست کـه بشـکافد دل هـر ذره را در هـر بیابانـی ✍شاعر:منصوره محمدی مزینان 🌺 @marsieh_madh 🌺
"ماهِ تمامِ" اوّلِ "ماهِ خدا " شدی تو پنجمین ستاره ی بی انتها شدی سقف فقاهت از قد عِلمَت شکاف خورد تا باقرالعلومِ همه ماسِوا شدی (علیه السّلام)♥️  و حلول ماه‌رجب‌مبارڪ💐 @marsieh_madh
چہ‌‌‌کسی‌میگوید‌عکس‌ها‌بوندارند؟! این‌عکس‌بوی‌امنیت،شهامت‌،عاقبت‌بخیری‌و‌ عزت‌می‌دهد..!❤️‍🩹 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
امشب شب تجلی دادار قادر ست امشب شب ولادت پر نور باقر است وقت نزول برکت آیات فاطر ست این هم روایتی ز روایات جابر است آنکس که دیده پنج امامش، به احترام گفتا رسانده است تو را مصطفی سلام امشب جهان به شوق تو غرقِ طَرب شده ست میلادتان قرینِ به ماه رجب شده ست افطار والدین تو شیر و رطب شده ست خیل ملک ز بوی تو در تاب و تب شده ست دستان انبیا همه بر دامنت دخیل مدح تو را به عرشِ خدا خوانده جبرئیل ای شاخه ی گل شجر زین العابدین ای مصطفای در نظر زین العابدین مرآت پنج تن ، قمر زین العابدین عالم فدات ، گل پسر زین العابدین حیران نموده عالم و آدم علوم تو آذین شده ست عرشِ خدا بر قدوم تو در اقتدار مظهر دادار سرمدی در دانش و علوم به عالم سرآمدی در خلق و خوی و منطق و گفتار احمدی بر تو ز انبیا صلوات محمّدی ای مظهر صفات خداوند ذوالمنن یک جدّ تو حسین و دگر جدّ تو حسن تو باقر العلومی و بر دهر سروری حقا به نور احمد و آلش برابری در صولت احمدی و به هیبت چو حیدری با خنده ای ز بنت حسن کن تو دلبری آن خالقی که بر تو ز نورش دمیده است یک شاهکار چون حسنین آفریده است ای منجی نجات بشر از قدیم ها منجی نوح و عیسی و موسی کلیم ها ای ریزه خوارِ خوانِ تو جمع کریم ها ای دشمن تو در درکات و جهیم ها یک جلوه ی تو راه نجات خلیل بود یک طفل پای مکتب تو جبرئیل بود ای یادگار کرب وبلا یابن فاطمه ای نور چشم اهل ولا یابن فاطمه ای کنز جود و لطف و عطا یابن فاطمه امشب بیا و کن تو دعا یابن فاطمه بهر فرج ز لطف ، دعای ظهور کن دلهای عاشقان ز کرم غرق نور کن @marsieh_madh
نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی خلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس پای تا سر احمد و قد دلارایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد  و زلف چلیپایش علی ساحل از پیغام‌های او پر از در و  صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی پلک هایش پرده ی گنجینه الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود ♥️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
يا أَمِينَ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَسَفِيره فِي خَلْقِه وَحُجَّتَهُ الْبالِغَة عَلَى عِبادِه هیچ کس ما را زمین افتاده در دنیا ندید در نجف تنها به پای مرتضی افتاده‌ایم .. 🍇 بیاد دوستان و اعضای کانال در نجف اشرف هستم 🌹🤚 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
کوچه ها را آب و جارو می کنند هرچه را دارد خدا، رو می کنند شب نشینان، اشک ریزان می رسند اندک اندک روسیاهان می رسند من بنام نامی رب جلیل خوانده ام «یعطی الکثیر بالقلیل» با نسیمِ آبرومندانه اش باز هم وا شد در میخانه اش او که عمری کوله بارم را کشید پشت این در انتظارم را کشید تا زمین خوردم دو دستم را گرفت بین خوبانش برایم جا گرفت آن خدا که می شناسم با ضرر ... می خرد آلوده ها را بیشتر گردن آویخته آورده ام آبروی ریخته آورده ام آنچه غافل بودم از آن، کوچ بود آرزوهای بلندم پوچ بود زود عمرم رفت، خیلی دیر شد آن جوانِ لا اُبالی پیر شد داشتم وقت گناه ای کاش صبر ترس دارم از سرازیری قبر آرزوی من نگاه مادر است کهف من چادرْ سیاه مادر است من از امشب به علی راغب ترم خاک نعلینش شوم ... طالب ترم کاش گوهر می شدم بین صدف می نشستم زیر ایوان نجف دست من خالی شده بی معطلی ... پا برهنه زائرم کن یاعلی بیقرارم! باز دارم شور و شین «یا من ارجوه لکل خیر» حسین! رزق او اول به آخرها رسید مال و اموالش به نوکرها رسید آن حسینی که امیر کربلاست هیچ چیزی را برای خود نخواست بین مقتل پیکرش افتاده بود زیر آن خنجر، سرش افتاده بود پیش چشم خواهر آواره اش نامرتب شد گلوی پاره اش هی قفایش پیش مادر، دشنه خورد در دهانش نیزه آن، لب تشنه خورد چشم غارتگر به جسمش خورده بود آن لباس کهنه را هم بُرده بود @marsieh_madh
علیه‌السلام 🔹شب آرزوها🔹 غم کهنۀ در گلویم حسین است دم و بازدم، های و هویم حسین است اگر چشم من آبروی مرا ریخت چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است به دنبال نامی به جز عشقم اما سرانجام هر جست‌وجویم حسین است شب آرزوها شب جمعه باشد و کتمان کنم آرزویم حسین است؟ به سجاده گفتم که مایل بیفتد که از این سحر سمت‌وسویم حسین است سرآغاز عالم... سرانجام عالم... خلاصه بخواهم بگویم، حسین است 📝 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان شهر بیداد رسیده‌ست به اوج خفقان از خداوند نباید اثری باشد اگر از دهان «متوکل» برسد صوت اذان بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت مجرم است آن‌که برد نام علی را به زبان راویان سلسله در سلسله در بند شدند شیعیانی متواری شده همپای زمان بدعتی تازه بنا گشت از آن لحظۀ تلخ که مزار پسر شاه نجف شد ویران دلم از درد شکسته‌ست خدا می‌داند آه این قصۀ جانسوز ندارد پایان باز بی‌وقفه به دریا زده‌ام باداباد نیستم، نیستم از عاقبتش دل‌نگران جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس «ابن سکیت» چنین راه به ما داده نشان عقل دیگر سر عقل آمد و بی‌واهمه گفت: قلب بی‌دغدغۀ عشق ندارد ضربان دهمین عشق بلافصل! سلام ای دریا! پاک‌تر از نفس صبح! سلام ای باران! خود به خود پرده ز چشمان تو می‌رفت کنار که حقیقت نشد از چشم تو آنی پنهان به حضورت به قدومت شده دلگرم زمین به سحرهای سجود تو گواه است زمان شرح و تفسیر نگاه تو کتابی‌ست جدا جذبۀ ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد غفلت جامعه او را نکند سرگردان همگی دست به شمشیر، چه می‌فرمایید؟ آسمان منتظر توست کران تا به کران تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم سخن شعر نبوده‌ست به جز «سَبقِ لِسان» متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی هیچ‌کس هیچ نگفت اینکه چه بوده جریان؟ سامرا کشت تو را، نور تو خاموش نشد سامری مانده و انگشت تحیر به دهان غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد به دعایی دل ما را به مرادش برسان ✍ @marsieh_madh
شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد ز درد، روی تنش رنگ ارغوان می‌خورد میان بستر خود او ز درد می‌پیچید گره به کار اهالی آسمان می‌خورد برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد- -جواب مادر او را چگونه می‌دادید چه قدر خونِ جگر او ز دست‌تان می‌خورد میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
ای از غم تو بر جگر سنگ، شراره وی در همه‌ی عمر، ستم‌دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون‌تر غم‌های فراوان تو بیرون ز شماره تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام میِ خود به سویت کرده اشاره از هجر تو باید کمر کوه شود خم جایی که گریبان ولایت شده پاره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره «میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
شهادت جانسوز امام هادی ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،&،& نام تان بردم ومشغول عبادت شده ام به خیالات شما غرق طهارت شده ام ای هدایت گر توحید که در هر شب وروز داده ام دل به شما یکسره حسرت شده ام غم جان سوز شما خیمه زده بر دل من بخدا از غم تان یک شبه غارت شده ام سامرایی شدم از جود تو ای مظهر جود از کرامات تو مشغول زیارت شده ام تو بزندان بلا بود ی ومن بی خبرت دلم از دست بشد غرق خجالت شده ام پدر عسگری وپور رضا کن‌نظری که من غم زده محتاج شفاعت شده ام تا توسل بتو کردم دلم آرام گرفت هادی راه تو بودی که هدایت شده ام صدیقه شاداب نیک 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh