مداحی_آنلاین_سلام_بر_اون_بدن_بی_غسل_و_کفن_حاج_منصور_ارضی.mp3
2.52M
روضه امام حسین علیه السلام
سلام بر اون بدن بی غسل و کفن
#روضه
#روز_جمعه
#منصور_ارضی🎙
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
📲 #استوری
🏴 #شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
حداقل برای یک نفر ارسال کنید.
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
YEKNET.IR - roze - shahadat imam kazem 1401 - karimi.mp3
5.32M
🏴روضه امام کاظم علیه السلام
ای ز حریم تو حرم گوشه ای
#روضه
#محمود_کریمی🎙
#شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam kazem 1401 - motiee.mp3
7.45M
🏴از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
#زمینه
#میثم_مطیعی🎙
#شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_علی علیهالسلام
#فتح_خیبر
#مثنوی
🔹انّا فَتَحنا🔹
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
یا امیرالمؤمنین، مولای عاشقها، سلام!
شاه مردان، فاتح دلهای عاشقها، سلام!
السلام ای در نگاهت موج و دریا بیقرار!
السلام ای در سکوتت کوه و صحرا بیقرار!...
جبرئیل آورده بود آیاتی از قرآن ولی
ماند تا قرآن چشمت را تو وا کردی علی!
داد زد تا شد امیر عشق بر مرکب سوار:
«لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار»...
::
ای که خود را پیش شمشیر دو دم آوردهای!
هرچه سر آورده باشی، باز کم آوردهای...
ذوالفقار است این که میچرخد، علیگویان و مست
چون نباشد مست؟ چون میگیردش ساقی به دست...
لشکری از تو فراری، آی مرحب! مرحبا!
خوب جولان دادهای دیروز و دیشب، مرحبا!
فرض کن دیروز تیغت چند تا سر را زده
فرق دارد قصه، چون امروز فاروق آمده
فرق دارد قصۀ کرّار، با اهل فرار
فرق دارد نیت آن تیغها، با ذوالفقار
فرق دارند آری! آن دلها که در دینبازیاند،
با کسی کز او خداوند و رسولش راضیاند
بنگر این شیر جوان را آمده غُرّان ز رَه
گفت: إنّی فارِسٌ، سَمَّتنی اُمّی حَیدَرَه
گفت: آری! این منم، حیدر امیرالمؤمنین
میرسم چون عاشقان بیتاب و میلرزد زمین
مرحب! آن «هل من مبارز» شد صدای آخَرَت
خوب میبینم که میچرخد اجل، دورِ سرت
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آنها که علی بن ابیطالب نبود
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور، دورِ ماست دیگر، ما یلان آسمان
تیغ من در دستهایم نه، که در دستان اوست
ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ، تیر در فرمان اوست
این «یدالله» است، بیرون میکشد شمشیر را
دست حق است این که در چلّه نهاده تیر را
قلب حق در سینۀ من، در پسِ این جوشن است
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن است...
بود حیران مرحب و حیدر به سویش میشتافت
تا بفهمد فرق را، فاروق فرقش را شکافت...
::
اهل خیبر! این همان محبوب دلها، ایلیاست
جانِ موسی، چشم بگشایید، این هارون ماست
پیش خود گفتید: این در را چه محکم بستهاید
در به روی فاتح درهای عالم بستهاید؟...
دل به این دیوارهای بیاثر خوش کردهاید؟
آی! حیدر میرسد، دل را به در خوش کردهاید؟...
دست حق در «چارچوب و بَستِ در» انداخت چنگ
گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بیدرنگ
در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت
قلعۀ بیدر، علیگویان و خیبر در سکوت
گاه لشکر، دست حیدر را تماشا میکنند
گاه آن دیوارِ بیدر را تماشا میکنند
بَه به این مولا و در را در هوا چرخاندنش
قلعهها مسحور آن «اِنّا فَتَحنا» خواندنش...
باز کن درهای دل را حضرت مشکلگشا
عاشقان را مست کن با آن جمال دلگشا
یا علی گفتم، دلم، دستم، زبانم جان گرفت
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من پایان گرفت
📝 #قاسم_صرافان
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#شهادت_امام_موسی_کاظم🏴
در شان او نازل شده "والکاظمین الغیظ"
موسای کاظم جـای نفرین هم دعـا کـرده
✍شاعر: آرش براری
@marsieh_madh
یا صاحب الزمان علیه السلام
کجا می گردی ای جان جهان، جانم به قربانت
که جان شد از فراقت نیمه جان، جانم به قربانت
جمالت را زبس می بینم و از بس نمی بینم
نمی دانم نهانی یا عیان، جانم به قربانت
کجا دورت بگردم ای چراغ عالم خلقت
بگردم در زمین یا آسمان، جانم به قربانت
نمی دانم روانی در کدامین سو ولی دانم
روان گشته به دنبالت روان، جانم به قربانت
امیر کاروان دل اگر چه نیستم قابل
مرا همره ببر با کاروان، جانم به قربانت
از آن گوچک ترم تا بر سر راه تو بنشینم
سر راه گدایانم نشان، جانم به قربانت
مگر نه آه صاحب درد را باشد اثر مولا
تو بر ما روضه از جدت بخوان، جانم به قربانت
بیا خاموش کن این شعله های نخل میثم را
که آتش زد به جان دوستان جانم به قربانت
✋
✍حاج غلامرضا سازگار
اللهم عجل لولیک الفرج
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
شهادت موسی ابن جعفر علیه السلام
------------------
ای کریمی که منم بر کرمت دل بستم
گوییا پشت ضریحت همه شب بنشستم
بخدا بر کرم وعدل تو من محتاجم
که چنین در بروی عالم وادم بستم
دست من نیست که دل امده در کوی غمت
زده است دست توسل بدو زانوی غمت
غل وزنجیر به پا و بدنت بوسه زده
دیده گریان توباشد بخدا در المت
امدم روبزنم تا که پناهم بدهی
خاندان تو کریم اند که راهم بدهی
به رضا جان قسمت دادم ودل شادم ازین
که توسل چو نمودم تو پناهم بدهی
کاظمین قسمت ما کن
که توسل کردیم
به رضای تو زدیم رو و توکل کردیم
شیعه جز درگهتان راه بجایی نبرد
جز غم عشق شما را بمحبت نخرد
کربلا از تو طلب داریم وبین الحرمین
تو خودت یار حسینی
و همان نور دوعین
-------------------
صدیقه شا داب نیک
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد
عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد
امیدوارانه همیشه پر زدم مشهد
هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد
باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد
موسی بن جعفر استان بوس رضایم کرد
دل های مشتاقان همیشه ارزومندش
در محشر فردا همه محتاج لبخندش
او نیست در بند کسی ؛ دنیاست در بندش
اولاد من قربان این بابا و فرزندش
عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش
شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش
سلطان هوای رعیت اش را بیشتر دارد
ارباب از حال دل نوکر خبر دارد
هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد
این رافت اش را یادگاری از پدر دارد
شمسی که خود می پرورد شمس الشموس این است
در چشم خاص و عام " زین المجتهدین " است
موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود
گنجینه ی جمع کمالات پیمبر بود
او پنجمین ذریه ی زهرای اطهر بود
جانم به معصومی که خود معصومه پرور بود
مانند او اولاد او با ابرو هستند
سادات ایران بیشتر از نسل او هستند
از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند
گاهی " وفیّ" گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند
اهل ادب اهل تدبر عالمش خواندند
میدانی اصلا از چه بابت کاظمش خواندند ؟
عمری به روی غیظ کردن بست چشم اش را
حتی ندیده دشمن او نیز خشم اش را
دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش
تنها تبسم می چکد از روی دلجویش
سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش
هدیه فرستاده برای شخص بدگویش
در هر قنوت خویش مردم را دعا می کرد
با جمع بدگویان خود اینگونه تا می کرد
او با زبان حق در این عالم تکلم کرد
حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد
عمری به هر درمانده ای مولا ترحم کرد
در پیشگاهش بشر حافی دست و پا گم کرد
این دستگیری ها به یمن التفاتش بود
احیای دل ها هم یکی از معجزاتش بود
همراه علم و منطق و برهان امامت کرد
بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد
جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد
از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد
در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود
از خردسالی نیز حلال مسائل بود
من خرج مدحش میکنم ابیات موزون را
وقف وجودش میکنم طبع دگرگون را
کی چشم پوشی میکنم اینگونه مضمون را؟
باید که یاداور شوم اقرار هارون را
جز او کسی آیینه ی موسی بن عمران نیست
میراث دار دانش جمع رسولان نیست
همچون پدر بر روی منبر درس دین می گفت
با لحن زیبای امیرالمومنین می گفت
تفسیری از فحوای آیات مبین می گفت
شیخ الائمه مدح او را این چنین می گفت :
قطعا رحیم است و علیم است و حکیم است او
مانند اجدادش کریم بن کریم است او
افسوس اسیر دست جمعی بی مروت شد
عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد
سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد
در هر سیه چالی مکرر هتک حرمت شد
شلاق زندان بان او خیلی به او بد کرد
لعنت به سندی ؛ سندی بن شاهک نامرد
هردفعه که راهی زندان بلا می شد
از دخترش معصومه با حسرت جدا می شد
در دخمه ای با درد غربت آشنا می شد
از بی کسی هر روز دلتنگ رضا می شد
آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود
شب تا سحر هم صحبتش تنها مسیب بود
یک عده با نامهربانی خسته اش کردند
با ضربه های ناگهانی خسته اش کردند
با چوب های خیزرانی خسته اش کردند
با ناسزا و بددهانی خسته اش کردند
هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می کرد
بین قنوتش مرگ خود را آرزو می کرد
مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت
عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت
در صورت نیلی خود زخمی به ابرو داشت
مرثیه در لفافه میگویم؛ دو زانو داشت
ساق شکسته در غل و زنجیر تا میخورد
سیلی شبیه مادر خود بی هوا می خورد
با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد
شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد
حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد
الحمدلله جای امنی دخترش دارد
معصومه اش با چشم تر راهی زندان نیست
در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست
#علیرضا_خاکساری
📝 #حسینیه | عضو شوید👇
↳ @marsieh_madh