eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
559 عکس
258 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @ya_hosey کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد امشب خدا تجلی خود را نشان دهد با خط نور، بر همه خط امان دهد میلاد شیر دخت علی، شیر داور است سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است باید دوباره خلقت پیغمبری چنین آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین کز دامنش ظهور کند دختری چنین فخر رسول و فاطمه «زِینِ اَب» است این ام الکتاب صبر و رضا، زینب است این بَدرُ المنیر و شمس ضُحای علی است این بعد از بتول عقده گشای علی است این یادآور صدای رسای علی است این آیینه تمام نمای علی است این گفتار وحی در سخنش آفریده‌اند یا صورتی ز پنج تنش آفریده‌اند این مریم مقدس طاهاست، زینب است این یادگار ام ابیهاست، زینب است این نور چشم حضرت زهراست، زینب است این افتخار عصمت کبراست، زینب است در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست آثار بوسه‌های علی روی دست اوست زینب که لحظه‌هاست همه یادواره اش زینب که سال‌هاست سراسر هزاره اش زینب که دل برد ز پیمبر نظاره اش زینب که خلقت است مطیع اشاره اش زینب که با صدای علی حرف می‌زند در شهر کوفه جای علی حرف می‌زند این است بانویی که پیام آوری کند هنگام خطبه معجزه حیدری کند یک عمر بر حسین و حسن مادری کند با دست بسته بر اسرا رهبری کند باران رحمت است که ریزد ز ابر او دین زنده از قیام حسین است و صبر او ای در تن مطهر تو جان پنج تن ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن از کودکیت شمع شبستان پنج تن چشم تو آبیار گلستان پنج تن یادآور تکلم زهرا بیان توست اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست حیدر ثنات گفته که این حیدر من است کوثر دعات کرده که این کوثر من است خون حسین گفته پیام آور من است قرآن دهد شعار که احیاگر من است صبر و رضا به مادری‌ات کرده افتخار خون خدا به خواهری‌ات کرده افتخار ایثار و صبر جمله ای از مکتب تو اند آیات نور گوهر لعل لب تو اند تو آسمانی و شهدا کوکب تو اند بالای نیزه محو نماز شب تو اند بسیار زن که صابر و نستوه بوده است کی مثل تو «رَأیتُ جَمیلا» سروده است بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین بر ذوالفقار نطق تو از حیدرآفرین بر خطبه دمشق تو از مادر آفرین وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین لبخند فتح زد به سر نی سر حسین از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد با خطبه تو خصم ستمگر شکست خورد تنهایی و ز صبر تو لشکر شکست خورد طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد تو یک تنه تمام سپاه ولایتی حق است این که دختر شاه ولایتی پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح نازل به سینه‌ات شد از اول کتاب فتح گردیده امتت سپه بی حساب فتح روی تو شد به برقع خون آفتاب فتح میثم هماره با تو مگر گرم گفتگوست کز معجز تو بار مضامین به نخل اوست غلامرضا سازگار
خوب است که از زینب کبری بنویسم از حضرت صدیقه صغری بنویسم تا نقش ببندد به دلم نام عقیله از آمدن دختر زهرا بنویسم از حال و هوای قدم تازه رسیده از پشت در و جمع گداها بنویسم با کسب اجازه بنویسم خود زهرا یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او شاید بشود ام ابیها بنویسم تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن از روشنی چشم دو دنیا بنویسم من منتظرم حضرت جبریل بیاید یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم جبریل کنار پر قنداقه رسیده باید ملکی محو تماشا بنویسم حالا که رسیده به علی مژده مولود بگذار که من زینت بابا بنویسم بانو به خدا زیر قدم‌های تو جنت دستان تو را عرش مُعلی بنویسم وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند بد نیست که یک چند تمنا بنویسم هر چند که دیری ست تمنای من این است از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم سیدحجت بحرالعلومی
با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروح من، ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی کردم که روزی پیش چشمم از پا بیندازد غلافی همسرم را تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را دیروز اگر در پیش طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را از کربلا دیشب صدایی را شنیدم انگار طفلی گفت عمه معجرم را… محسن عرب خالقی
هر چه بود، از در و دیوار خودم فهمیدم حاجتی نیست به اصرار خودم فهمیدم راز حبس نَفَس و جوشش خون از سینه از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم این که یک حادثه رخ داده در آن کوچه ی تنگ از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم این که دیگر نزنی شانه به موی زینب از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم همه گویند دگر رفتنی است این بیمار به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟ حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم سید علی احمدی
کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند 🖋محسن عرب خالقی
صبح تا شب کار و شب تا صبح عبادت می‌کنی ای جراحت دیده پس کی استراحت می‌کنی گفته بودم که نیا پشت در استقبال من یار بیمارم چرا خود را اذیت می‌کنی دیدن قد کمان تو علی را میکشد رو که میگیری در این کشتن شراکت می‌کنی فکر کردم رو به بهبود است حال خانمم ناگهان دیدم که تو داری وصیت می‌کنی زینب از عجل الوفاتی گفتنت تَب کرده است این دعا ها چیست پیش بچه هایت می‌کنی؟ هر چه میخوای بگو اما حلالم نکن نگو من خجالت میکشم اینگونه صحبت می‌کنی نان بپز باشد، ولی دیگر چرای پای تنور از سری خاکستری داری تو صحبت می‌کنی غصه‌ی تنهایی اش را تو نخور میبینی اش قتلگاهش را تو در آنجا زیارت می‌کنی
همین که بهتری الحمدلله جدا از بستری الحمدلله همین که در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری الحمدلله -- شنیدم بسترت را جمع کردی و با سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینم حواس دخترت را جمع کردی -- تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی -- جواب حرف هایم شد همین! نه؟ غریبه بودم اما این چنین نه! ببینم! قصد رفتن که نداری؟ نرو! جان امیرالمومنین، نه! حسین رستمی
تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا؟ همدم چاهمو هم صحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟ خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا کفنت را جلوی چشم علی باز نکن که در آورده عزای تو دمارم زهرا شب به شب مجلس ختمی‌ست، خصوصی اما نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا علیرضا وفایی خیال
چشمی که بسته ای به رُخم وا نمی شود زخم جگر به اشک، مداوا نمی‌شود تا دست من ورم نکند از غلاف تیغ بند ستم ز دست علی وا نمی‌شود شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی دست شکسته حامی مولا نمی‌شود بر روی قبر من بنویسید دوستان سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود بر باب خانه ام بنویسید رهبری مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود گفتم ز حبس دل کنم آزاد ناله را دیدم کنار زینب کبری نمی‌شود جز طفل من که یار علی گشت پشت در شش‌ماهه ای فدایی بابا نمی‌شود من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت زهرا چرا ز روی زمین پا نمی‌شود سقط ‌جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ این احترام ام‌ابیها نمی‌شود
🩸خوشحالیِ عایشه از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به اعتراف اهل تسنن... باز هم از اعترافات اهل تسنن، این است که إبن أبی الحدید (عالم بزرگ سنّی در قرن هفتم) نقل می‌کند که عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خوشحال شد!!! ➖ او نقل می‌کند: 📋 ثُمَّ مَاتَتْ فَاطِمَةُ فَجَاءَ نِسَاءُ رَسُولِ اللَّهِ کُلُّهُنَّ إِلَی بَنِی هَاشِمٍ فِی الْعَزَاءِ ▪️وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسید، تمام همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و (به امیرالمؤمنین علیه‌السلام) و بنی‌هاشم، تسلیت گفته و برگشتند‌. 📋 إِلاَّ عَائِشَةَ فَإِنَّهَا لَمْ تَأْتِ وَ أَظْهَرَتْ مَرَضاً وَ نُقِلَ إِلَی عَلِیٍّ عَنْهَا کَلاَمٌ یَدُلُّ عَلَی السُّرُورِ. ▪️اما عایشه نیامد و خودش را به مریضی زد و یک پیغامی را از جانب او به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند که نشانهٔ خوشحالیِ او از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود. 📚 شرح نهج البلاغه،إبن‌أبی‌الحدید، ج۹ ص۱۹۹ ✍ خرمای نخلستان من، خرمای خَتمت شد همسایه‌ها خوردند و خندیدند و رفتند... @Maghaatel
شاهدانی علیه دختر پیامبر (ص) و عنهما، عن حنان بن سدير قال: سأل صدقة بن مسلم أبا عبد الله عليه السلام -و أنا عنده- فقال: من الشاهد على فاطمة بأنها لا ترث أباها؟ فقال: «شهدت عليها عائشة و حفصة و رجل من العرب يقال له: أوس بن الحدثان، من بني نضر. شهدوا عند أبي بكر بأن رسول الله صلى الله عليه و آله قال: لا أورث. فمنعوا فاطمة عليها السلام ميراثها من أبيها صلى الله عليه و آله» (قرب الإسناد، ص99؛ نیز نگر: الإیضاح، ص256؛ المسترشد، ص507؛ کتاب سلیم، ج2، ص694). محمد بن عبدالحمید و عبدالصمد بن محمد نقل کرده‌اند که حنان بن سدیر گفت: صدقه بن مسلم از ابوعبدالله [صادق] (ع) -در حالی که من نزد او بودم- پرسید: چه کسانی شهادت دادند علیه فاطمه (س) که او از پدرش ارث نمی‌برد؟ ابوعبدالله (ع) فرمود: «عایشه و حفصه و مردی از عرب به نام اوس بن حدثان -از بنی‌نصر- شهادت دادند. آنان نزد ابوبکر شهادت دادند که رسول خدا (ص) فرموده است: از من ارث برده نمی‌شود. به همین سبب، فاطمه (س) را از ارث پدرش (ص) منع کردند». @Al_Meerath
◾️ السّلامُ عَلَیکِ یا فاطمة الزهراء (س) 🔘 هدیه کتابخانه تسنیم به عزاداران فاطمی ◾️۶۰ کتاب فارسی و عربی درباره آن حضرت 🔻 کتابهای فارسی ۱. عبور از تاریکی 👈 دانلود ۲. شخصیت شناسی حضرت فاطمه بر پایه کتاب و سنت 👈 دانلود ۳.شهادت مادرم زهرا افسانه نیست 👈 دانلود ۴. آموزه های تربیتی در زندگی حضرت فاطمه 👈 دانلود ۵. فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت 👈 دانلود ۶. دانستنی های فاطمی 👈 دانلود ۷. زندگانی فاطمه زهرا 👈 دانلود ۸. فاطمه در آینه وحی 👈 دانلود ۹. دانشنامه شهادت حضرت فاطمه 👈دانلود ۱۰. ترجمه بیت الاحزان 👈 دانلود ۱۱. متن و ترجمه خطبه فدکیه 👈 دانلود ۱۲. تجلی توحید در زندگانی حضرت فاطمه 👈 دانلود ۱۳. حضرت محسن اولین شهید امامت 👈 دانلود ۱۴. با نور فاطمه هدایت شدم 👈 دانلود ۱۵. بندگی، راز آفرینش (شرح خطبه فدکیه/ دوجلد)👈 دانلود ۱۶. کشتی پهلو گرفته 👈 دانلود ۱۷.ریاحین الشریعه (جلد ۱) 👈 دانلود ۱۸. فاطمه الزهراء (علامه امینی) 👈 دانلود ۱۹. بر خانه فاطمه چه گذشت 👈 دانلود ۲۰. فاطمه، بهترین الگو برای همه 👈 دانلود ۲۱. سیره فاطمی 👈 دانلود ۲۲. مظلومیت حضرت زهرا 👈 دانلود ۲۳. از فاطمه بگو 👈 دانلود ۲۴. مالک فدک 👈 دانلود ۲۵. آینه ایزدنما، حضرت فاطمه زهرا 👈 دانلود ۲۶. کوثر ناب 👈 دانلود ۲۷. بهشت ارغوان، قصه ناتمام فاطمه👈 دانلود ۲۸. مطهره قرآن 👈 دانلود ۲۹. مقامات حضرت فاطمه در کتاب و سنت 👈 دانلود ۳۰. مقام لیلة القدری حضرت فاطمه 👈 دانلود ۳۱.ترجمه الهجوم علی بیت فاطمه 👈 دانلود ۳۲. فاطمه زهرا، شادمانی دل پیامبر 👈 دانلود ۳۳. وراثت اصطفائی در قرآن 👈 دانلود ۳۴. حضرت فاطمه وارث مقام پیامبران 👈 دانلود ۳۵. الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء 👈 دانلود ۳۶. فاطمیه، حقیقتی در دل افسانه ها 👈 دانلود ۳۷. کتاب علی و مصحف فاطمه 👈 دانلود ۳۸. یاس کبود 👈 دانلود ۳۹. پاسخ به چند شبهه فاطمی 👈 دانلود ۴۰ جنة العاصمة 👈 دانلود ۴۱.آتش در خانه وحی 👈 دانلود ۴۲. اسوه حسنه 👈 دانلود ۴۳. حلقه وصل رسالت و امامت 👈 دانلود ۴۴. صدیقه طاهره (برگرفته از الغدیر) 👈 دانلود ۴۵. کوثر، معجزه پیغمبر 👈 دانلود ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا 🔻 کتابهای عربی ۴۶. أسرار فضائل فاطمة س 👈 دانلود ۴۷. المحسن السبط مولود ام سقط 👈 دانلود ۴۸. الفريدة في لوعة الشهيدة 👈 دانلود ۴۹. بنور فاطمة اهتديت 👈 دانلود ۵۰. الصحیح فی کشف بیت فاطمة 👈 دانلود ۵۱. هذه فاطمه (دوره ۸ جلدی) 👈 دانلود ۵۲. الهجوم علی بیت فاطمه 👈 دانلود ۵۳ . فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفى 👈 دانلود ۵۴ . الثغور الباسمه فی مناقب السیده فاطمه 👈 دانلود ۵۵ . فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد 👈 دانلود ۵۶ . مسند فاطمه الزهراء و ما ورد فی فضلها 👈 دانلود ۵۷. فضائل فاطمه الزهراء 👈 دانلود ۵۸. احراق بیت فاطمه 👈 دانلود ۵۹. مقتل فاطمة الزهراء س 👈 دانلود ۶۰. شرح الخطبة الزهراء س 👈 دانلود 📲 ثواب انتشار این لیست و رساندن آن به دست اهل علم و قلم با شما ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید 🆔 @tasnim_pdf
🌿 مادری خورد زمین و همه جا ریخت به هم همه زندگی شیرخدا ریخت به هم داغی و تیزی مسمار اذیّت می کرد تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد سلسلۀ آل عبا ریخت بهم ثلث سادات میان در و دیوار افتاد نسل سادات به یک ضربۀ پا ریخت بهم گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم دهنش غرق به خون گشت و صدا ریخت بهم شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم پشتِ در سینۀ سنگین شده هم ارثی شد گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم مادرش آمده گودال نچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد همۀ صورت او با کف پا ریخت بهم @marsieha
🌿 وقتی سرت را روی بالش می گذاری آن قدر می ترسم که دیگر بر نداری تو آفتاب روشنی در خانه ی ما تو آفتاب روشنی هر چند تاری فردا کنار سفره با هم می نشینیم امروز را مادر اگر طاقت بیاری تو آن چنان فرقی نکردی غیر از این که آیینه بودی و شدی آیینه کاری آلاله می کاری و باران می رسانی چه بستر پر لاله ای؟ چه کشت و کاری آن قدر تمرین می کنی با دست هایت تا شانه را یک مرتبه بالا بیاری بگذار گیسویم به حال خویش باشد اصلاً بیا و فرض کن دختر نداری @marsieha
‏از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان حالا که چیزی خواستی تابوت می‌خواهی؟ 😭😭🌿🌿 @marsieha
🌿 سلام من به مادری که در میان بستر است فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است سلام من به مادری که حاجتش شهادت است به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است سلام من به مادری که پهلویش شکسته است دلش ولی شکسته تر ز غصه های حیدر است سلام من به مادری که لاله های بسترش نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن صدای او خسته و پر از نوای مضطر است هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است چه کلبه محقری که خانه پیمبر است علی نظاره می کند حسن اشاره می کند که صورت حسین او به زیر پای مادر است @marsieha
🌿 تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و بخاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر بجای شمع که سوزد به قبر پنهانت علی کنار مزار تو آب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدة زینب گلاب شد مادر به یاد نالة مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر؟ نشان غضب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر علی بیاد جوانیت پیر گشت چو دید خمیده سرو قدت در شباب شد مادر @marsieha لینک کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4002611288Cb088f3347c
🔸 چرا قنفذ ملعون مالیات نمی داد ؟ عباس عموی پیامبر علیه السلام از امیرالمومنین علیه السلام پرسید ، چرا عمر بن خطاب از شخص قنفذ مالیات نمی گیرد و چرا همان گونه که از دیگران اخذ وجه می کند از او اخذ نمی کند؟ حضرت علی علیه السلام نگاهی به اطراف خود انداختند و ناگهان اشک از گونه های حضرت سرازیر شد به گونه ای که لباس حضرت به اشک آغشته شد و سپس فرمود : شكر له ضرْبه ضربها فاطمه بالسوْط فماتتْ و في عضدها اثره كانه الدمْلجْ. مالیات ندادن قنفذ برای این بود که با تازیانه زهرای من را مورد ضرب و شتم قرار داد و عمر به جهت تشکر از او هیچ وقت مالیاتی از او نگرفت.  بدان که وقتی زهرا از دنیا رفت اثر تازیانه های قنفذ مثل بازوبندی بر بازوی او مانده بود  . 📚سلیم بن قیس ص ۲۲۳
🌿 گل پژمرده از بیداد، مادر خزان آخر به بادت داد، مادر خودم دیدم که بابا با گُل اشک تو را در زیر گِل بنهاد، مادر خودم دیدم که از زندان سینه نمی‌شد ناله‌اش آزاد، مادر خودم دیدم که دنبال جنازه حسینت از نفس افتاد، مادر خودم دیدم حسن می‌سوخت چون شمع که شد آب و نزد فریاد،،،،، مادر ز جا برخیز ای غمخوار بابا که بابا گشته دشمن شاد، مادر شب تاریک و تشییع جنازه مرا کی می‌رود از یاد، مادر؟ تو خفتی دست بابا را گرفتند گهی سلمان گهی مقداد، مادر @marsieha لینک کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4002611288Cb088f3347c
چرا ای باغبان از غارت گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی ولی با من نمی گویی شبی در خواب بودی امدم بازوی تو دیدم مبادا انکه بیدارت کنم اهسته بوسیدم مرا مادر ز لطفت بیشتر کردی کباب ان شب که بهر خاطر زینب زدی خود را به خواب ان شب در ان ساعت که در می سوخت می دانی کجا بودم چو افتادی زپا من هم به زیر دست و پا بودم
🦋 آخرین وداع شب جمعه ای مادر با فرزند 🦋 حسین جان حسین جان حسین جان حسین حسین عزیزم بشین روبروم همینکه موهات ونگا می کنم گره می خوره ناله هام توو گلوم سرِ شب شمردم کفن هامون و بمیرم الهی یه دونه کمه هزار تا لباسم برا یوسفی که در بین گرگا بمونه کمه دعا می کنم که شبیه خودم تویِ جای تنگی گرفتار نشی نبیم که در گودی ِ قتلگاه داری پاتو روی زمین می کِشی یه روز آخه دور تو خالی میشه می مونی چه تنها تو و خواهرت همه دسته دسته ته قتلگاه باشمشیر و نیزه می ریزن سرت بزرگ قبیله می گیره وضو یه نیزه می شه بینشون دست به دست لگد میزنه پهلوت و می‌شکنه یکی مثل اونکه پر من شکست شب جمعه ها قول میدم که بیام کنار تو ای یوسف بی سرم خونای گلو رو تمیز می‌کنم باچشمی ترو گوشه معجرم صدا می زنه پیش چشمام حسین با نعلای تازه بهم ریختنت به قدر کف دستی سالم نموند زیر شمشیر و نیزه ها از تنت @ghasemnemati_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک شعر بالا حاج منصور ارضی