eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇵🇸
4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
388 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 4k→4.1k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس گفت: چند شب پیش فرمانده پایگاه و همسرش از یه مهمونی شبانه برمیگشتند من رو در حال دویدن توی میدون چمن پایگاه دیدند و برای دویدن در اون موقع شب توضیح خواستند. گفتم خوابم نمیومد گفتم ورزش کنم تا خسته بشم. هر دو با تعجبی نگاهم کردند. فهمیدم جواب قانع کننده ای نبود. ادامه دادم مسائلی که اطرافم میگذره باعث میشه شیطان با وسوسه هاش من رو به گناه بکشه ، در دین ما سفارش شده این وقت ها بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. حرفم که تمام شد تا چند دقیقه بهم میخندیدند. طبیعی هم بود ، با ذهنیتی که اون ها درباره مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار من رو درک کنند. 🌱|@martyr_314
🙃🍃 عـازم حج بودم. شب خداحافظی بود. همہ همڪاران در خانہ ما نشستہ بودند. با عبــاس رفتیــم خــانہ سـابق‌مان در همان مجتمــع. گفت: تو عشــق دوم منی. می‌خــواهمت اما بعد از خــدا. نمی‌خواهم آن قدر دوستت داشتہ باشم ڪہ تبدیل بہ بت شــو؎. می‌گفت: ڪسی ڪہ عشق خدایی خــودش را پیــدا ڪرده باشــد، باید از همہ این ها دل بڪند. همسر 🌱|@martyr_314
🙃🍃 قهر بودیم... درحال نمازخوندن بود نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن ولے من باز باهاش قهربودم!☹️ کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: غزل تمام نمازش تمام دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!🤭 بازم بهش نگاه نکردم اینبارپرسید: عاشقمی؟👀 سکوت کردم گفت: عاشقم گر نیستے لطفی بکن نفرت بورز😬 بےتفاوت بودنت هرلحظه آبم مےکند😢 دوباره با لبخند پرسید:😇 عاشقمی مگه نه؟🤨 گفتم: نه!😑 گفت: لبت نه گوید و پیداست مے گوید دلت آری😁 که این سان دشمنے یعنے که خیلے دوستـم دارے😉❤️ زدم زیرخنده😄 و روبروش نشستم دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه... بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم خداروشکر که هستے😍❤️ همسر 🌱|@martyr_314
همیشه لباس کهنه می‌پوشید آخرش هم اسمش پای لیستِ دانش‌ آموزان کم‌ بضاعت رفت مدیر مدرسه دایی‌اش بود..! همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت مادرِ عباس برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد و گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیش دوستانِ نیازمندش آنها را بپوشد..! 🌱|@martyr_314
اگرشدھ‌نان‌خشڪ‌بخور ولے‌دوسٺٺ‌یافامیلٺ‌را ڪھ‌چیـزےندارھ ڪسے‌ڪھ‌بیچارھ‌اسٺ او‌را‌ازبدبختٺےنجاٺ‌بدھ 🌱|@martyr_314
آنان که گستاخی شهادت را ندارند به ناچار مرگ آن‌ها را می‌پذیرد! 🌱|@martyr_314