بـِسـْمَرَبِّالشـُهـَدآءِوَالـصـَدیـقـین🙃🌱
یه کانال آوردم واسه شما عزیزان😌
تو این کانال:🌺منبع تلنگر ✨ کلیپ های مذهبی •》
دلتنگ کربلایی✨ یک عالمه پروفایل✨
اخبار جنگو در ثانیه پیدا کن👌
بیوگرافی و استوری های قشنگ از امام حسین (ع)😍
خلاصه .....
خودت بیا و ببین پشیمون نمیشی😉شما دعوت شده شهدا هستین🕊
پس بخاطر شهدا بمون🥺 ، دوست من اصلا
اجباری نیست اما به خاطر دل قشنگت بیا و یک عالمه لذتشو ببر🙂🧡
#أَللّٰھُـمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَٱلْفَرَج𝟑𝟏𝟑💚⃞
https://eitaa.com/martyrs1231
https://eitaa.com/martyrs1231
یه کانالی دارم😍
که هر کی عضو بشه متوسل شده👌
حاجت گرفته...
اون مشکلی رو که نمیتونید به کسی بگید به داداش ابراهیم بگید🤚 مطمئن باشید حاجت شما رو میده پس عضو کانال بشید👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1665073861Cc1038a4bf6
هرکی عضو این کانال شهید شده و متوسل شده
حاجتشو گرفته 👌
میگی نه امتحان کن ..
.
دلت پاک باشه
به ظاهر نیست...
دل پاک لازمه اما کافی نیست؛
حتی تو ارتباط بین آدم ها...
تصور کنید دوستی داریم که هیچ کدوم از حرف های ما رو گوش نمیکنه و وقتی بهش اعتراض میکنیم میگه: درسته تو عمل کاری برات نمیکنم اما دلم با توئه!
حکایت ما و خدا هم همینجوری شده؛
دلمون پاکه اما وقت عمل که میرسه، بیخیال خدا و دستوراتش میشیم...🍂
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔹پس از قیام خونین خرداد ۱۳۴۲ فرمایشات امام خمینے(ره) را براے دوستان و ڪسبہاے ڪہ با آنها ارتباط داشت نقل ڪرد و آنها را بہ طرفدارے از حضرت امام (ره)دعوت و هدایت مےڪرد.
با شروع جنگ تحمیلے جهت اعزام بہ جبهہ ثبت نام ڪرد ولے چون توان امور عملیاتے رو نداشت، اڪثراً بہ جاے دوستان دیگر ڪہ جوان هم بودند نگهبانے و گشت مےداد تا جوانان بیشتر استراحت ڪنند تا در زمان حملہ ڪارائے بیشترے داشتہ باشند.
در نهمین روز از ماه مبارڪ رمضان بر اثر اصابت ترڪش بہ سینہ و سر و صورت بہ شهادت رسید و در روز شهادت مولایش حضرت علے (؏) در مشهد تشییع و در بهشت رضا بہ خاڪ سپرده شد.
🌷 #شهید_اسدالله_بهدگانے
#سالروز_شهادت
⇦ولادت: ۱۳۱۳/۱/۷
⇦شهادت: ۱۳۶۷/۲/۶
⇦محل شهادت: منطقہ سید صادق عراق
(والفجر ۱۰)
هدیه به روح ارواح طیبه شهدا صلوات
﷽
🌷 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌷
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
~♡~
مادر شهید:
چند بار وقـــتی تــصاویر جنایتهای داعش را
در تلویزیون پـخش میکردند، نوید رو به من
میکرد و میگفت من هم دوست دارم بروم
ســــوریه. مامان راضی باش. مـــن مـــیگفتم
چطور دلم رضایت بدهد به رفتنت 💔 ؟
میگفت اگر ما نرویم پای اجنبی به کشور ما
مـــــیرسد. به نامــوس ما رحــــم نمیکند.🥷
دوباره حــــرف اعـزام به سوریه را مطرح کرد و
دوباره دنــبال رضــــایت گرفتن از من بود.🙏
من گفتم اگر رضایت نـــدهم چه ؟ گفتم نوید
جان، ما از سهم خـــــودمان شهید دادیم، هم
عمویت شهید است، هم داییات، خانواده ما
دیـــگر طاقت از دست دادن یک جوان دیگر را
ندارد.🥺😢
نــوید خــــندید و گـــــفت نـــــه مامان. این ســـهم مادرانتان است. آنها سهم خودشان را دادهاند.
گفتم خــب من هم خــــواهر شهیدم دیگر 🤗
گفـــت نه تو باید ســــــهم خــــودت را بدهی😉
بالاخره آن قدر اصـــــــرار کرد که مــــــن رضــــایت
دادم✋🌸
#شهید_نوید_صفری♥️
...
#سلامبرابراهیم📚
نزديك صبح ابراهيم بر اثر اصابت تركش به پهلويش مجروح شــد. بچه ها
هم او را سريع به عقب منتقل كردند.
صبح ميخواســتند ابراهيم را با هواپيما به يكي از شهرها انتقال دهند. اما بااصرار از هواپيما خارج شد. با پانسمان و بخيه كردن زخم در بهداري، دوباره به خط و به جمع بچه ها برگشت.
در حملــه شــب اول فرمانده و معاونين گردان ما هم مجروح شــدند. براي
همين علي موحد به عنوان فرمانده گردان ما انتخاب شد.
#اینحکایتادامهدارد...
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
1_1838904645.mp3
27.4M
عنایتحضرتابوالفضل(ع)🥲🫀
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
آخرالزمان و توسل به اهلبیت .mp3
5.27M
📌نگو خودم بلدم...!!
آخرالزمان ♥️
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
حاجاقاپناهیانمیگہ:
خدا دنبالِ بهونست تاببخشتت
این فرصتُ و از دست ندیم!
بلندشیم بریم بگیم ببخش ماروشاید
امروز، روزآخری باشه که هستیم🚶🏻♂!
#فرصت🌱
#توبه :)
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
یک شهید رو به عنوان
رفیق قرار بدید و از طرز زندگی
اون شهید عزیز الگو بگیرید ؛
یا هر کاری که میخواید انجام بدید
ببینید شهید در اون موقعیت
چیکار میکردن و چه سیاقی پیش گرفتن .
چون حجاب داری..
هروقت دلت گرفت با طعنه ها..
قران روباز کن
سوره ی مطففین رو نگاه کن..
آنان که آن روز به تو میخندیدند
فرداگریانند ❤️ چادرانه
زندگی هنوزم قشنگی هاشو داره فقط کافیه که کمی دقت به دور و اطرافت کنی
عنایتحضرتابوالفضل(ع)🥲🫀
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》🌺
https://eitaa.com/martyrs1231🌺
📚 #قسمت_سی_و_یک
_بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم
با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم
تا ما رو دیدݧ وایسادن و همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ
مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد
خندم گرفت و در،گوشش گفتم:
_اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها
جواب سلامشونو دادیم
داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم
آقاے سجادے؟!
با تعجب برگشت سمتم و گفت بله؟بامنید؟
بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ
_بلہ بلہ حتما
بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو
مریم هم همراه محسنے رفت داخل
خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے
راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم
خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم
_سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت:
خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید
مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم
_خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید؟شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم
معذرت میخوام خانم محمدے
در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم
سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے؟
بلہ کاملا
_پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده؟
اینو دیگہ باید از خانوادم بپرسید با اجازتوݧ
وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد
مریم زد بہ شونم و گفت:
إ اسماء سجادے کو پس
نمیدونم والا پشت سرم بود
چے بهش گفتے مگہ؟!
هیچے جواب خواستگاریشو دادم.
_حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره
بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس
إ خرشدے بالاخره؟!پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها
باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ
_وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد
اسماااااء؟
سلام جانم؟
بیا کارت دارم
باشہ ماماݧ بزار لباسامو...
نذاشت حرفم تموم بشہ
_همیـݧ الاݧ بیا..
بلہ ماماݧ
مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے؟
مگہ براے شما مهمہ مامان؟
چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے؟
_خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ؟
_اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل...
حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو
_باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے؟
مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے
_باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم
وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق
تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم
_اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد.
یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت
ادامه دارد