🌱 اینجوری با امام رضا(ع) حرف بزن! 🔴 یا امام رضا، قدرتت را به نمایش بگذار .. #استاد‌‌پناهیان #چهارشنبه_امام_رضایی @Martyrs_defending_the_shrine

📺نماهنگ امام رضایی | اگر دردمندی صدایش بزن ... #چهارشنبه_امام_رضایی #امام_رضای_دلم #اللهم_عجل_الولیک_الفرج #سلامتی_امام_زمان_5_صلوات @Martyrs_defending_the_shrine

🌹 یا امام رضا گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی شایدمرا کبوترجلد حرم کنی آقای من؛کلاغ به دردت نمی خورد؟! از راه دور آمده ام باورم کنی زشتم قبول؛ بچه آهو که نیستم باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی #چهارشنبه_امام_رضایی #امام_مهربانم #یا_امام_رضا #امام_رضای_دلم #اللهم_عجل_الولیک_الفرج #چهارشنبه_های_امام_رضایی #سلامتی_امام_زمان_5_صلوات

🌱 اینجوری با امام رضا(ع) حرف بزن! 🔴 یا امام رضا، قدرتت را به نمایش بگذار .. #تصویری #استاد‌‌پناهیان #چهارشنبه_امام_رضایی #مشهد #لبیک_یا_خامنه_ای #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج @Martyrs_defending_the_shrine

اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔶 استوری چهارشنبه های امام رضایی تقدیم شما #چهارشنبه_امام_رضایی #یا_امام_رضا @Martyrs_defending_the_shrine

مشهد بوی گل یوسف زهرا را دارد #امام_رضا #مشهد #دلتنگ_حرم #چهارشنبه_امام_رضایی @Martyrs_defending_the_shrine

#امام_رضا #مشهد #دلتنگ_حرم #چهارشنبه_امام_رضایی @Martyrs_defending_the_shrine

آقا جان یه چیزی بگم ؟..... می دونی چقدر دلم برات تنگ شده😭💔 #بطلب #امام_رضا #مشهد #دلتنگ_حرم #چهارشنبه_امام_رضایی @Martyrs_defending_the_shrine

#عاشقانه_شهدا🙃🍃 روز عقد هم ، حمید آقا یک آئینه دور فلزی و یک قوطی شیرینی و یک جعبه سیب از باغ‌شان آورد😊 دو اتاق بیشتر نداشتیم ، یک اتاق آقایان و یک اتاق خانم‌ها بودند ، مراسم خیلی ساده بود. عاقد و چند نفر از طرف خانواده😇 چند نفر از طرف خانواده باکری و چند نفر هم از طرف ما در مراسم بودند بعد از عقد همه رفتند. یکی به من گفت فقط یک جفت پوتین مانده گمانم آقا مهدی تنهاست ، رفتم اتاق دیدم تنها نشسته بود☺️ بلند شد سلام کردیم و بعد دوباره نشستیم ، اما خیلی با خجالت ، راستش برای اولین بار بود که مهدی را به خوبی می‌دیدم😌 سرش پائین بود ، وقتی همدیگر را نگاه می‌کردیم آن یکی سرش را پایین می‌انداخت☹️ تازه شروع کرده بودیم به حرف زدن ، که حلقه را از جیبش درآورد و جلوی من گذاشت💍 چند لحظه بعد شاید نیم ساعت نشد درِ خانه به صدا درآمد و آمدند دنبالش ، معذرت‌خواهی کرد و رفت و گفت فردا عازم آبادان هستیم ، اصرار کردم که حداقل برای شام بیاید ، آمد😃 اما از شانس ما برق منطقه رفته بود😅 با چراغ دورسوز سر سفره همه با هم نشستیم و شام خوردیم و بعد از شام تا کوچه به بدرقه‌اش رفتم.🍃 راوی: صفیه مدرس همسر #شهید_مهدی_باکری #چهارشنبه_امام_رضایی💛