eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
373 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
ناب ترین ڪاناݪ هاے لینکدونی تخصصی مذهبی، حوزوی و مفید ایتا eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf ➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖ ❤️🌺عـــاشـــقانــ مـــهــ♡ــــدی{عــج} eitaa.com/joinchat/3567648826C2e83eed008 🇮🇷🌷کلیپ های موفقیت در خاک و افلاک eitaa.com/joinchat/184811642Cf0e7941abc 🇮🇷🌷گالری نقاشی روی پارچه و روسری eitaa.com/joinchat/2790457513Ca64f9882b2 🇮🇷🌷یک سبد سلامتی، انتخاب وخریدی مطمئن eitaa.com/joinchat/3672571916C0ad8547c32 🇮🇷🌷قرارگاه شهدا eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🇮🇷🌷آموزش رایگان بافت با قلاب ودومیل eitaa.com/joinchat/1219231897C9fad2e446d 🇮🇷🌷محصولات آرایشی گیاهی صدف eitaa.com/joinchat/2611413150Cdaf3b6e003 🇮🇷🌷 نور علی نور eitaa.com/joinchat/2957836460Cd069331920 🇮🇷🌷آموزش بافتنی قلاب و دومیل eitaa.com/joinchat/206569612C763b84de1e 🇮🇷🌷دختران حاج قاسم eitaa.com/joinchat/3509518503Ca32b993793 🇮🇷🌷نمد سرای بیت الزهرا eitaa.com/joinchat/4248830087C13d35293b0 🇮🇷🌷 به سوی آرامش eitaa.com/joinchat/2522742898C67a4def8ea 🇮🇷🌷[دختࢪ‌ان فاطمےپسࢪ‌ان علوے] eitaa.com/joinchat/259522728Ccaecf4c8fd 🇮🇷🌷ایران وجهانگردی مجازی eitaa.com/joinchat/3971678345C55c9d39b15 🇮🇷🌷رنگین کمان eitaa.com/joinchat/3613851803Ce8a2c3c68e 🇮🇷🌷پدران ومادران آسمانی eitaa.com/joinchat/688717956C748197af9e 🔵:مگه میشه مذهبی باشیو این کانال رو نداشته باشی⁉️⁉️ eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf ➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖ و پربازده ترین تبادل لیستی شبانه eitaa.com/joinchat/4227858451C02c884654b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم سلام آقای من سلام پدر مهربانم نفس بده تا برایت نفس نفس بزنم نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم مرا اسیر خودکرده ای آقا دعایی کن که آخرین نفسم را در رکابت بزنم اللّهمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ‌ الفَرَج تعجیل درفرج پنج صلوات ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای منتظر غمگین مشو قدری تحمل بیشتر گردی به پا شد در افق گویا سواری میرسد السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَ الرَّحمن و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْالاَمان الاَمان صبحتون مهدوی ‌‌
العَجَبُ هُوَ الدّنيا، و غَفلَتُنا فيها أعجَبُ دنيا شگفت است و شگفت تر از آن غفلت ما در آن است 📚ميزان‌الحكمه، ‌جلد7‌، صفحه66
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 شیطانی چون آمریکا و دیگر وابستگانش ، از جهانی شدن این انقلاب می ترسند و هر روز با یک مکر و حیله ای وارد میدان شده و می خواهند این انقلاب را سرنگون کنند . ولی اینها کور خواندند و خیال می کنند که ما ترسی از آنها داریم ، و نمی دانند که امام ما فرموده : ما مرد جنگیم . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐🌼
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 بہ جامانده ها هنوز هم مےدهند اما بہ نه بے خیال ها فقط دم زدن از افتخار نیست ... باید زندگےمان حرفمان نگاهمان لقمه هایمان رفاقتمان ... هم بوی بگیرد ... 🌹 🥀🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ما سه برادر بودیم و سومین فرزند خانواده ی ما بود، وقتی پنج سالش بود مادرم براثر بیماری از دنیا رفت و این جریان به خصوص برای که کوچکتر از همه ی مابود، غم انگیزتر بود . شکر خدا، با وجود شرایطی که داشت، بچه ی بسیارمؤمن، منظم، با ادب و درس خوانی بار آمد، زندگی سخت اما موفقی داشت و وقتی کلاس یازدهم بود، داوطلبانه به جبهه رفت و در عملیات محرم مورخ یازدهم آبان ماه سال ۱۳۶۱به رسید . یادم نمی رود که قبل از یک شب برای شرکت در مراسم دعای کمیل به گلستان و جایی نشستیم، همان جا روی زمین دراز کشید و گفت: دادا قبر من اینجاست و درست در همان نقطه هم به خاک سپرده شد . ... شادی روح و 🌹 🥀🌴
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطرات_شهدا #شهید_والامقام #محسن_کشکولی #قسمت_اول ما سه برادر بودیم و #محسن سومین فرزند
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مزار برادرم چند قبر بالاتر از مزار است . یک روز رفتم سر مزارش و فاتحه ای خواندم، نگاهم به قبر بود، آهی کشیدم دستم را بالا بردم و گفتم: ای خدا مگه همه ی مقامشون نزد تو یکی نیست! چرا باید سر قبر این قدر شلوغ باشه و سر قبر برادر من هیچ کسی نباشه ؟؟!». همان شب به خوابم آمد و با ناراحتی گفت: دادا این چه حرفی بود سر قبر من زدی ؟! نظر کرده ی است و مقام ویژه ای به خاطر اخلاصی که داشت پیش خدا داره، دیگه هر وقت اومدی سر قبر من از این حرفها نزنی ها !!!». طلب استغفار کردم و از آن روز به بعد هر موقع گلستان می رفتم، اول سر قبر فاتحه می خواندم بعد سر قبر برادرم می رفتم . چند روز از این قضیه می گذشت، تا اینکه پدرم بیمار شد، پای پدرم ورم کرده بود و درد عجیبی داشت و هیچ دارویی جوابگو نبود، دکتر بختیار مالکی پزشک معالجش طی چند عکس رادیولوژی به این نظر رسید، که باید پا را قطع کند . اما آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروند، اتفاق عجیبی افتاد . پدرم از دکتر خواست که مجدداً از پایش عکس بگیرند هر چه دکتر می گفت: من مطمئن هستم که علاج درد شما بریدن پای شماست، باز پدرم اصرار داشت عکس بگیرند، مجدداً ایشان رابه اتاق رادیو لوژی بردند و عکس گرفتند اما دکتر مالکی وقتی عکس را دید با تعجب دید که اصلا نیازی به قطع کردن پانیست و با تجویز دارو قابل درمانست... به پدرم گفت: آقای کشکولی جریان چیه ؟ چه اتفاقی افتاده؟ شده؟ این همه اصرار و این عکس؟؟!!! پدرم گریه اش گرفت و گفت: دیشب روی تختم دراز کشیده بودم و با عکس پسرم که روبرویم به دیوار بود، حرف زدم گفتم: بابا یعنی تو ، نمی خوای یه فکر ی به حال پای من بکنی، که بریده نشه ؟؟ خوابم برد و در عالم خواب اومد کنار تختم ایستاد و دستش رو روی پایم کشید و گفت : بابا من از خواستم که از خدا بخواد پای شما رو شفا بده . من از خواب که بیدار شدم یقین دونستم که شفای مرا از خواسته برای همین اصرار کردم دوباره از پای من عکس بگیرید... در همین لحظه دکتر بختیار همان طور که گریه می کرد، کنار پدرم زانو زد و پای ایشان را بوسید و گفت : من از امروز به مقام ایمان آوردم، شما امروز درس بزرگی به من یاد دادید. راوی : محمد کشکولی 🌹 🥀🌴
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 محبوب_قلبها خداوندا! سرمن، عقل‌من، لب‌من، شامّه‌من، گوش من، قلب‌من، همه‌اعضا و جوارحم در همین امید به سر مۍبرند؛ یاارحم‌الراحمیــــن! مرابپذیـــر؛ پاڪیزه‌بپذیر؛ آنچنان بپذیر ڪه شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمۍخواهم، بهشت من جوار توست، یاالله! 🌹 🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا