eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
620 دنبال‌کننده
266 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴در عزای شب هفتم محرم الحرام 🏴🍃 رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت تیرِ سه پر را حرمله(لع) می شُست با آب چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت داغش تمام عمر از یادم نمیرفت گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت وقتی سه ماهش بود خندید اولین بار در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت در کارهای خانه خیلی گریه کردم قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا تا شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺شش بند نذرمیلادِباب الحوائج شش ماهه 🌺🍃 برخیز و بیاور دلِ مضطر با خود عید است و ببَر هدیه در آخر با خود هر حاجتِ خاک خورده داری بردار امشب گره کور بیاور با خود خورشید؛ چه نورِ منجلی آورده آرامش ِ نابِ ازلی آورده کوری دو چشم منکران حیدر ارباب دوباره یک علی(ع) آورده لبخند زد و در دل او قند شد آب کوریِ حسودان همه شب قبل از خواب می بوسَدَش و دورِ سرش میخوانَد صد مرتبه حمد و قل هوالله؛ رباب(س) هر روز سلام داد و آمد سر زد بر ساحتِ قنداقه چه بال و پر زد شد زنده دوباره خاطراتِ فطرس تا بوسه به دستانِ علیِ أصغر(ع) زد آنکس که پیِ مرهم و راهِ چاره ست با شوق می آید و دلش آواره ست درمان شده و إذنِ شفا میگیرد از طفلِ گره گشا که در گهواره ست دل را به بهانه مبتلا خواهد کرد اعجاز و کرم؛ خرجِ گدا خواهد کرد شهزادهٔ کوچکِ در آغوش حسین(ع) حاجات بزرگ را روا خواهد کرد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا لطفا حق روضه ادا شود- نشستم پیش ِ گهواره دلم آشوبه، پُر درده عزیزم رفته با، باباش بشه سیراب و برگرده دلم رفته به دنبالش که وابسته م بهِش خیلی خدایا زود برگرده شدم دلواپسِش خیلی میاد خنده رویِ لبهاش صداش می پیچه توو گوشم صحیح و سالم و سیراب میاد الان توو آغوشم گلم روو دستایِ باباش شده سرحال و رفته خواب شده ساکت صدا-گریه ش بهش دادن گمونم آب نمیدونم چرا داره تو چشماش اشکِ لبریزی پریشونه چرا زینب(س)؟! بهم میخواد بگه چیزی میرم پایِ درِ خیمه عجب حالِ دلم زاره خدا رو شکر هستیم و حسینم(ع) داره میاره گمونم تویِ آغوشِش براش یه سایه بون ساخته نیفته تا بهش آفتاب عَباش و روو سر انداخته نمیدونم چرا پاهاش نداره قدرتِ رفتن تعلُّل میکنه داره حسینم(ع) واسه برگشتن شده نزدیکتر اما بمیرم! داده قربونی همه هستیم و می‌بینم تویِ قنداقهٔ خونی هنوزم تشنه و خشکه لبایِ شیرخوارِ من گلوش و بُرده ضربِ تیر سرش افتاده روو گردن به هم ریخته چقد موهاش چقد شعله وَرِه آهم دیگه بسته شده با خون چشایِ خیس ِ شیش-ماهه م دلم آتیشه! می بینم سرش روو نیزه رفته؛ وای حلالم کن...برو...مادر خداحافظ...علی(ع) لای لای! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- حالا که هست صحبتِ شش ماههٔ رباب(س) حاجت بگو به حضرتِ شش ماههٔ رباب(س) از جانبِ حسین(ع) به بیچاره ها بگو امشب رسیده نوبتِ شش ماههٔ رباب(س) هرگز نداشت؛ طاقتِ تنهاییِ پدر لبریز شد محبّتِ شش ماههٔ رباب(س) گهواره تاب خورد و شد آمادهٔ نبرد جانم فدایِ غیرتِ شش ماههٔ رباب(س) آمد کمان-به دست سرآسیمه حرمله(لع) آغاز شد شهادتِ شش ماههٔ رباب(س) با تیرِ پُر شتابِ سه شعبه به حنجرش لرزان شده ست قامتِ شش ماههٔ رباب(س) پاشید؛ خون به رویَش و محروم شد از آب لبهایِ با طراوتِ شش ماههٔ رباب(س) آرام پشت خیمه غریبانه دفن شد این است اوجِ غربتِ شش ماههٔ رباب(س) قنداقهٔ نشسته به خون را نگاه کرد... پایان گرفت فرصتِ شش ماههٔ رباب(س) ایّام ِ نابِ مادری اش بود مختصر جز غم نبود؛ قسمتِ شش ماههٔ رباب(س) دردِ تمام عالمیان میشود "دوا" با ذرّه ذرّه تربتِ شش ماههٔ رباب(س) بخشیده میشویم مقدّر شود اگر- یک لحظه از شفاعتِ شش ماههٔ رباب(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅  @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅