eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
470 دنبال‌کننده
255 عکس
24 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
عمریست که همدست شدم با شیطان حق داری اگر بگیری از دستم نان غافل شده ام، قبول دارم! امّا... با رحمت خود مرا به خود برگردان! @marziyehatefi
🍃🌺 محاورۂ رمضانی، شبِ جمعه عج 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- حالِ دلم آرومه این روزا با تو چه اوقاتِ خوشی دارم تا «یا علیُ یا عظیم» میگم فوراً گره وا میشه از کارم چشمام به دستات زل زده حیرون می ریزه استغفار از لب ها میشینم اینجا با ابوحمزه پشت درت با گریه این شب ها حسرت به حالِ خیلیا خوردم دیدی سرم از شرم پایینه گفتی: بیا، می بخشمت! گفتم: بارِ گناهام خیلی سنگینه دیدم نبستی راه برگشت و برگشتم و سفره ت صفا داره بخشیدی و روتو نمیگیری از هر چی مهمونِ خطاکاره کاری بکن واسم تو رو قران از دست این نفْسم گرفتارم یا مَن یُحبُّ المحسنین؛ یارب- خیلی به تو...«توبه» بدهکارم دلواپسم هر شب سرِ افطار میلرزه قلبم، میشم آشفته هی قورت میدم بغضم و تا که چشمم به ظرف ِ آب می افته با پای دل تا کربلا میرم داغش دوباره تو دلم افتاد آب فرات و موج، پشتِ موج اربابم امّا تشنه جون میداد زل زد به خیمه از تهِ گودال با نیزه کَندن از تنش پیرهن تن غرقِ خون بود و سرش رو هم پیش چشایِ مادرش بردن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
یا رب نکند که رو سفیدم نکنی من آمده ام که ناامیدم نکنی حسرت به دلم مانده! خدایا نکند... مرگم بدهی، ولی شهیدم نکنی! @marziyehatefi
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی یکبار نشد راه ببندی و بگویی- برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟! از نور دلم کم شده و مانده سیاهی این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد از راه به در کرده و انداخت به چاهی خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی... از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی دستی برسان! ای کرمت لایتناهی نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم: یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نجوای با اهل بیت(ع)؛ به امید آمرزش... 🌺🍃 مستحقّم به من پناه دهید حال و احوالِ روبراه دهید بینِ خوبانِ خود مرا هم نیز- بپذیرید و باز راه دهید ببَریدم سریع تر به حرم پای بوسیِ دلبخواه دهید کربلا، مشهد و نجف، یا قم... آبرویی به روسیاه دهید زیر ایوان مرا نگاه کنید سر سپردم که سرپناه دهید در کنارِ امید و آمرزش ترس از هر چه اشتباه دهید وسطِ روضه ها به دستانم یک امان نامه از گناه دهید رزق اشکِ مرا زیاد کنید جانِ من را به قتلگاه دهید! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃نذر میلاد کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 آمدی و نور در عرش معلّی پهن شد جذر و مد؛ بیتاب بر امواجِ دریا پهن شد بر تنِ گهواره ات غیر از دو بالِ جبرئیل چادرِ گلدار؛ با دستانِ زهرا(س) پهن شد لذّت ذکر خدا را داشت و شب تا سحر پیش تو سجّادۂ زیبایِ بابا پهن شد حضرت موسی عصایش را گرفت از دست تو روبرویِ تو بساطِ ذکر عیسی پهن شد مجتبی(ع) بودی و دورت گشت! پس رفعت گرفت تابش ِ خورشید از بالایِ بالا پهن شد نیمۂ ماهِ مبارک؛ شد دو چندان نورِ ماه رفت زیرِ خیمۂ لطف و کرم!... تا پهن شد تا خدا «مشکل گشایی» را به نامت زد، سریع... کنج قران آیۂ «إنّا فتحنا» پهن شد شد اجابت یک به یک، بی منّت و بی واسطه تا پرِ قنداقه ات بر حاجتِ ما پهن شد دعوتیم افطار! چون در خانۂ مولاعلی(ع) سفرۂ اطعام ِ سائل ها، گداها پهن شد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر ضربت خوردنِ قران ناطق 🍃🏴 غمی امشب شبی بر صفحۂ تقدیر وارد شد سحر بود و کسی در نیّتش تقصیر وارد شد تمام ِ راه را میگفت ذکر توبه با تسبیح رسید آشفته خاطر، از «درِ تزویر» وارد شد کسی با هیبتِ ابلیس آشوب و سراسیمه نمازش را فرادا خواند و بی تکبیر وارد شد غضب در چشم هایش داشت و وحشت میانِ دل زمانِ فتنه بود و کفر با تکفیر وارد شد دلِ محراب لرزید و تن مسجد تکانی خورد زمان محکم زمین خورد و در او تغییر وارد شد هدایت منهدم شد تا که بسم الله را گفت و... سپس بر فرقِ قران ضربۂ شمشیر وارد شد نمی فهمید قران جز علی(ع) معنا ندارد که! از آن لحظه کنارِ ترجمه، تفسیر وارد شد «مرادی» بود و حاصل شد مرادش، پس خوش آمد گفت- به او شیطان! همینکه با غل و زنجیر وارد شد علی(ع) «فزتُ و ربّ الکعبه» را گفت و خبر بردند... حسن(ع)با بغض؛صبری کرد و قدری دیر وارد شد پدر را بُرد از مسجد، سپس زخم سرش را بست جوان از خانه رفت اما شکست و پیر وارد شد برای اینکه بابا را نبیند اینچنین زینب(س) کمی این پا و آن پا کرد و با تأخیر وارد شد اگر کوبید مُشتش را به دیوارِ کنارِ «در» دلش پُر بود از کوچه اگر دلگیر وارد شد... سکوتش سال های سال زجرش داد تا اینکه به روی جسم و تابوتش هزاران تیر وارد شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 شب قدر و طلب آمرزش از خداوند 🍃🏴 امشب نشسته ذکرت بر لب؛ إلهی العفو جاریست اشکِ چشمم یارب إلهی العفو بیتابم و نشستم پشتِ درت شبِ قدر دریاب! نقش بسته بر لب: إلهی العفو بیمارم و ببین که حالِ خوشی ندارم میسوزم از معاصی در تب إلهی العفو أنتَ الّذي سَترتَ، أنتَ الّذي غَفرتَ* حک شد به دستِ من این مطلب؛ إلهی العفو باید بگیرم از تو رزقِ شهادتم را در حالِ سجده مثلِ هر شب إلهی العفو جانم فدای آنکه، در زینبیه با اشک... میگفت جانِ بی بی زینب(س)! إلهی العفو * یارب قسم به جانِ زینب(س) که غرقِ خون دید- فرقِ سرِ پدر را امشب!... إلهی العفو! * مناجات امام حسین(ع) در روز عرفه (تویی آن خدایی که پرده پوشی کردی، تویی آن خدایی که آمرزیدی) ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت اول مظلوم عالم 🍃🏴 شیر خدا، امیرِ دلاور شهید شد تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس راحت شد از مدینه و آخر شهید شد کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار- با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س) در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که- خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد شعر گریز پایِ من از کربلا بگو... آنجا که تشنه! ساقی لشکر شهید شد زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)- بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
نوشت و گفت در حقّ اولینی غریبی و أمیرالمؤمنینی طلب کرد از خدا عمرِ دوباره برای گریه، علّامه امینی! @marziyehatefi
🏴🍃 در سومین شبِ قدر، به امید آمرزش 🍃🏴 تا نگاهت بشود سهم گدایت شب قدر میشوم زائر ایوانِ طلایت شب قدر در خیالاتِ خودم آمده ام سمتِ حرم تا بخوانم دو سه خط گریه برایت شبِ قدر چشم را بستم و دادم «به تو از دور سلام» آمدم در نجف و صحن و سَرایت شبِ قدر بینوا آمده ام تا به نوایی برسم دردمندم! برسد کاش دوایت شب قدر غرقِ عصیانم و گفتی که بگو: یازهرا(س) فرق دارد به خدا ذکرِ شفایت شبِ قدر عاشقت هست خدا؛ پس بعلی(ع) العفو... رو زدم بر کرمت، شاه ولایت! شب قدر نام تو هست امان نامۂ از دوزخ؛ پس- شبِ قدرم به فدایت! به فدایت شبِ قدر چشم در چشم تو گفتم صد و ده بار «ألغوث» تا که بخشیده شوم بعدِ دعایت شب قدر غمت افتاده به دل! رفتی و با گریه شده- مسجد کوفه چه دلتنگِ صدایت شبِ قدر بیتُ الاحزان شده این خانه! ببین جمع شدند... بچّه هایت همگی دورِ عبایت شب قدر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
نگاهی کن دل بی ارزشم را به هم زد معصیت آرامشم را میان سجده هایت لطفا آقا طلب کن از خدا آمرزشم را! @marziyehatefi