هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «الگویی برای همه»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 کی گفته حضرت زهرا فقط الگوی زنان هست؟!
🔸 وقتی این الگو رو به جوانانمون معرفی نکردیم نباید انتظار داشته باشیم پای ولایت محکم بایستن...
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://aparat.com/v/iSFj4
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
هدایت شده از نویسا - واحد نگارش مؤسسه مصاف
#عکس_نویس | اولین شهید راه امامت
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها برای دفاع از حریم اهلبیت پشت در رفت، حریم اهلبیت یعنی ولایت، یعنی امامت. حضرت زهرا اولین شهید راه امامت و ولایت است.
🔺اثبات هجوم به خانه وحی
#حضرت_زهرا
#مذهبی
📥 لینک دانلود متن کامل سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📁 «وظیفه ما چیست؟»
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇
🌐 t.me/Masafbox/3943
📥 لینک دانلود با کیفیتهای مختلف 👇
🌐 aparat.com/v/MZCoJ
✅ کانال رسمی استاد رائفیپور و مؤسسه مصاف 👇
🆔 @Masaf
📸 در حاشیه سخنرانی استاد #رائفی_پور در دانشگاه شهید رجایی به مناسبت روز دانشجو
📅 ۱۵ آذرماه ۱۴۰۱ - تهران
🆔 @Masaf
📸 #گزارش_تصویری سخنرانی استاد #رائفی_پور در دانشگاه شهید رجایی به مناسبت روز دانشجو
📅 ۱۵ آذرماه ۱۴۰۱ - تهران
🆔 @Masaf
May 11
🔆 #پندانه
✍ خوبیای که به دیگران میکنید، در همین دنیا به شما برمیگردد
روزگاری پسرکی فقیر برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دستفروشی میکرد. از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بهدست آورد.
روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقی مانده است و این در حالی بود که شدیداً احساس گرسنگی میکرد.
تصمیم گرفت از خانهای مقداری غذا تقاضا کند. به طور اتفاقی در خانهای را زد. دختر جوانی در را باز کرد.
پسرک با دیدن چهره دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود، به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.
پسر به آهستگی شیر را سر کشید و گفت:
چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر پاسخ داد:
چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی مابهازایی ندارد.
پسرک گفت:
پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری میکنم.
سالها بعد دختر جوان بهشدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین اقدام به درمان او کنند.
دکتر هوارد کلی، برای بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده، برق عجیبی در چشمانش درخشید.
بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اتاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکیاش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اتاق شد. در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اتاق مشاوره بازگشت تا هرچه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سرانجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر کلی شد.
آخرین روز بستریشدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر، هزینه درمان زن جهت تایید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال کرد.
زن از بازکردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.
سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجهاش را جلب کرد. چند کلمهای روی قبض نوشته شده بود.
آهسته آن را خواند:
بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است!
🆔 @Masaf