⭕️ جنجال ارسال محموله‌های پستی بمب برای اوباما و کلینتون و سی‌ان‌ان
🔹سناریویی خطرناک برای مقابله با رسوایی قتل خاشقچی و نجات بن‌سلمان؟
🔸روشن شد که محموله‌های مشکوک پستی، که ساعاتی پیش (بعدازظهر چهارشنبه، ۲ آبان ۱۳۹۷/ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۸) در آمریکا کشف شد، بمب است. این بمب‌ها برای اوباما، خانم کلینتون و مرکز تایم وارنر (ساختمان سی‌ان‌ان در منهتن نیویورک) ارسال شده است.
🔹اف‌بی‌آی اعلام کرد ممکن است بسته‌های دیگری نیز ارسال شده باشد و درخواست کرد که مردم به بسته‌های مشکوک دست نزنند و کوچک‌ترین اطلاع خود را به شماره تلفن این سازمان اطلاع دهند. تحقیقات بسیار سنگینی آغاز شده است.
🔸ترامپ در پیام‌های دو سه ساعت پیش خود اعلام کرد: ما در این وضعیت به اتحاد نیاز داریم تا نشان دهیم تهدید به خشونت سیاسی در ایالات متحده جایگاهی ندارد.
🔹وضع عجیبی است همزمان با رسوایی ماجرای قتل جمال خاشچقی.
🔸آیا ماجرا سناریویی است برای نجات بن‌سلمان، و به تبع او ترامپ، از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده‌اند؟
🔹اگر چنین است می‌خواهند افکار عمومی را از بن‌سلمان و رسوایی جنجالی قتل خاشقچی به کدام سو منحرف کنند؟
📝عبد الله شهبازی
✅تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف
☑️ @masaf
🔴فائزه هاشمی در گفتگو با روزنامه ایران :
🔸بعد از اخراج از دانشگاه در رفسنجان پسته‌داری می‌کنم
🔹قبل از اتفاقات اخراج با خانواده درباره باغ‌های رفسنجان صحبت کردیم، چون زمین‌های مامان در رفسنجان است، محسن گفت به زمین‌های رفسنجان نرسیدیم و اگر موافق باشید همه را بفروشیم.
🔸من مخالفت کردم و گفتم من به آن رسیدگی می‌کنم، بعد از اخراج از دانشگاه آزاد فرصت خوبی شد که بروم به باغ پسته رسیدگی کنم.
🔴در ملاقات هاى پدر فالگوش مى ايستاديم
🔹دو جا بود که بابا ملاقات‌هایش را در آنجا انجام می‌داد؛ یکی اتاق پذیرایی و یکی حیاط؛ چون بابا به فضای باز علاقه داشت، بهار، پاییز و تابستان کنار استخر ملاقات داشتند، در این اتاق هم مسئولان و هم افرادی از فامیل می‌آمدند و ملاقات داشتند، جای بابا همیشه ثابت بود و ملاقات کنندگان روی صندلی کناری می‌نشستند؛ مثل ملک عبدالله، آقای روحانی، حسن آقا(خمینی).
🔸معمولاً وقتی کسی می‌آمد اینجا، ما فالگوش می‌ایستادیم ببینیم چه حرف‌هایی زده می‌شود.
🔹غیر از فالگوش ایستادن، دفتر خاطرات ایشان هم مورد علاقه همه بود. دفتر خاطرات کنار کشوی پاتختی بود و همه اعضای خانواده و فامیل، اول از همه سراغ دفتر خاطرات می‌رفتند تا ببینند چه نوشته است.
🔴مامان بیشتر فالگوش می‌ایستاد،
🔸دوره‌هایی خیلی سرفه می‌کرد، بیماری پیدا کرده بود، یک بار بابا که آمد از اتاق بیرون، گفت: «فالگوش ایستادی حداقل سرفه نکن! آبروریزی است ببینند کسی پشت در گوش می‌دهد.» گاهی هم ملاقات کننده یک دفعه خداحافظی می‌کرد و تا می‌آمدیم بجنبیم، داستان درست می شد
پ ن : احتمالا همین فالگوش ایستادن باعث شده سال 88 عفت خانوم مرعشی نقشه تقلب را زودتر لو بدهد و افاضه کند :
🔹 اگر تقلب شد! بریزید تو خیابون
✅تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف
☑️ @masaf