➿✴️ #کلام_استاد ✴️➿
#نقش_نماز_در_جهان_معاصر
قسمت چهارم
توی عبادتها من باید بفهمم نماز مستحب نیست، پس تو رو خدا دنبال شیرینی براش نگرد !
نماز چیه؟
نماز عشقه! وصل میشی به خدا! دو بار، سه بار، چهار بار، پنج بار، شیش بار میخونه به خدا وصل نمیشه. میگه: «نرسیدم». اون طرف اینقدر میذارن کف دستش. ما هنرمون اینه که افرادو تشنه میکتیم و اب نمیدیم!!!
فلذا شما تسرّی برخی از نمازها رو به #نماز بعضی افراد میبینید که اون بخشها #مستحبات نمازه.
میگه: «طرف توی نمازش رکعت دومش بعد از حمدش بقره رو میخونده! #حاج_ملاهادی سبزواری توی قنوتش #جوشن_کبیر میخونده!»
خب میخوای فیوزهای بچه رو بسوزونی دیگه! خوبه اما به درد این نمی خوره ...!
باید این رو خوند؟ باید ها؟ خیر اصلا و ابدا. شما نگاه میکنید میبینید کدوم #سوره هم انتخاب شده؟ کوچکترین سورهها. شروع میکنید میبینید که تموم شد.
ما اومدیم تشنه کردیم ،#عرفان یعنی این...
بعد طرف اومد توی کوچه بازار، هیچ دستگیر عملی برای عرفان نداشت! رفت سراغ #عرفانهای_کاذب، #عرفانهای_نوظهور. آقا [امام خامنهای] در سفر به قم، عین عبارت: «به مردم #عرفان_عملی یاد بدید».
یعنی گزارههای عملی، یعنی چیزی که به دردش بخوره، دستش رو بگیره. شما تشنه میکنید طرف رو، تشنهاش که کردی، خوب تشنه شد، میگی: «حالا پاشو برو.» آب معدنی که بهش ندادی، میره کجا خودش رو تشنگیش رو رفع میکنه؟ توی جوی، میره توی جوی، میگه: «آب آبه، عرفان عرفانه». کلمهی عرفان شرطیش کرده. «عرفان؟ آقا یه چیزهایی میگفت توی تلویزیون، فلان بهمان اینجوریه»، میگفت: «چیه؟» میگفت: «طرف عارف بوده.» «اِ؟ دوتا کوچه بالاتر جلسهی عرفان شروع…» «خداوکیلی؟» «آره بیا بریم.» تمام شد، بچه از دست رفت. تشنهاش کردی، آب رو دشمن داد !!
#آقاامام_سجاد(ع) داشته نماز میخونده؛ سر نماز، خونه آتیش میگیره. «یابن رسولالله! اَلنّار! اَلنّار! اَلنّار! بدو بیا آتیش همه جا رو گرفت سوزوند». نمازش رو آقا داره میخونه. نماز که تموم میشه میگن: چرا نیومدی؟ فرمود که: «این آتیش رو بپذیرم یا آتیش دوزخ رو؟»
فوقالعاده است این روایت!
اما برای کی داری خرجش میکنی؟؟
یک اسلحه آنچنانی که توی میدان نبرد فوقالعاده است دادی دست یه بچه، اون هم بلد نیست، داره با لولهاش چایی شیرین هم میزنه؛ یه کاربرد دیگه از این داره میبینه!
فلذا چی میشه؟ با یه تیرکمون این بچه از دست میره. چون این تیرکمونه براش عملیه، اما اون چیزی که گفتی، براش عملی نیست !!
سر نماز اینقدر از این گونه موارد در مورد لذت یا مستحبات نمازه گفتین که طرف گم شد، جای دیگه یک هزارُم، یک میلیونُمش رو دید، رفت...!
میگه: «او عملی داره به من میده، شما چی داری میگی به من؟!» .
آقا میخوای بری حسینیهی #امام_خمینی (ره)،
بعضیها از در پایین میان، چهل بار میگردنشون، درسته؟ بعضیها از در بالاتر میان، همه به یه جا دارن میان، به این دقت کردید؟ چی میشه که یکی از در بالایی میاد، یکی از پایینی؟
فرق تو آدمهای ورودیه!! که تو فرق بکنی، از در بالایی میری، چهل بار هم نمیگردنت...
تو باید فرق بکنی تا ویژه بری، تا از داربستها بتونی رد بشی...!
کاری که ما توی نماز میکنیم. از پایین میآییم اما میخوایم از رو داربستها بپریم؛ چی کارت میکنن؟ میگیرن میندازنت بیرون !
در محضر #خدا رفتن، بسته به این که من چه جوری برم. چرا من باید از اینوَر برم، یکی دیگه از اون طرف؟ چون احتمال خطر در من بیشتره! چون من هم ممکنه یه چیزی پرت بکنم مثلاً، من هم ممکنه آسیب برسونم، بمب با خودم ببرم. رئیس جمهور که بمب نمیبره باخودش که!
چی شد؟ اینجا آدمها فرق کردند، هرچی مؤدبتر شدم، عزیزتر شدم، فلذا شیرینیش هم میچشم !!
به شیرینی رسیدن در پس این جریان نهفته است. بله میتونی بگی که آقا اون شیرینی رو میبینی؟ تو هم میتونی یه روزی اونجوری بری، زمینهای بشه برای رفتن، اما نمیتونی بگی از اولش همینجوری بری.
«از سرصبح ۴ ساعت من تو صف وایسادم پدرم در اومده.» «از اول درس خوندن، از اولش شیرینه.» این رو نمیتونی بگی !
ادامه دارد....
ادامه دارد....
برگرفته از سخنرانی نقش نماز در جهان معاصر استاد رائفی پور
✅کانال های استاد رائفی پور
✅ @masaf_raefipour
✅ Eitaa.ir/masaf_raefipour2 ایتا
✅ Eitaa.ir/masaf_raefipour2