🔺روایت #شهاب_اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما درباره یکی از آثار برگزیده #نهمین_جشنواره_عمار
یک خانواده جهانشهری از نسل خمینی!
➖یک دختر حزباللهی از لبنان و یک پسر انقلابی از پاکستان آمده بودند ایران با شوق و ذوق که در دانشکده سینما تئاتر تحصیل کنند برای ترویج اسلام و انقلاب! آنجا برخی بچهها دستشان انداخته بودند که: 'بیخیال بابا!' ... 'توش خودمون رو کشته بیرونش اینا رو'... 'آواز دهل شنیدن از دور...
مریم که در دانشگاه آمریکایی بیروت ژورنالیسم تلویزیونی خوانده و مسلط به زبان انگلیسی بود بعدها برایم تعریف کرد که یک شوک فرهنگی اولیه برای او این بود که با زحمت از 'خارج' آمده بود به ایران اسلامی و انقلابی برای تحصیل و دیده بود که همکلاسیهای ایرانیاش میخواهند بروند 'خارج'!
محتشم هم که مهندسی هوا فضا در دانشگاه شریف قبول شده و به عشق کار فرهنگی و رسانهای به سینما تغییر رشته داده بود، با همین بحران مواجه بود! بعد از مدتی که 'دپرس' شده بودند، یک نگاهی به همدیگر میکنند و میبینند در وضعیت مشابهی هستند در غربت! لذا تصمیم میگیرند ازدواج کنند!
بعد ازدواج هم مشکل دوری خانوادهها و تفاوت فرهنگها و مشکلات مالی یک طرف، به دنیا آمدن بچه اول آنها هم یک طرف! برای برخی استادان هم طبعا دانشجوی عرب و پاکستانی در صدر فهرست محبوبها نبود! لذا با اینکه هر دو جوانان نخبه و باهوشی بودند، دچار مشکلاتی در تحصیل شده بودند
من تازه از فرنگ برگشته و در دانشکده مشغول شده بودم که با این دو پرنده عاشق جهانشهری آشنا شدم! محتشم در کلاس جامعهشناسی دانشجوی من بود و مریم برای پایان نامه ارشد سراغ من آمد. گفتم موضوع چیست؟ گفت سینمای هند! گفتم یک لبنانی در ایران چرا باید درباره سینمای هند تحقیق کند؟
گفت اتفاقا دوست داشتم درباره سینمای ایران تحقیق کنم ولی گفتند تو خارجی هستی در مسائل داخلی ایران نباید دخالت کنی! پایاننامهاش را با من گرفت و اولین تحقیق دانشگاهی درباره جشنواره عمار در ایران را انجام داد. پروژه عملی او هم فیلم مستند جالبی با عنوان 'سینمای آلترناتیو' بود.
در این فیلم از هوشنگ گلمکانی و رخشان بنیاعتماد و شهرام مکری حرف زدهاند تا وحید جلیلی و دکتر مجید شاهحسینی و مجتبی امینی! احتمالا هیچکس جز یک لبنانی نمیتوانست این آدمها را در یک فیلم جمع کند! البته یک لبنانی با کمک استاد راهنمایش!
خانه مستند فیلم را از آنها خرید و این کار شد سنگبنا برای تجربیات بعدی آنها در برنامه سازی و مستندسازی. محتشم هم پایان نامه کارشناسیاش را با من گذراند و فارغالتحصیل شد. فرزند دوم آنها هم چندی بعد به دنیا آمد. در شهر قم خانهای اجاره کرده بودند و مشغول کار شدند.
مدتی بود که درگیر پروژه 'فرزند امام' درباره شهید عارف حسینی بودند. شخصیتی مهم اما فراموش شده در تاریخ جنبشهای معاصر شیعه. چند ماه قبل راف کات اولیه را آورد دیدم و نکاتی گفتم برای اصلاح. ضمنا فهمیدم در فرآیند تولید این فیلم فرزند سوم آنها هم به دنیا آمده! ماشاءالله!
فیلمشان در جشنواره عمار جایزه گرفت. و چه خوب که برای دریافت فانوس زرین هر پنج نفر آنها به روی صحنه رفتند. تصویری ماندگار از یک خانواده جهانشهری،از نسل خمینی!
#جشنواره_عمار
@masaf_raefipour