eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.6هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : نشانه مردانگی انسان، به همه نیکی کردن و احسان نمودن و منت نگذاشتن است. 📚 غررالحکم ج۳ص۲۵۷ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر اکرم (ص): در بهشت قصری است که جز روزه داران رجب وارد آن می شوند... ✍ اخلاقی و آموزنده و های 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
✅" آنچه کمتر از حضرت علی (ع) شنیده ایم " 🍃در زمان خلافت تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد، گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند... 🍂 هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود، مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند، با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت، گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید... 🍃وقتی خلیفه یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فرد مسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد...نخواست به زور حرف خود را به کرسی بنشاند، در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد و گفت که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن... از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت... 🍂 فردی نابینا را دید که گدایی می کند. گفت چرا به او نمی رسید و کمکش نمی کنید؟ گفتند مسیحی است. گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده ...؟ مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد ... ✅علی را باید به عملکردش شناخت نه با وَهم و خرافات ... علی(ع) به عدل اش علی (ع)بود ؛ علی(ع) عادل بود ... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه‌ی توحیدی ! و که مرا در زمین، بهترین و گران‌ترین مدرسه‌ی عالم، قرار داد و همه چیز را برای من خلق کرد؛ بلکه این نطفه‌ی بالقوه از او را در خویش شکوفا کنم و انسانی باشم که بسمت کمال در حرکت است ... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
💠موسی علیه السلام به خدا عرض کرد :رحمتت را میخواهم!؟ خداوند متعال فرمود: رحمت من برای کسی است که شب قدر به فقیران مهربانی کند. 📚اقبال الاعمال جلد1 صفحه 186 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
نماز امام حسن عسگری در میان درندگان حضرت امام حسن عسگری علیه السلام از طرف حکومت عباسی به دست مأموری سپرده شده بود. او از حکومت عباسی اجازه داشت امام را میان درندگان بیندازد. همسرش به او گفت:« تقوای خداوند را پیشه کن. تو متوجه نیستی چه کسی در منزل توست؟» آن گاه عبادت، پاکی و نیکوکاری امام را به شوهرش یادآور شد و گفت:« من برای تو می ترسم. می‌ترسم حق او را رعایت نکنی و گرفتار عذاب بشوی.» اما مرد زیر بار نرفت و امام حسن عسگری علیه السلام را میان درندگان انداخت. هیچ کس تردیدی نداشت که درندگان، امام را طعمه خود خواهند کرد. اما وقتی پس از مدتی برای تماشا آمدند، دیدند امام حسن عسگری علیه السلام ایستاده و در حال نماز است، و درندگان نیز دور او را گرفته اند. با دیدن این منظره، امام را از میان درندگان خارج کردند. منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 268، ح 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
مگر مرا نداری ؟ گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود خدا گفت: چیزی بگو گنجشک گفت: خسته ام خدا گفت: از چه ؟ گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی. خدا گفت: مگر مرا نداری ؟ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
حکایت آیت الله بهجت(ره) درباره شاگردی که با نوشته استاد از آب عبور می‌کرد حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره کرامات برخی از علما و بزرگان و نقل چند حکایت درباره آن می‌فرمایند: استادى براى شاگردش که مى‌خواست از روى آب عبور کند، چیزى نوشت و شاگرد با آن نوشته از آب عبور مى کرد، یک وقت به نظرش رسید که نوشته را باز کند و ببیند که این طلسم چیست که به او داده و به همراه دارد، باز کرد، دید «بسم اللّه » است، بعد از آن دیگر نتوانست از روى آب عبور کند! مرحوم وحید بهبهانى در سن نود و هشت سالگى ـ زمانى که نسیان بر ایشان عارض شده بود و در منزل به تدریس شرح لمعه مشغول بود و به عده خاص و اندکى اجازه مى‌داد که به محضرشان بروند و در درس شرکت کنند ـ روزى به یکى از شاگردان اشاره کرد که بماند. وقتى همه رفتند، به او فرمود: فلان جا زیر فرش پول وجود دارد، آن را بردار و برو غسل جنابت کن. و بعد از این، با حالت جنابت در مجلس درس حاضر مشو! چنین کراماتى را از سایر علما هم نقل کرده اند، ولى ما مى‌گوییم: مستحبات و کرامات اگر نشد، طورى نیست؛ ولى باید مواظب باشیم، با ضعف ایمانى که ما داریم، آن چه را نباید بکنیم، نکنیم! 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قابل توجه امام زمانی ها 🔵 حتما این قسمت برنامه زندگی پس از زندگی را ببینید. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
حکایت آیت الله بهجت(ره) درباره شاگردی که با نوشته استاد از آب عبور می‌کرد حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در فرمایشات خود درباره کرامات برخی از علما و بزرگان و نقل چند حکایت درباره آن می‌فرمایند: استادى براى شاگردش که مى‌خواست از روى آب عبور کند، چیزى نوشت و شاگرد با آن نوشته از آب عبور مى کرد، یک وقت به نظرش رسید که نوشته را باز کند و ببیند که این طلسم چیست که به او داده و به همراه دارد، باز کرد، دید «بسم اللّه » است، بعد از آن دیگر نتوانست از روى آب عبور کند! مرحوم وحید بهبهانى در سن نود و هشت سالگى ـ زمانى که نسیان بر ایشان عارض شده بود و در منزل به تدریس شرح لمعه مشغول بود و به عده خاص و اندکى اجازه مى‌داد که به محضرشان بروند و در درس شرکت کنند ـ روزى به یکى از شاگردان اشاره کرد که بماند. وقتى همه رفتند، به او فرمود: فلان جا زیر فرش پول وجود دارد، آن را بردار و برو غسل جنابت کن. و بعد از این، با حالت جنابت در مجلس درس حاضر مشو! چنین کراماتى را از سایر علما هم نقل کرده اند، ولى ما مى‌گوییم: مستحبات و کرامات اگر نشد، طورى نیست؛ ولى باید مواظب باشیم، با ضعف ایمانى که ما داریم، آن چه را نباید بکنیم، نکنیم! 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
دعا برای رفع سیلاب دعای پیامبر گرامی(ص) برای باران و منع سیل: «اللَّهُمَّ سُقْیَا رَحْمَهٍ ، وَلَا سُقْیَا عَذَابٍ، وَلَا بَلَاءٍ، وَلَا هَدْمٍ، وَلَا غَرَقٍ، اللَّهُمَّ عَلَى الظِّرَابِ وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ، اللَّهُمَّ حَوَالَیْنَا وَلَا عَلَیْنَا». ⛈معنی: “خداوندا! این باران را مایهء رحمت قرار بده نه عذاب و نه بلا و نه ویرانی و نه غرق؛ خدایا! آن را بر تپه ها و رستنگاه های درختان و گیاهان فروبار؛ خداوندا! آن را بر زمینهای اطرافمان فروریز نه بر سر خودمان”. آمین عزیزان این دعا رو تو تمام گروها ارسال کنین ان‌شاءالله به حرمت این شب های عزیز به حرمت فرق شکافته مولا امیرالمومنین علی علیه السلام هیچ عزیزی گرفتار سیل نشه دعای هفتم صحیفه سجادیه هم پیشنهاد میکنم
🔴 افاضه تمام امور سال به صاحب زمین در شب قدر «فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ» در آن شب هر امرى بر اساس حكمت الهى تدبير مى‌گردد. (دخان/۴) 🌕 از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سوال شد؛ حضرت فرمودند: منظور شب قدر است که در آن، سفر حاجیان، و هر آنچه در سال آینده اتّفاق خواهد افتاد از اطاعت، نافرمانی، مرگ و زندگی نوشته می‌شود و خداوند در شب و روز قدر هرچه اراده کند را پدید آورده، سپس آن را به صاحب زمین می‌سپارد! 🌕 مردی پرسید: «صاحب زمین کیست»؟ حضرت فرمودند: «صاحب شما»؛ (یعنی امام زمانتان!) ... قُلْتُ لِأَبِي عَبدِ اَللَّهِ عَلَيهِ اَلسّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعالَى فِي كِتَابِهِ فِيهٰا يُفْرَقُ كُلُّ أمْرٍ حَكِيمٍ قَالَ تِلْكَ لَيْلَةُ اَلقَدْرِ يُكْتَبُ فِيهَا وَفْدُ اَلْحَاجِّ وَ مَا يَكُونُ فِيهَا مِنْ طَاعَةٍ أوْ مَعْصِيَةٍ أَوْ مَوْتٍ أوْ حَيَاةٍ وَ يُحْدِثُ اَللّهُ فِي اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ مَا يَشَاءُ ثُمَّ يُلقِيهِ إلَى صَاحِبِ اَلْأرْضِ قَالَ اَلْحَرْثُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ اَلْبصْرِيُّ قُلتُ وَ مَنْ صَاحِبُ اَلْأَرْضِ قَالَ صَاحِبُكُمْ. 📗تفسير نورالثقلين،ج۴،ص۶۲۵ 🌷❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖🌷 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
عشق به اعضاء خانه دختری با مادرش مرافعه داشت . او بسیار عصبانی شد و از خانه بیرون رفت . پس از طی راه طولانی ، هنگامی که از یک فروشگاه کیک عبور می کرد ، احساس گرسنگی کرد . اما جیب دختر را بید خورده و حتی یک یوان هم نداشت . صاحب فروشگاه یک زن سالخورده مهربان بود . پیرزن دید که دختر درمقابل کیک ها ایستاده و به آنها نگاه می کند ، از وی پرسید : عزیزم ، گرسنه ای ؟ دختر سرش را تکان داد و گفت : بله ، اما پول ندارم . پیرزن لبخندی زد و گفت : عیب ندارد . مهمان من هستی . پیرزن کیک و یک فنجان شیر برای دختر آورد . دختر بسیار سپاسگزار شد . اما فقط کمی کیک خورد و سپس اشک هایش بر گونه ها و روی کیک جاری شد . پیرزن از دختر پرسید : عزیزم ، چه شده است ؟ دختر اشک هایش را پاک کرد و گفت : چیزی نیست . من فقط بسیار از شما تشکر می کنم . با وجود آنکه شما من را نمی شناسید ، به من کیک دادید . من با مادرم دعوا کردم . اما مادرم من را بیرون رانده و به من گفت : دیگر به خانه باز نگرد . پیرزن با شنیدن سخنان دختر گفت : عزیزم ، چطور می توانی این گونه فکر کنی ؟ فکر بکنی ، من فقط یک کیک به تو دادم ، اما تو بسیار از من تشکر می کنی . مادرت سال ها برای تو غذا درست کرده است ، چرا از او تشکر نمی کنی و چرا با او دعوا می کنی ؟ دختر مدتی سکوت کرد . سپس با عجله کیک را خورد و به طرف خانه دوید . هنگامی که به خانه رسید ، دید که مادر در مقابل در انتظار می کشد . مادر با دیدن دختر بی درنگ خنده ای کرد و به دختر گفت : عزیزم ، عجله کن غذا درست کرده ام . اگر دیر کنی ، غذا سرد خواهد شد . در این موقع ، اشک های دختر بار دیگر جاری شد . آری دوستان ، بعضی اوقات ، ما از نیکی و مهربانی دیگران تشکر می کنیم ، اما مهربانی اعضای خانواده مان را نادیده می گیریم 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 امام، محل رفت و آمد ملائکه است 🌕 امام کاظم علیه السلام فرمودند: هيچ فرشته‌ای نیست که خداوند برای امری به زمین فرو فرستد، جز اینکه ابتدا نزد امام آید و آن امر را به او عرضه کند. و محل رفت و آمد ملائكه از طرف خدا، حضور صاحب امر امامت و ولايت است. مُحَمَّدٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَا مِنْ مَلَكٍ يُهْبِطُهُ اَللَّهُ فِي أَمْرٍ مَا يُهْبِطُهُ إِلاَّ بَدَأَ بِالْإِمَامِ فَعَرَضَ ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ مُخْتَلَفَ  اَلْمَلاَئِكَةِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى صَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ. 📗الکافی، ج ۱، ص ۳۹۴ 🌷❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖🌷 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آثار عجیب زیارت امام رضا علیه السلام 🎙 امشب شب قدره؛ از امام زمان بخوایم برامون زیارت ائمه در مقدراتمون بنویسن.... 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️ ✨بسم الله الرّحمن الرّحیم🖤 💠در روايتى از امام جعفر صادق(عليه السلام) نقل شده: «هر كس چهل صبح «دعای عهد» را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند متعال و مهربان🖤 او را از گور بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هرکلمه از حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند» 🔹قرائت دعـــای عهـــد ⬅️قرار صبحگاهی منتظران ظهور 🌷❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖🌷 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
حکمت آفرینش مگس روزی در مجلس «منصور دوانیقی» مگسی چند بار بر صورت او نشست و آزارش داد. او رو به امام صادق علیه السلام کرد و گفت: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام بی مهابا پاسخ دادند: برای اینکه ستمگران را به وسیلۀ آن خوار و ذلیل کند. منصور از این کلام یکه خورد و ساکت ماند 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈من حکم گل🌺 که ندارم ای کاش خار تو نباشم👉 🌷❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖🌷 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🖤 خیر پنهانی و کتمان گرفتاری مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهای بهشت; نیکی کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنی عدم شکایت از آنها) است. 🖤 حضرت علی (ع) 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🖤 امام علی (ع ) درچه سالی و در چند سالگی به شهادت رسیدند؟ حضرت علی (ع) در شب بیست‏ و یکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری در 63 سالگی با ضربت شمشیر به شهادت رسید. شهادت حضرت علی به روایت اهل سنت اهل سنت امیرالمؤمنین علی(ع) را بعنوان خلیفه چهارم قبول دارند و محبت او را لازم می دانند (غیر از ناصبی ها) و همین طور فضائل زیادی را برای آن حضرت نقل نموده اند. (صحیح مسلم، باب امارت و خلافت، ج6، ص3) عبدالله بن عباس از مفسّران بزرگ اهل سنّت محسوب می شود که در مورد آن حضرت می گوید: از نظر اهل سنت دوران خلافت حضرت علی(رض) دوران آشوب و فتنه های داخلی بود که نتیجه آن جنگ جمل و صفین و نهروان و پدیده خوارج بود که سرانجام حضرت علی(رض) پس از خلافت چهار سال و چند ماه به دست اشقی الناس، ابن ملجم مرادی، در ماه رمضان سال 40 هجری به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🖤 آیا امام علی ( ع ) از شهادت خود با خبر بود؟ در ماه رمضان آن سال امام علی یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود افطار می‏ نمود اما بیش از سه لقمه بیشتر نمی خورد زیرا خبر از شهادت خود داشت و می فرمود:امر خدا نزدیک شده است، یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد. (جلاء العیون، المجلسی ،ص:318 ) در تمام شب قبل از شهادت حضرت علی (ع ) بیرون می ‏آمد و به اطراف آسمان نظر می‏ کرد و می ‏فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده»، و شعری با این مضمون خواند:«کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادی تو درآید. (جلاء العیون، المجلسی ،ص:336) 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
📚سر انجام ابراهیم بن مالک اشتر نخعی ... ابراهیم اشتر از سران کوفه و رئیس قبیله نخع فردی شجاع ، دلیر ، شاعر و دارای اصل نسب .. بعد از جدایی ابراهیم اشتر از مختار بر سر اخلافاتی که پیش آمد و عده ای از افراد ابراهیم به آن دامن زدند و نامه نگاری چندباره مختار برای یاری او در مقابل مصعب و چشم پوشی ابراهیم از یاری مختار ... سرانجام مختار شهید شد ... در این بین بخاطر شخصیت پر نفوذ ابراهیم ، از سوی عبدالملک مروان و از سوی دیگر از طرف مصعب زبیری نامه های متعددی به سوی ابراهیم برای بیعت با آنها گسیل شد . که ابراهیم بعد از مشاوره با همراهان و اینکه مروان و همراهان را در حادثه کربلا مقصر میدانست به مصعب زبیری پیوست و از ملازمان و نزدیکان وی گشت بطوری که والی بصره شد .. در زمان حمله عبدالملک مروان به کوفه باز به ابراهیم و سران قبایل کوفه نامه ای از طرف مروان نوشته شد و همان وعده های معاویه یعنی سکه و مقام داده شد که اکثر یاران و اهالی کوفه برای چندمین بار پیمان شکسته و به یاران عبدالملک پیوستند .. از یاران مصعب ، مُهلَب که در جنگ با خوارج بود فقط ابراهیم ماند .مصعب بی توجه به نصایح ابراهیم برای گردن زدن سران قبائل خائن ، عزم جنگ با مروان کرد . در نهایت در جنگی که در ده فرسخی کوفه انجام شد ابتدا ابراهیم اشتر در محاصره قرار گرفت و سر از بدنش جدا شد و بدنش بخاطر کینه شدید توسط غلامان حصین بن نمیر و ابن زیاد به آتش کشیده شد و سپس مصعب . 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
جند روز زندگی کرده اید؟ مورخان می‌نویسند: اسکندر روزی به یکی از شهرهای ایران (احتمالا در حوالی خراسان) حمله می‌کند، با کمال تعجب مشاهده می‌کند که دروازه آن شهر باز می‌باشد و با این که خبر آمدن او به شهر پیچیده بود مردم زندگی عادی خود را ادامه می‌دادند. باعث حیرت اسکندر بود زیرا در هر شهری که سم اسبان لشگر او به گوش می‌رسید عده‌ای از مردم آن شهر از وحشت بیهوش می‌شدند و بقیه به خانه‌ها و دکان‌ها پناه می‌بردند، ولی اینجا زندگی عادی جریان داشت.اسکندر از فرط عصبانیت شمشیر خود را کشیده و زیر گردن یکی از مردان شهر می‌گذارد و می گوید: من اسکندر هستم. مرد با خونسردی جواب می‌دهد: من هم ابن عباس هستم.اسکندر با خشم فریاد می‌زند: من اسکندر مقدونی هستم، کسی که شهرها را به آتش کشیده، چرا از من نمی‌ترسی مرد جواب می‌دهد: من فقط از یکی می‌ترسم و او هم خداوند است. اسکندر به ناچار از مرد می‌پرسد: پادشاه شما کیست؟مرد می‌گوید: ما پادشاه نداریم مرد می‌گوید: ما فقط یک ریش سفید داریم و او در آن طرف شهر زندگی می‌کند. اسکندر با گروهی از سران لشکر خود به طرف جایی که مرد نشانی داده بود، حرکت می‌کنند در میانه راه با حیرت به چاله‌هایی می‌نگرد که مانند یک قبر در جلوی هر خانه کنده شده بود.لحظاتی بعد به قبرستان می‌رسند، اسکندر با تعجب نگاه می‌کند و می‌بیند روی هر سنگ قبر نوشته شده: ابن عباس یک ساعت زندگی کرد و مرد. ابن علی یک روز زندگی کرد و مرد ابن یوسف ده دقیقه زندگی کرد و مرد! اسکندر برای اولین بار عرق ترس بر بدنش می‌نشیند، با خود فکر می‌کند این مردم حقیقی‌اند یا اشباح هستند؟ سپس به جایگاه ریش سفیده ده می‌رسد و می‌بیند پیر مردی موی سفید و لاغر در چادری نشسته و عده‌ای به دور او جمع هستند. اسکندر جلو می‌رود و می‌گوید: تو بزرگ و ریش سفید این مردمی؟ پیر مرد می‌گوید: آری، من خدمت‌گزار این مردم هستم! اسکندر می‌گوید: اگر بخواهم تو را بکشم، چه می‌کنی؟ پیرمرد آرام و خونسرد به او نگاه کرده می‌گوید: خب بکش! خواست خداوند بر این است که به دست تو کشته شوم! اسکندر می‌گوید: و اگر نکشم؟ پیرمرد می‌گوید: باز هم خواست خداست که بمانم و بار گناهم در این دنیا افزون گردد.اسکندر سر در گم و متحیّر می‌گوید: ای پیرمرد من تو را نمی‌کشم، ولی شرط دارم. پیرمرد می‌گوید: اگر می‌خواهی مرا بکش، ولی شرط تو را نمی‌پذیرم. اسکندر ناچار و کلافه می‌گوید: خیلی خوب، دو سوال دارم، جواب مرا بده و من از اینجا می‌روم.  پیرمرد می گوید: بپرس!  اسکندر می‌پرسد: چرا جلوی هر خانه یک چاله شبیه قبر است؟ علت آن چیست؟ پیرمرد می‌گوید: علتش آن است که هر صبح وقتی هر یک از ما که از خانه بیرون می‌آییم، به  خود می‌گوییم: فلانی! عاقبت جای تو درزیر خاک خواهدبود، مراقب باش! مال مردم را نخوری و به ناموس مردم تعدی نکنی و این درس بزرگی برای هر روزما می‌باشد! اسکندر می‌پرسد: چرا روی هر سنگ قبر نوشته ده دقیقه، فلانی یک ساعت، یک ماه، زندگی کرد و مرد؟! پیرمرد جواب می‌دهد: وقتی زمان مرگ هر یک از اهالی فرا می‌رسد، به کناربستر او می‌رویم و خوب می‌دانیم که درواپسین دم حیات، پرده‌هایی از جلوی چشم انسان برداشته می‌شود و او دیگر درشرایط دروغ گفتن و امثال آن نیست! از او چند سوال می‌کنیم: چه علمی آموختی؟ و چقدر آموختن آن به طول انجامید؟ چه هنری آموختی؟ وچقدر برای آن عمرصرف کردی؟ برای بهبود معاش وزندگی مردم چه قدر تلاش کردی؟ و چقدر وقت برای آن گذاشتی؟ او که درحال احتضار قرارگرفته است، مثلا" می‌گوید: درتمام عمرم به مدت یک ماه هر روز یک ساعت علم آموختم، یا برای یادگیری هنر یک هفته هر روز یک ساعت تلاش کردم.یا اگر خیر و خوبی کردم، همه درجمع مردم بود واز سر ریا و خودنمایی! ولی یک شبی مقداری نان خریدم و برای همسایه‌ام که می‌دانستم گرسنه است، پنهانی به درخانه‌اش رفتم وخورجین نان راپشت در نهادم و برگشتم! بعد از آن که آن شخص می‌میرد، مدت زمانی را که به آموختن علم پرداخته، محاسبه کرده، و روی سنگ قبرش حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و مرد! یا مدت زمانی را که برای آموختن هنر صرف کرده محاسبه، و روی سنگ قبرش حک می‌کنیم: ابن علی هفت ساعت زندگی کرد و مرد و یا برای بهبود زندگی مردم تلاشی را که به انجام رسانده، زمان آن را حساب کرده و حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و مرد. یعنی عمر مفید ابن یوسف یک ساعت بود بدین‌سان، زندگی ما زمانی نام حقیقی بر خود می‌گیرد که بر سه بستر، علم، هنر، مردم، مصرف شده باشد که باقی همه خسران و ضرراست و نام زندگی آن بر نتوان نهاد!اسکندر با حیرت وشگفتی شمشیردرنیام می‌کندوبه لشکر خود دستور می‌دهد:هیچ‌گونه تعدی به مردم نکند. وبه پیرمرد احترام می‌گذاردوشرمناک و متحیر از آن شهر بیرون می‌رود!  🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌