eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.1هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
34.1هزار ویدیو
306 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ❌هیچگاه کسی را مسخره نکن به‌خصوص در سه مورد: 1️⃣ چهره 2️⃣ والدین3️⃣ زادگاه 🔺چون انسان هیچگاه حق انتخابی در مورد آنها ندارد. ◾️ به زیبایی‌ات نناز ▫️ تو خلقش نکرده‌ای … و ▫️به اصل و نسبت افتخار نکن ◾️ تو انتخابش نکرده‌ای … 🔻اگر می‌توانی 🔸 به اخلاق 🔸 منِش 🔸 و انسانیتت بناز 🔹چون خودت هستی که آن را می‌سازی … @Masafe_akhar @Masafe_akhar2
مادره دیگه، حتی دوست نداره عکس پسرش خاکی بشه... @Masafe_akhar
👤استاد 🖤 لبخند را که روی لبش می‌دیدم، تمام دردهایم را فراموش می‌کردم ... @Masafe_akhar @Masafe_akhar2
پس از پایان یافتن جنگ خندق حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه بازگشت . هنگام ظهر جبرئیل نازل شد و فرمان جنگ با بنی قریظه را آورد ، فورا پیامبر صلی الله علیه و آله سلاح پوشید و به مسلمین اعلام کرد که : باید نماز عصر را در محل قبیله بنی قریظه بخوانید ، دستور انجام شد ، لشکر اسلام بنی قریظه را محاصره کردند ، مدت محاصره به طول انجامید ، بالاخره یهودیان به تنگ آمده پیغام دادند ابولبابه (یکی از یاران پیامبر) را بفرست تا درباره کار خود با او مشورت کنیم . حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ابولبابه فرمود : پیش هم پیمانهای خود برو ببین چه می گویند ، وقتی او وارد قلعه شد . یهود پرسیدند : صلاح تو درباره ما چیست ؟ آیا تسلیم شویم به همان طوری که محمد صلی الله علیه و آله می گوید که هر چه مایل است نسبت به ما انجام دهد ؟ جواب داد : آری ولی به همراه این جواب با دست خود به طرف گلویش اشاره کرد ، یعنی در صورت تسلیم ، کشته می شود : اما فورا پشیمان شد با خود گفت : به خدا و پیامبر خیانت کردم . از قلعه به زیر آمد ، دیگر خدمت رسول خدا نرفت از همانجا به طرف مدینه رهسپار شد داخل مسجد گردید به وسیله ریسمانی گردن خود را به یکی از ستونهای مسجد ، همان ستونی که به استوانه توبه معروف شد ، بست و گفت : هرگز خود را از بند رها نکنم مگر این که توبه ام پذیرفته شود یا بمیرم ، وقتی ابولبابه تاءخیر کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله از او جویا شد ، داستانش را به عرض رسانیدند . فرمود : اگر پیش ما می آمد از خداوند برایش طلب آمرزش می کردیم اما اکنون که به سوی خدا رفت او سزاوارتر است هر چه درباره اش انجام دهد . ابولبابه در مدتی که به ریسمان بسته بود . روزها روزه می گرفت و شبها به اندازه ای که بتواند ، خویشتن داری کند غذا می خورد ، دخترش شامگاه برای او غذا می آورد و به هنگام قضای حاجت بازش می کرد . شبی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خانه همسر خود ام السلمه بود که آیه پذیرفته شدن توبه ابولبابه نازل شد . و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا عسی الله ان یتوب علیهم ان الله غفور رحیم. بعضی دیگر به گناه خویش اعتراف کرده عمل نیک و بدی را با هم آمیختند ، خدا توبه آنها را پذیرفت به درستی که خداوند آمرزنده و مهربان است )) . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ام السلمه فرمود : توبه ابولبابه پذیرفته شد . عرض کرد اجازه می دهی او را بشارت دهم فرمودند : مانعی ندارد . ام سلمه سر از حجره بیرون آورد و به ابولبابه بشارت قبولی توبه اش را داد . ابولبابه خدا را بر این نعمت سپاسگزاری نمود ، چند نفر از مسلمین آمدند تا ریسمانش را بگشایند ولی او نگذاشت و گفت : به خدا سوگند نمی گذارم مگر اینکه خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ریسمان را بگشاید ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله تشریف آورده فرمود : توبه ات قبول شد اکنون چنانی که گویا از مادر متولد شده ای و بندش را گشود . ابولبابه عرض کرد . اجازه می دهی تمام اموالم را در راه خدا صدقه دهم فرمود : نه . تقاضای دادن دو سوم از اموال خود را نمود ، اجازه نداد عرض کرد نصف اموالم را ، حضرت موافقت ننمود ، گفت : پس یک سوم را می دهم حضرت قبول کرد. ✍ @masafe_akhar2
Shab1Fatemieh1-1398[04].mp3
17M
▪️ما خون را به خون می شوییم (خون خواهی حاج قاسم) 🎙بانوای: 🏴 ویژه اولین سالگرد شهادت حاج 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2094 ☑️ @MeysamMotiee
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم حتی مواظب بود صندلیش بزرگتر از بقیه نباشه، به خاطر همین بود که انقدر بزرگ شد @Masafe_akhar2 @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 صحبتهای ناب پیرامون لزوم دشمن شناسی که تاکنون کمتر شنیده شده 🔺قابل توجه کسانی که را دشمن نمی دانند و قصد بزک آمریکا را دارند @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ◻️🖤◻️ من ی چی میگم و چراغا رو خاموش میکنم و میرم... ◻️دل اگـر یـار نبیند ، ◻️جگرش می‌سـوزد ◻️جگرم سوخت 😔 ◻️ز بس خوابِ حـرم را دیدم شب تون حسینی ❤️ •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈• @masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام علی علیه السلام: ✅خدا شما را رحمت كند، بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه: گوينده حق اندك و زبان از راستگويي عاجز و حق طلبان بي ارزشند مردم گرفتار گناه و به سازشكاري هم داستانند جوانشان بداخلاق و پيرانشان گناهكار و عالمشان دورو و نزديكشان سودجويند نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند. 📚خطبه ٢٣٣نهج البلاغه ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@masafe_akhar2
99-10-16(kashani).mp3
12.84M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 با موضوع: وقایع جنگ صفین و ماجرای حکمیت و ظهور خوارج 📂 حجم: ۱۲ مگابایت 🗓 سه شنبه شانزدهم دی ماه ۱۳۹۹ متن کامل: در حال آماده سازی @masafe_akhar2
. توبه نصوح : نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست می دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند. 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @Masafe_akhar2
✨﷽✨ ✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـــرین‌تـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📚بقره آیه‌ی۱۹۵ و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ _‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿امیرالمؤمنین علیه السلام : 🔎 هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده 🔎 و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. 📚 غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل٧٧ ٬(مَن)٬حدیث۹-١۴۴٨ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @masafe_akhar2
🌺🍃 مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را  برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.  مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. 📔خاطره‌ای از حجت‌الاسلام جواد مروی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘•‍✵﷽‍✵•☘ 📍آیا تفاوت میزان دیه و ارث(زن و مرد) یعنی ارزش زن پایین‌تر از مَرد است⁉️ 🎙"حجت‌الاسلام عالی" @Masafe_akhar @Masafe_akhar2
. 📚 💎آورده اند که کفن‌دزدی در بستر مرگ افتاده بود. پسر خویش را فراخواند. پسر به نزد پدر رفت گفت: «ای پدر امرت چیست؟» پدر گفت: «پسرم من تمام عمر به کفن‌دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود. اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس می‌کنم، بار این نفرین بیش از پیش بر دوشم سنگینی می‌کند. از تو می‌خواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.» پسر گفت: «ای پدر چنان کنم که می‌خواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.» پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می‌دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو می‌نمود و از آن پس خلایق می‌گفتند: «صد رحمت به کفن دزد اولی که فقط می‌دزدید و چنین بر مردگان ما روا نمی‌داشت. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @Masafe_akhar2
. 💡 خاموشی چراغ و شنیدن خواسته  💠حارث همدانى يكى از اصحاب و دوستان حضرت اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام است حكايت كند:  🦋شبى به منزل اميرالمؤمنين ، امام علىّ عليه السلام وارد شدم و ضمن صحبت هائى به آن حضرت عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! از شما خواسته اى دارم؟  حضرت فرمود: اى حارث! آيا مرا سزاوار و شايسته شنيدن خواسته ات مى دانى؟  🌹گفتم : بلى، يا اميرالمؤ منين! شما از هر كسى والاتر و شايسته تر هستى.  ❤️حضرت فرمود: ان شاءاللّه كه خداوند به وسيله من جزاى خيرى به تو دهد؛ و سپس از جاى خود برخاست و چراغ را خاموش نمود و اظهار داشت : علّت اين كه چراغ را خاموش كردم ، چون دوست نداشتم ذلّت پيشنهاد و خواسته ات را در چهره ات بنگرم ؛ و بتوانى به آسودگى و بدون هيچ واهمه اى خواسته هايت را بيان كنى .  🧿بعد از آن ، افزود: از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: 💰حوايج و خواسته هاى انسان به عنوان امانت خداوندى است ، كه بايد در درون او مخفى بماند؛ و براى كسى غير از خداى سبحان بازگو نكند. 💠 پس از آن فرمود: هركه حاجت و خواسته برادرش را بشنود بايستى او را كمك نمايد و خواسته اش را برآورده كند البته تا جائى كه مقدور باشد نبايد او را نااميد و مأ يوس گرداند. 📚فروع كافى : ج 4، ص 24، ح 4. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @masafe_akhar2
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
⭕️ 🔸امام کاظم(ع): 🔹زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.(تحف العقول، ص ۳۹۶) 🆔 @Masafe_akhar @masafe_akhar2
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
04_Khotbe_Fadakieh_Hazrate_Zahra_Fatamieh_1390_Mashhade_Moghaddas.mp3
26.49M
🔈 🔉 * نمای کلی خطبه فدکیه * مانیفست اعتقادی شیعه * بررسی ویژگی‌های خاص خطبه فدکیه * محور اساسی خطبه؛ دوری مردم از قرآن * حضرت زهرا س چه استفاده‌ای از بحث ارث کردند؟ * ۲۰ محور کلی خطبه * متوسم یعنی چه؟ * روایت از امام رضا ع در مورد متوسمین * فدک؛ نقطه درگیری اسلام و یهود * محور اول خطبه؛ ورود حضرت زهرا س به مسجد * یک دوره اسلام‌شناسی در خطبه فدکیه *رحلت پیامبر اسلام یا شهادت پیامبر خدا؟ * آیا حکومت حضرت سلیمان ارث بود؟ * آسیب‌شناسی مردم توسط حضرت فاطمه س * حضرت فاطمه س پس از ایراد خطبه چه کرد؟ * چرا امیرالمؤمنین‌ علی ع قیام نکرد؟ *نخستین روضه خوان کربلا ⏰ مدت زمان: ۴۹:۲۰ ❗️برای دریافت مجموع جلسات خطبه فدکیه، از طریق لینک زیر اقدام نمایید 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=3086 🔔 @masafe_akhar
📚ارزششو داشته باشید! وقتی یکی هر چند وقت حالتو می پرسه ... وقتی یکی بی دلیل زنگ می زنه ... وقتی پیشِت می شینه سر صحبت رو باز می کنه ... وقتی سلامش خشک و خالی نیست و پرِ قربون صدقه است ... وقتی یکی هوا تو داره ... وقتی میگه چائیت سرد نشه ... نبینم غم تو ... فدا سرت ... اینا یعنی برام ارزش داری مهمی ... دِ بفهم دیگه با چهارتا کلمه بیشتر تایپ کردن، دوتا چاق سلامتی ...! وقت گران بهات تلف نمی شه ... قبول، آدم بعضی وقتا می ره تو غار تنهائیشو ازین حرفا، حال کسی رو نداره ولی بعضیا انگار دیگه غارنشین شدن همیشه افسرده ان! برای دیگران ارزش قائل شیم در حقیقت برای خودمون ارزش قائل شدیم ... ارزششو داشته باشیم.. . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎@masafe_akhar2