🔴 چگونه اتحاد بنیصدر با رجوی باعث هلاکت او شد...
👤 #سیدیاسر_جبرائیلی
🔹 سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که از گروههای مدّعی مبارزه با رژیم پهلوی بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت یافت تا در معرض رأی مردم قرار گیرد؛
امّا در انتخابات مختلفی که در سالهای نخست انقلاب برگزار شد، نتوانست جایگاهی کسب کند.
🔸 در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی تنها چهار کاندیدا از لیست انتخاباتی این سازمان به مجلس راه یافتند و در انتخابات مجلس شورای اسلامی از 120 نامزدی که معرّفی کرده بود، حتّی یک نفر نیز نتوانست آراء لازم را برای ورود به مجلس کسب کند.
✅ مسعود رجوی سرکردهی منافقین در نخستین دورهی انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شد امّا به دلیل اعلام مخالفت با قانون اساسی، کارگروهی که از سوی امام برای احراز صلاحیّت نامزدهای ریاستجمهوری تعیین شده بود وی را تأیید نکرد.
🔹 پس از این ناکامیها سازمان تصمیم به اتّحاد با ابوالحسن بنیصدر گرفت که بهمنماه 1358 در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسیده بود و قصد قبضه کردن کامل قدرت در ایران را داشت.
🔸 بنیصدر ابتدا در صدد تشکیل یک بلوک قدرت با حضور آیتالله منتظری برآمد و به ایشان پیشنهاد داد که به اتّفاق هم در مقابل حزب جمهوری اسلامی یک حزب تأسیس کنند؛ امّا آیتالله منتظری از این پیشنهاد استقبال نکرد.
✅ این بود که نهایتاً با منافقین دست به اتّحاد زد و آنان را در بخشی از دفتر خود تحت عنوان «دفتر هماهنگی همکاریهای مردم و رئیسجمهور» مستقر کرد. هم بنیصدر و هم مسعود رجوی تصوّر میکردند با این اتّحاد خواهند توانست قدرت را بهصورت کامل در دست گیرند.
🔹 امام(قدّسسرّه) به بنیصدر هشدار داده بودند که از منافقین تبرّی بجوید و آنها را از خود براند، وگرنه او را به تباهی خواهند کشید؛ امّا این نصیحتها در او اثر نکرد و تصمیم گرفت به پشتوانهی نیروهای مسلّح منافقین (موسوم به میلیشیا) در مقابل نیروهای درون نظام و شخص امام(قدّسسرّه) بایستد.
🔸 این روند تقابل با نظام که به شکافها و تنشهای گسترده در جامعه دامن زده بود، سرانجام منجر به بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی شد. هنگامی که مجلس مشغول بررسی این طرح بود، منافقین رسماً حرکت مسلّحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرده و از سی خرداد 1360 دست به کشتار گستردهی مردم و مسئولین در سراسر کشور زدند.
✅ با شروع درگیریهای مسلّحانهی داخلی، وابستگان و هواداران سازمان دُور جدید تخریب، قتل، غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرها آغاز کردند؛ بهگونهای که صدها نفر از سپاهیان، بسیجیان، روحانیون و مردم کوچه و بازار بهوسیلهی ترورهای کور و انفجار توسّط منافقین به شهادت رسیدند.
🔹 آنان پس از سوءقصد نافرجام به جان آیتالله سیّدعلی خامنهای، در دفتر حزب جمهوری اسلامی که شهید بهشتی و یارانش در آنجا جلسه داشتند، بمبگذاری کرده و آنان را به شهادت رساندند.
🔸 رئیس دیوان عالی کشور، رئیسجمهور، نخستوزیر، دادستان کلّ کشور، تعدادی از نمایندگان مجلس و وزرا و دهها نفر از مسئولین نظام و ائمّهی جمعهی استانها نیز به دست منافقین به شهادت رسیدند. تحلیل سازمان منافقین این بود که با نابودی مسئولان نظام از طریق این ترورها، کشور دچار خلأ قانونی شده و خودبهخود نظام جمهوری اسلامی فرو میپاشد.
💢 با رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی بنیصدر و ناکامی پروژهی مسلّحانهی منافقین در براندازی جمهوری اسلامی، مردادماه 1360 بنیصدر به همراه رجوی از ایران گریخت و سازمان مرکزی منافقین عملاً در فرانسه مستقر شد؛ امّا ترورها و قتل و غارتهای ایادی این گروه در داخل کشور ادامه یافت.
🖌روایت رهبری: مناسبات جمهوریت و اسلامیت در تعیین ولی فقیه
#سیاسی
@Masafe_akhar
▪️ ذکر صالحین ▪️
🔰حکایتی جالب از ذکاوت بوعلی سینا
نقل است است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد.
روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید.از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که دم لگد زند و پایش بشکند.
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت.
ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ زد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود.
روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضي از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته...
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟!
او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت:
" جواب ابلهان خاموشی است... "
📚منبع: امثال و حکم علی اکبر دهخدا
@Masafe_akhar
📸 بانوی نخبهای که بهخاطر حجاب در بایکوت خبری است
🆔 @Masafe_akhar
✨﷽✨
🔰حكمتهاي روزه
✍از امام صادق (ع) داريم: علت روزه چيست؟ غنی و فقير يكی می شود. در حالت غير ماه رمضان ممكن است فقيری نان و پنير بخورد و فرد غنی كباب بخورد ولی در اين ماه هردو ناهار نمی خورند. فرد غنی با همان امكاناتی كه دارد بايد مثل فقير غذا بخورد. فرد غنی به خودش می آيد و می گويد: گرسنگی هم سخت است. و روزه باعث ميشود به او حالت احسان و انفاق دست بدهد. روزه يك حالت مانع نشدن از بخل است. قرآن ميگويد: آنهايی كه بخل نفسشان را كنترل ميكنند، رستگار هستند. بخل را از انسان می گيرد و انفاق را به انسان می دهد. تشنگی و گرسنگی قيامت را به ياد انسان می آورد و انسان را ياد مرگ و معاد می اندازد. روزه موجب می شود يك حالت همدردی و رقت قلب در انسان بوجود بيايد. حُسن خلق در اين ماه را رعايت كنيد. روزه داشته باشيد و لبخند بزنيد. حضرت عيسی (ع) وقتی روزه می گرفت عطر می زد و لبخند می زند. روزه تنها عبادتی است كه درآن ريا نيست .
📚حاج آقا رفیعی
📺برنامه سمت خدا
↶【به ما بپیوندید 】↷
@Masafe_akhar
اصحاب و یاران گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند.
ناگهان دیدند پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است، مادر و خواهرم نیز بی سرپرستند. از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن.
پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور.
بلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت و پس از جستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خدمت ایشان آورد.
پیامبر (ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر.
هفت دانه آن مال خودت، هفت دانه دیگر مال خواهرت و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد؛ در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ، دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت: خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد.
پیامبر(ص ) به معاذ فرمود: محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دست نوازش بر سر او بکشد، خداوند به تعداد هر مویی که از زیر دست او می گذرد، پاداش شایسته ای به او می دهد، گناهی از گناهان او را محو می سازد و مقام او را بالا می برد.
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
👤 استاد #رائفی_پور
امیرالمومنین(علیه السلام): من اگه با شمشیر تو صورت مومن بزنم از من بدش نمیاد چون میدونه لله خورده
@Masafe_akhar
1400-07-18(mirhashem).mp3
11.71M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
📚 موضوع: بررسی نامه حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام به شیعیان
🗓 یک شنبه هجدهم مهر ماه ۱۴۰۰
🗂 حجم : ۱۲ مگابایت
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور و استاد #پناهیان
📝 فرج بعد از نااُمیدی
👥 امسال باتوجه به شرایط کرونایی کشور و با رعایت پروتکلهای بهداشتی در اجتماع مردمی #عید_بیعت با امام عصر (شنبه ۲۴ مهر) شرکت میکنیم تا با امام زمان تجدید #بیعت کنیم و همدل و هم صدا از او بخواهیم تا به نجات جهان برخیزد.
🕌 اطلاعات بیشتر به زودی منتشر میشود
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم سیما خضرآبادی بازیگر سینما و تلویزیون : نماز خواندن را از آقای شهاب حسینی یاد گرفتم
@Masafe_akhar
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام رضا (ع):
🔹از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید. (بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶)
🆔 @Masafe_akhar
Part29_صلح امام حسن.mp3
7.88M
*ملاقات در کوفه
*خطابه ی معاویه در مسجد کوفه
*عهدشکنی و دشنام معاویه
*خطابه ی مفصل امام حسن(ع) در مسجد کوفه
*جواب دندانشکن امام حسن(ع) به ناسزاگویی معاویه
*هجرت امام حسن(ع) از کوفه به مدینه
*طاعون و مرگ و میر عمومی در کوفه
@Masafe_akhar
سه دقیقه در قیامت 79 - @Aminikhaah .mp3
30.97M
✖️شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
▫️جلسه 79
🔺تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📚 شرح و بررسی رخدادهای کتاب و احاديث و روايات مرتبط با موضوع کتاب
👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه
@Masafe_akhar
✅ناامیدان این داستان راازدست ندهید
بانوی مومنی در یکی از خاطرات خود میگوید:
با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی میکردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم.
مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار میکرد و یک هفته استراحت.
در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است.
برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که میتوانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر میزدم و جویای احوال او میشدم.
به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام میورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد.
دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار میورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم.
دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سورهی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من میگفت: «چطور میخوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را میپذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم مینگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم:
«یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بندهای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شدهایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایهی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کورهی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشتهاند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.»
قبل از اینکه سپیدهی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا میزد و میگفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم.
او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمیدانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟
گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفتزده شدند و همه میگفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده میگرداند.
پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در بارهی آن رویداد تنها این را به یاد میآورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمیدانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه.
بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانوادهی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت.
✅پس هرگز از رحم خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان است.
✍
✍
@Masafe_akhar
📚 #حکایت_بهلول_عاقل_و_مسند_خلافت
روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جاي ) خلافت را خالی و بلامانع دید فوراً بدون تـرس
بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت . چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلـول
را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند .
بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سـررسـید و
دید بهلول گریه می کند . از پاسبانان سبب گریه بهلول را سوال نمود . غلامان واقعه را به عـرض هـارون
رساندند . هارون آنها را ملامت نمود و بهلول را دلداري داد و نوازش نمود .
بهلول گفت من بر حال تـو
گریه می کنم نه بر حال خودم به جهت اینکه من به اندازه چند ثانیه بر جاي تو نشستم ، اینقـدر صـدمه و
اذیت و آزار کشیدم و تو در مدت عمر که در بالاي این مسند نشسته آیا تـورا چقـدر آزار واذیـت مـی
دهند و تو از #عاقبت امر خود نمی اندیشی ؟
❥↬ @Masafe_akhar
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
‼شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
و به هر موجودی روزی رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود.
ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت:
«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟
شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»
فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد.
اگر خواهان تغییرات هستی
همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند.
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 دشمنی که قرآن از آن یاد کرده و برحذر داشته
#شرح_قرآن ، صفحه ۳۲۰
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_بهشتی
💠 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : رابطه امام هر زمانی با مردم
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
💠 @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : معنای صحیح تقوا
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
@Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 پیام تشکر رهبر انقلاب درپی افتخارآفرینی تیم ملی کشتی فرنگی در مسابقات جهانی نروژ
🔻 در پی موفقیت ورزشکاران کشورمان در مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی جهان، حضرت آیتالله خامنهای در پیامی از این پهلوانان و مربی آنان تشکر کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آفرین بر پهلوانان کشتی فرنگی کشور و مربی آنان که همه بویژه جوانان را شاد کردند. انشاءالله موفق باشید.
سیّدعلی خامنهای
۱۹ مهر ۱۴۰۰
💻 @Khamenei_ir
مطربی که در صحن امام رضا مدفون شد!!
پدر ما، در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت
او تابستانها مرا به دم دکان خود میبرد و آنجا شاگردی میکردم
در همانجا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن میکرد، یکی از مشتریهایش من بودم. جیگی جیگی فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی میزد.
موسیقیاش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود.
در آن زمان که کودکی ۱۰-۱۲ ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام میداد برایم شگفتانگیز بود و شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم.
در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی جیگی میشد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازهاش به او تمرین قرآن میداد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را میشنید میخکوب میشد.
جیگی جیگی مطرب بود و به حرم امام رضا راهش نمیدادند اما زمانی که فوت کرد همزمان با او مردی والا مقام در مشهد درگذشت که برایش مراسم ویژهای گرفتند، اما جالب اینجا بود که پیکرهای آنها در غسالخانه با هم جابجا شد.
قرار بود آن مرد والا مقام در حرم حضرت امام رضا (ع) دفن شود که هزینه بسیار بالایی هم داشت و می خواستند جیگی جیگی را که مُطرب بود به قبرستانی خارج از شهر ببرند، اما وقتی پیکرهای آنها با هم جابجا شد، جیگی جیگی با مراسم خاصی در حرم امام رضا و در زیر سقاخانه اسماعیل طلا دفن شد. بعدا خانواده آن مرد والا مقام درخواست نبش قبر کردند، اما آیت الله میلانی که مرجع تقلید بود اجازه این کار را نداد و قسمت این شد که هرکه به زیارت امام رضا میرود جیگی جیگی را هم زیارت میکند.
🖌به نقل از رضا کیانیان
┏━━✨✨✨━━┓
🍁 @Masafe_akhar 🍁
┗━━✨✨✨━━┛
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر دیدنی از شستشو و معطر کردن حرم مطهر حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام)
@Masafe_akhar
✨﷽✨
⁉️ سؤال:چطور ممکن است که بعضی از امامان در کودکی به امامت برسند؟
✍پاسخ حاج آقا قرائتی: بعضی از امامان ما در کودکی امام شدند. یکی از آنها امام جواد(ع) بود، یکی هم امام زمان(ع) است و سؤال این است که آیا بچه میتواند امام بشود، یا نه؟
فلش کامپیوتر جواب امامت امام زمان(ع) است.
یک سانت در یک سانت است. حالا بچهی سه ساله وجود کاملی است. این یک سانت در یک سانت است. دوم اینکه فلز است. عقل و شعور هم که ندارد. همین فلش کامپیوتر وصل به یک کامپیوتر که شد، در فاصلهی چند لحظه صدهزار صفحهی کاغذ از اون فلز به این فلز منتقل میشود. این را چه کسی ساخته است؟ انسان! یعنی بشر چیزی ساخت که در چند لحظه صدهزار صفحه از آن فلز به این فلز، از آن جماد، به این جماد منتقل میشود. وقتی انسان میتواند یک چنین کاری بکند، خدای انسان نمیتواند علم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به یک بچهی سه ساله منتقل کند؟ انسان علم را از فلز به فلز منتقل میکند. خدا نمیتواند علم را از انسان به انسان منتقل کند؟ این را من برای امام زمان(علیهالسلام) گفتهام. برای امام جواد(علیهالسلام) هم همینطور است.
📚از بیانات استاد قرائتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
@Masafe_akhar
✅اهل دلی چه زیبا می گفت:
⚡️ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!
⚡️ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
⚡️ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!!
⚡️ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!
⚡️ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!
⚡️ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
⚡️ﺭﺍﺳﺘﯽ ، عشق قدیمی ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...!
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ گریه هایش ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...!
⚡️ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!
⚡️ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!!
⚡️ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
✅ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!!
✅من می مانم و خدا.....
با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو ترسانده اند..
چرا...؟
@Masafe_akhar
مطربی که در صحن امام رضا مدفون شد!!
پدر ما، در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت
او تابستانها مرا به دم دکان خود میبرد و آنجا شاگردی میکردم
در همانجا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن میکرد، یکی از مشتریهایش من بودم. جیگی جیگی فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی میزد.
موسیقیاش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود.
در آن زمان که کودکی ۱۰-۱۲ ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام میداد برایم شگفتانگیز بود و شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم.
در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی جیگی میشد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازهاش به او تمرین قرآن میداد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را میشنید میخکوب میشد.
جیگی جیگی مطرب بود و به حرم امام رضا راهش نمیدادند اما زمانی که فوت کرد همزمان با او مردی والا مقام در مشهد درگذشت که برایش مراسم ویژهای گرفتند، اما جالب اینجا بود که پیکرهای آنها در غسالخانه با هم جابجا شد.
قرار بود آن مرد والا مقام در حرم حضرت امام رضا (ع) دفن شود که هزینه بسیار بالایی هم داشت و می خواستند جیگی جیگی را که مُطرب بود به قبرستانی خارج از شهر ببرند، اما وقتی پیکرهای آنها با هم جابجا شد، جیگی جیگی با مراسم خاصی در حرم امام رضا و در زیر سقاخانه اسماعیل طلا دفن شد. بعدا خانواده آن مرد والا مقام درخواست نبش قبر کردند، اما آیت الله میلانی که مرجع تقلید بود اجازه این کار را نداد و قسمت این شد که هرکه به زیارت امام رضا میرود جیگی جیگی را هم زیارت میکند.
🖌به نقل از رضا کیانیان
┏━━✨✨✨━━┓
🍁 @Masafe_akhar 🍁
┗━━✨✨✨━━┛