eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
39.6هزار ویدیو
328 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روش امر به معروف صحیح! تک و تنها نشسته بود، رفتم جلو؛ _سلام عزیزدل 😌 سلام کرد، لبخند زدم ، تعجب کرد! حتما باخودش میگفت: باز اومدن به حجابم گیر بدن!! اما این بار اومده بودم، به دلش گیر بدم، _چرا دلگیری؟! از کی میای هییت؟.. گفت : شب اولمه !.. گفتم : ... نمیبست!! گفت: چیشده، گفتم: چشماتو ببند میخوام سورپرایزت کنم.. گفتم : میتونی گنبد طلای امام رضا رو تصور کنی؟ مژه‌هاش تکون میخورد انگار خیلی استرس داشت... چشماشو باز کرد! تو دستش یک خشت و پرنده و یک شیشه بود! گفتم :این و تبرکی است.. دیگه مژه هاش تکون نمیخورد، دیگه استرس نداشت، نگاهی بهم کرد و گفت: اینقدر اعصابم‌خرد بود ، یک انرژی مثبتی بهم دادی. به همین راحتی ، بهش پیشنهاد ویژه دادم که شالش رو خوشگل کنه، ولی قبلش دلش رو گذاشتم امن ترین جای دنیا ❤️🌱 کنار ی امام رضا ✍️ چهارشنبه‌های طلایی 🏴 @masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بعضیا چقدر خوشگل کار میکنن تک و تنها نشسته بود، رفتم جلو، سلام عزیز دل سلام کرد، لبخند زدم ، تعجب کرد! حتما با خودش میگفت: اومدن به حجابم گیر بدن! اما این بار اومده بودم، به دلش گیر بدم، چرا دلگیری؟! از کی میای ؟ گفت : شب اولمه گفتم : چشماتو ببند نمیبست!! گفت : چیشده ؟ گفتم : چشماتو ببند میخوام سورپرایزت کنم گفتم : میتونی گنبد طلای رو تصور کنی؟ مژه‌هاش تکون میخورد انگار خیلی استرس داشت. چشماشو باز کرد! تو دستش یک خشت و پرنده و یک شیشه بود! گفتم :این برنج و نمک تبرکی است دیگه مژه هاش تکون نمیخورد، دیگه استرس نداشت، نگاهی بهم کرد و گفت: اینقدر اعصابم‌خرد بود ، یک انرژی مثبت بهم دادی. به همین راحتی ، بهش پیشنهاد ویژه دادم که شالش رو خوشگل کنه، ولی قبلش دلش رو گذاشتم امن ترین جای دنیا ❤ کنار گنبدطلا ی امام رضا @Masafe_akhar
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بعضیا چقدر خوشگل کار میکنن تک و تنها نشسته بود، رفتم جلو، سلام عزیز دل سلام کرد، لبخند زدم ، تعجب کرد! حتما با خودش میگفت: اومدن به حجابم گیر بدن! اما این بار اومده بودم، به دلش گیر بدم، چرا دلگیری؟! از کی میای ؟ گفت : شب اولمه گفتم : چشماتو ببند نمیبست!! گفت : چیشده ؟ گفتم : چشماتو ببند میخوام سورپرایزت کنم گفتم : میتونی گنبد طلای رو تصور کنی؟ مژه‌هاش تکون میخورد انگار خیلی استرس داشت. چشماشو باز کرد! تو دستش یک خشت و پرنده و یک شیشه بود! گفتم :این برنج و نمک تبرکی است دیگه مژه هاش تکون نمیخورد، دیگه استرس نداشت، نگاهی بهم کرد و گفت: اینقدر اعصابم‌خرد بود ، یک انرژی مثبت بهم دادی. به همین راحتی ، بهش پیشنهاد ویژه دادم که شالش رو خوشگل کنه، ولی قبلش دلش رو گذاشتم امن ترین جای دنیا ❤ کنار گنبدطلا ی امام رضا @Masafe_akhar
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بعضیا چقدر خوشگل کار میکنن تک و تنها نشسته بود، رفتم جلو، سلام عزیز دل سلام کرد، لبخند زدم ، تعجب کرد! حتما با خودش میگفت: اومدن به حجابم گیر بدن! اما این بار اومده بودم، به دلش گیر بدم، چرا دلگیری؟! از کی میای ؟ گفت : شب اولمه گفتم : چشماتو ببند نمیبست!! گفت : چیشده ؟ گفتم : چشماتو ببند میخوام سورپرایزت کنم گفتم : میتونی گنبد طلای رو تصور کنی؟ مژه‌هاش تکون میخورد انگار خیلی استرس داشت. چشماشو باز کرد! تو دستش یک خشت و پرنده و یک شیشه بود! گفتم :این برنج و نمک تبرکی است دیگه مژه هاش تکون نمیخورد، دیگه استرس نداشت، نگاهی بهم کرد و گفت: اینقدر اعصابم‌خرد بود ، یک انرژی مثبت بهم دادی. به همین راحتی ، بهش پیشنهاد ویژه دادم که شالش رو خوشگل کنه، ولی قبلش دلش رو گذاشتم امن ترین جای دنیا ❤ کنار گنبدطلا ی امام رضا @Masafe_akhar