داستان کوتاه (طلاق برنامه ریزی شده !) با اصرار از #شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم.😔 از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و #شروط #زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را. تمام 1364 #سکه ی بهار آزادی مهریه ات را باید ببخشی . زن با کمال میل می‌پذیرد.👌 در #دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید حالا که جدا شدیم . ولی تنها به یک سوالم جواب بده زن می‌پذیرد. “چه چیزی باعث شد اصرار بر جدائی داشته باشی‌ و به خاطرش حاضر شی قید مهریه ات که با آن دشواری شب بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی‌. زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟ مرد با آرامی گفت :آره . زن، با اعتماد به نفس و ذوق گفت:....👇 http://eitaa.com/joinchat/3893624844C154f7d6660 #کانال_ویژه_متاهلین 👆🔞💍