eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.6هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد ✍جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، ؟رازش چيست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد، پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند. 📎پیوست: یکی از دلایل دلگیر بودن غروب جمعه هم همین است،چون نامه اعمال مومنین به اقا امام زمان عج عرضه میشود و حضرت از اعمال ناشایست و گناهان مومنین اندوهگین و غصه دار میشوند. ناراحتی و اندوه حضرت بر دل مومنین هم اثر می‌گذارد و بدون آنکه بدانند چرا،غروب جمعه دلشان میگیرد.. 🌅آقا تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود... 📚اصول کافی، باب اخوة المؤمنين ج۲ ص ۱۶۶ ح۲ ‌‌‌‌@Masafe_akhar
🕌 مساجد، از آن خدا است! نقل کرده اند: معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در آن جمع بودند، سؤال کرد: دست دزد را از کدام قسمت باید برید؟ عده ای از فقیهان گفتند: از مچ، آن گاه به آیه ی تیمم استدلال کردند. [۳] بعضی دیگر گفتند: از آرنج و به آیه ی وضو استدلال کردند. [۴] معتصم از حضرت جواد در این باره توضیح خواست. حضرت نخست از او درخواست کرد تا از سؤال خود صرف نظر کند؛ ولی چون معتصم اصرار کرد، فرمود: آنها درست نگفتند، تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شصت باقی بماند. هنگامی که معتصم دلیل این مطلب را جویا شد، امام به کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) که سجود باید بر هفت عضو باشد، پیشانی، کف دو دست، سر دو زانو و شصت پاها - استدلال کرد و سپس افزود: اگر از مچ یا مرفق بریده شود، دستی برای او باقی نمی ماند تا سجده کند در حالی که خداوند امر کرده که اعضای هفتگانه، مخصوص خدا است و فرموده: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ [۵] »: همانا محل سجده‌ها از آن خدا است و آنچه مخصوص خدا است، نباید قطع شود. این سخن امام، اعجاب و شگفتی معتصم را برانگیخت و دستور داد بعد از آن طبق حکم آن حضرت، دست دزدان را از مفصل چهار انگشت ببرند! [۳]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی تیمم فرموده: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ»، (نساء/۴۳، مائده /۶، ترجمه: صورتها و دست هایتان را با خاک پاک مسح نمایید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا مچ اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از مچ قطع کرد. [۴]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی وضو فرموده «أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ »، (مائده /۶، ترجمه: و دست هایتان را تا آرنج بشویید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا آرنج اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از «آرنج» قطع کرد. 📙هزار و یک حکایت اخلاقی @Masafe_akhar
📘 🔹حضرت موسی علیه السلام در مناجات خود با خداوند عرض کرد: 🔘 خدایا! من خواهان قرب تو هستم. خداوند فرمود: قرب من از آن کسانی است که بیدار باشند. 🔘 خدایا! رحمتت را خواهانم. رحمت من شامل کسانی است که در شب قدر به مساکین و فقرا رحم کند. 🔘 خدایا! من جواز عبور از صراط را خواهانم. این جواز برای کسانی صادر می‌شود که در شب قدر صدقه بدهند. 🔘 خدایا! من خواهان درختان و میوه‌های بهشت هستم. این نعمت برای کسانی است که در شب به تسبیح مشغولند. 🔘 خدایا! من نجات از آتش را خواهانم. نجات من برای کسانی است که در شب قدر به استغفار مشغولند. 🔘خدایا! من رضای تو را خواهانم. رضای من برای کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند. 📚بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۵. @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «پند قرآن به قارون‌صفتان» 👤 حجت‌الاسلام‌والمسلمین استاد مویدی برگرفته از سلسله‌جلسات شرح دعای مکارم‌الأخلاق👇 🌐 https://taalei-edu.ir/workshop/see/251 @Masafe_akhar
✍رسول خدا(ص) گناه پی در پی، قلب را می میراند. 📚مجموعه ورام؛2:118 @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
💥 کودک گل یاس ۳۱۳ ✅ با افتخار عالی ✅ ویژه سربازان کوچک امام زمان عج 👌هدف ما از تاسیس این کانال حمایت از تولید ملی و عرضه پوشاک کودک با برای تمام خانواده های ایرانی است. منتظر تون هستیم.😍🌺🌺 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1869021358C1ef50f1ab8
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_5877336490270263586.mp3
5.92M
☆ فلسطین کلید رمزآلود ظهور ! 💥 حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را می‌شناسند؛ یک بشارت است! 💢 رهبر انقلاب؛ هیچ کس نمی‌تواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست! علیه‌السلام @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
من مدرس خوشنویسی هستم و توی کمترین زمان ممکن کمکت میکنم خوشخط بشی😍 ✅با یه قیمت باور نکردنی😱😱 تازه یه خبر مهم 👇👇👇😱 اگه از دوره اموزشی راضی نبودین پولتون رو پس میدیم. میخوای دستخطت خووووووب بشه اینجا کلیک کن👇👇 https://eitaa.com/joinchat/905511066Cffe671c071 میخوای دستخطت خووووووب بشه اینجا روی کلیک بزن👇👇 https://eitaa.com/joinchat/905511066Cffe671c071
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
آموزش خوشنویسی با خودکار صد در صدتضمینی 😍😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/905511066Cffe671c071
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
❤️ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله فرمودند: 🍃 زیاد استغفار کنید؛ زیرا خداوند عزوجل استغفار را به شما یاد نداد، مگر براى این که می‌خواهد شما را بیامرزد.. 📖 منتخب میزان الحکمة، ۴۲۸ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
🤲 دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان ❇️ خدایا بهره‌ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن و مرا با تحقق درخواست‌ها اکرام فرما و از میان وسایل وسیله‌ام را به سویت نزدیک کن، اى که پافشارى اصرارورزان مشغولش نسازد. 🆔 @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
سه دقیقه در قیامت 24.mp3
40.13M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و چهارم * تکبر، ریشه تمسخر * منطق حیوانی و اُمانیسم * پاداش ترک غیبت * خودمان را سرکار گذاشتیم یا دیگران را؟! * قاعده زندگی در سوره لیل * دوست داری خدا با تو چگونه برخورد کند؟ * پیام ما به خدا با مسخره کردن دیگران * ادخال سُرور در قلب مومن به چند طریق * معرفی کتاب: مومن کیست وظیفه‌‌اش چیست؟ * نزدیک‌ترین حالت بنده به کفر چه موقع است؟ * بهشت خاص برای سه دسته 📅98/12/24 @Masafe_akhar
✍درویش و کریم خان درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد؛ درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم . آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت . ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو را هم به تو برگرداند. ✍ ✍ @Masafe_akhar
✍گويند كه: روزى سلیمان نبی در سرای خویش نشسته بود که مردی سراسیمه از در درآمد. سلام کرد و بر دامن سلیمان چنگ انداخت که به دادم برس. سلیمان با تعجب به چهره آن مرد نگریست و دید که روی آن مرد از پریشان حالی زرد شده و از شدت ترس می لرزد. سلیمان از او پرسید تو کیستی؟ چه بر سر تو آمده است که چنین ترسان و لرزانی؟ مرد به گریه در آمد و گفت که در راه بودم، عزرائیل را دیدم و او نگاهی از غضب به من انداخت و من از ترس چون باد گریختم و به نزد تو آمدم تا از تو یاری بطلبم. از تو خواهشی دارم که به باد فرمان دهی تا مرا به هندوستان ببرد! سليمان پذيرفت و به باد دستور داد تا او را به هندوستان ببرد. آن روز گذشت و دیگر روز سلیمان نبى عزرائیل را دید و به او گفت: این چه کاری است که با بندگان خدا می کنی، چرا به آنها با خشم و غضب می نگری؟ دیروز مرد بیچاره ای را ترسانده ای و رویش زرد شده بود و می لرزید. به نزد من آمده و کمک می طلبید. عزرائیل گفت: دانستم که کدام مرد را می گویی. آری من دیروز او را در راه دیدم ولی از روی خشم و غضب به او نگاه نکردم، بلکه از روی تعجب او را نگریستم. تعجب من در این بود که از خداوند برای من فرمان رسیده بود تا که جان آن مرد را در هندوستان بگیرم. در حالی که او را اینجا می دیدم... ✍ @Masafe_akhar
✍عیب کاخ 🔱یکى از پادشاهان کاخى ساخت که از حیث وسعت و معمارى، استحکام، زیبایى و دکوراسیون بى نظیر بود. روزى فرمان داد بزرگان قوم را دعوت کنند تا از آنان نظرخواهى شود آیا این کاخ عیبى دارد یا نه؟ هیچ کس عیبى به نظرش نرسید تا اینکه عارف زاهدى گفت این کاخ دو عیب بزرگ دارد. یکى اینکه سرانجام خراب مى شود، دیگر اینکه صاحبش خواهد مرد. پادشاه گفت مگر خانه اى یافت مى شود که این دو عیب را نداشته باشد؟ زاهد گفت آرى، خانه آخرت. ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
💕 داستان کوتاه روزی "جوانی" نزد پدرش رفت و گفت: دختری را دیده ام و "شیفته زیبایی" و جادوی چشمانش شدم، می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر با خوشحالی گفت: این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند، اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی "خوشبختش" کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر کسیکه با این دختر "ازدواج" میکند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به "قاضی" کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با که ازدواج کند. قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است! پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. "وزیر" با دیدن دختر گفت: او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج میکند! بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: راه حل مسئله نزد من است، من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید، اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد! بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر به دنبال او... ناگهان هر پنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!! من "دنیا" هستم!! "من کسی هستم که اغلب مردم به دنبالم می‌دوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من ازخانواده، دین، ایمان و معرفتشان می‌گذرند و حرص و طمع آنها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالیکه هرگز به من نمی‌رسند..." ارسالی اعضا کانال ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
📔 🔻مردی صبح از خواب بیدار شد ، با همسرش صبحانه خورد ، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد . هنگامیڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد ، گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون را دید ..! خارج شد و به همسرش گفت : دلبنـدم ، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلیدها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: " یادت باشه دوستت دارم " و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: " امشب شام مهمون من " زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد ... و به رویش لبخند زد ، انگار خبر میداد ڪه نامه‌اش به او رسیده ! * این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود ، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند ... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
🔥 شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم؟ فرمود:آنچه که میدانی من بیشتر میدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند میفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو. حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. 🔥 شیطان گفت: ⭐️چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم. ⭐️ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم. ⭐️چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم. اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم. موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید، ندا رسید : یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت: یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم، خاک قبر او را سجده کنم!؟ 📙کتاب قصص الله، جلد ۱ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بازتاب اعمال بدکاران ▪️حق الناس بدزبانی و تصرف اموال مردم 👤تجربه‌گر: خانم ریحانه زناری @Masafe_akhar